به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ روز سهشنبه در نامهای خطاب به رئیس جمهور «سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه» از سوی رهبر معظم انقلاب ابلاغ شد تا چارچوب کلی برنامهریزی و سیاستگذاریهای کلان کشور برای بازه زمانی پنج ساله دوم دهه ۹۰ از هماکنون تبیین شده باشد.
نکته قابل تأمل درباره سیاستهای ابلاغی از سوی رهبر انقلاب تمرکز این سیاستها بر سه محور «اقتصاد مقاومتی»، «پیشتازی در عرصه علم و فناوری» و «تعالی و مقاومسازی فرهنگی» است. سه محوری که بیراه نیست وجه اتصال و زمینه تحقق هر سه را «فرهنگسازی» بدانیم.
این نکته نه فقط در سرفصلهایی که به طور مستقیم به موضوعات مرتبط با فرهنگ مرتبط است نمود دارد که به واسطه تحلیل محتوای طرح موضوعات و اولویتها در امور مختلف میتوان به این جمعبندی رسید که تدوینکنندگان این سند توجهی ویژه به تحقق اهداف تعیین شده از معبر «فرهنگ» داشتهاند.
در این گزارش مختصر مروری مصداقیتر بر شاخصههای فرهنگی طرح شده در بخشهای مختلف سیاستهای ابلاغی از سوی رهبر انقلاب خواهیم داشت تا از معبر آن بتوان تصویری دقیقتر از سهم فرهنگ در سیاستهای کلان نظام اسلامی در نیمه دوم دهه ۹۰ به دست آوریم.
در این زمینه لازم به یادآوری است که آنچه به عنوان «سیاست کلی» طراحی، تدوین و ابلاغ شده صرفاً به معنای راهبرد و تعیین مسیر است و سیاستگذاریهای اجرایی و مصداقی در حوزهای مختلف برعهده دستگاههای مسئول است.
برنامه ششم توسعه چیست؟
قبل از ورود به مصادیق طرح شده در سیاستهای ابلاغی، خوب است مروری بر ماهیت «برنامه ششم توسعه» داشته باشیم.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در راستای برنامه ریزی منظم و مدون در مسیر توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پنج برنامه توسعه، تدوین و ابلاغ شد که از سال ۹۰ تا ۹۴ شاهد اجرای پنجمین برنامه از این دست بودهایم.
در همین راستا تدوین برنامه ششم توسعه برای اجرایی شدن در بازه زمانی سال ۹۵ تا ۹۹ در دستور کار قرار گرفت که پیش نویس اولیه آن سال گذشته آماده شد.
این برنامه که سومین برنامه توسعه ذیل سند چشمانداز بیست ساله نظام اسلامی نیز محسوب میشود با در نظر گرفتن واقعیتهای موجود در صحنه داخلی و خارجی تنظیم شده است تا با تحقق اهداف برنامه ششم، به ارائه الگوی برآمده از تفکر اسلامی در زمینه پیشرفت که بکلّی مستقل از نظام سرمایهداری جهانی است، کمک کند.
آنچه در ادامه میخوانید برخی سرفصلهای مصداقی مرتبط با «فرهنگ» در فصلهای مختلف سیاستهای ابلاغی است.
امور اقتصادی؛ توجه به فضای مجازی
یکی از مفصلترین فصلهای سیاستهای ابلاغی ششمین برنامه توسعه مربوط به امور اقتصادی است که باتوجه به واقعیتهای امروز کشور، لزوم آن کاملاً قابل درک است. در این زمینه علاوهبر لزوم فرهنگسازی در حوزههای مرتبط با تحقق «اقتصاد مقاومتی» توجه به یکی از مهمترین زیرشاخههای صنایع فرهنگی در عصر جدید حائز اهمیت است.
در بند ۳۳ و ۳۴ مرتبط با امور اقتصادی صراحتا بر اهمیت «فضای مجازی» تأکید شده است.
«توسعه محتوا در فضای مجازی براساس نقشه مهندسی فرهنگی كشور تا حداقل پنج برابر وضعیت كنونی و بومیسازی شبكههای اجتماعی» که در بند ۳۳ مورد تأکید قرار گرفته است یکی از مهمترین نکاتی است که اشاره مستقیم به آن در سیاستهای برنامه توسعه میتواند نشاندهنده نقش ویژه دستگاههای مسئول در این حوزه باشد.
نکته مهم اینکه در بند بعدی به صراحت درباره اهمیت یکی از مصادیق مدیریت فضای مجازی اشاره شده و بر «ایجاد، تكمیل و توسعه شبكه ملی اطلاعات و تأمین امنیت آن، تسلط بر دروازههای ورودی و خروجی فضای مجازی و پالایش هوشمند آن» تأکید شده است.
«ساماندهی، احراز هویت و تحول در شاخص ترافیكی شبكه به طوری كه ۵۰ درصد آن داخلی باشد» یک شاخص کاملاً اجرایی برای تحقق اهداف در این حوزه است.
امور اجتماعی؛ تلاش برای هویتبخشی
مقولههای اجتماعی به صورت ذاتی نسبتی تعریف شده با فرهنگ دارند و از این منظر بیراه نیست تمام نکات طرح شده ذیل سیاستهای مرتبط با امور اجتماعی را به نوعی جزو سیاستهای فرهنگی برنامه هم بدانیم.
با این وجود اما تأکید بر برخی مصادیق در این حوزه نیز قابل تأمل است. به عنوان مثال در بند ۴۸ سیاستهای مرتبط با امور اجتماعی صراحتاً بر اهمیت «معماری» تأکید شده است.
«هویتبخشی به سیمای شهر و روستا و بازآفرینی و روزآمدسازی معماری اسلامی – ایرانی» یکی از نکاتی است که مدتها است به خصوص در کلانشهرها مورد تأکید صاحبنظران و کارشناسان فرهنگی و اجتماعی بوده و از این منظر بارها بر تأثیر فضای بصری محل سکونت بر فرهنگ ساکنان تأکید شده است.
از دیگر نکات فرهنگی مورد تأکید در ذیل امور اجتماعی «توسعه پایدار صنعت ایرانگردی» است. در این بخش به صورت کاملاً مصداقی اعلام شده است که تا پایان برنامه ششم توسعه تعداد ایرانگردان خارجی میبایست به پنج برابر آمار فعلی برسد که از همین امروز میتوان برای رسیدن به الزامات تحقق این هدف صاحبنظران و کارشناسان را فراخواند.
بند ۵۱ سیاستهای اجتماعی هم بر یکی دیگر از زیر شاخههای صنایع فرهنگی انگشت تأکید گذاشته است؛ «حمایت از صنایع دستی و صیانت از میراث فرهنگی» سرفصلی به ظاهر مختصر اما در عمق پرنکته که تحقق آن پر زحمت است.
امور سیاستخارجی؛ نقش جهانی رسانهها
در نگاه نخست احتمالاً حوزه سیاست خارجی کمترین فضای مشترک را با حوزههای فرهنگی دارد اما نکته قابل تأملی در سیاستهای این بخش مورد تأکید قرار گرفته که در نوع خود نشاندهنده اهمیت فرهنگسازی در تمامی حوزهها است.
«توسعه كمّی و كیفی رسانههای فرامرزی با زبانهای رایج بینالمللی» در حالی به صورت ویژه در سرفصل های مرتبط با سیاستخارجی برنامه ششم توسعه مورد تأکید قرار گرفته است که تمرکز بر این حوزه میتواند نقش بسزایی در ساماندهی فرهنگی و حضور تأثیرگذار کشور در تقابلات و تعاملات فرهنگی در میدان جنگ نرم رسانهای داشته باشد.
رسانهها به عنوان یکی از پایههای اصلی «فرهنگسازی» صد البته در بخش داخل نیز جایگاهی قابل تأمل دارند اما توجه ویژه به ظرفیت رسانههای ایرانی در عرصههای بین المللی از نکات مهم سیاستهای کلان نظام است.
امور فرهنگی؛ اخلاق و هویت
بند ۶۸ تا ۷۳ سیاستهای ابلاغی برنامه ششم توسعه مستقیماً مرتبط با «امور فرهنگی» است و طبیعتاً در این گزارش میبایست تمرکز ویژهای بر آن داشته باشیم. «تلاش شایسته برای تبیین ارزشهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و دستاوردهای جمهوری اسلامی» از بدیهیترین نکات مورد تأکید در بخش فرهنگ است که اجرایی شدن آن به ویژه در حوزه تولیدات فرهنگی از کتاب و موسیقی گرفته تا سینما، تئاتر و حتی بازیهای رایانهای نیازمند نقشآفرینی جدیتر دستگاههای متولی است.
از همین زاویه هم در بند ۶۹ بر «ارائه و ترویج سبك زندگی اسلامی – ایرانی و فرهنگسازی درباره اصلاح الگوی مصرف و سیاستهای اقتصاد مقاومتی» و در بند ۷۰ بر لزوم «اجرای نقشه مهندسی فرهنگی کشور» تأکید شده است. نکته قابل تأمل در این زمینه تأکید مجدد بر لزوم تعریف «پیوست فرهنگی» برای طرحهای مهم کشور است.
«حمایت مادی و معنوی از هنرمندان، نوآوران، محققان و تولیدكنندگان آثار و محصولات فرهنگی و هنریِ مقوّم اخلاق، فرهنگ و هویت اسلامی – ایرانی» و نیز «حضور مؤثر نهادهای فرهنگی دولتی و مردمی در فضای مجازی به منظور توسعه و ترویج فرهنگ، مفاهیم و هویت اسلامی - ایرانی و مقابله با تهدیدات» هم دو سرفصل کلیدی دیگر در سیاستهای ابلاغی است.
تأکید بر اهمیت «اخلاقمحوری» و «هویت اسلامی- ایرانی» در تولیدات فرهنگی و نیز توجه به تأثیرگذاری فرهنگی «فضای مجازی» از نکاتی است که میتواند در جهتدهی بسیاری از سیاستهای اجرایی دستگاههای فرهنگی مورد توجه قرار بگیرد.
همان طور که در آغاز هم اشاره شد روح حاکم بر سیاستهای ابلاغی برنامه ششم توسعه از جنس فرهنگ است و از همین زاویه میتوان بند ۷۳ این سیاستها را ترجمانی از همین روح حاکم دانست: «توجه ویژه به توسعه و تجلی مفاهیم، نمادها و شاخصهای هویت اسلامی – ایرانی در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی كشور» گذارهای تأکیدی که به وضوح اولویت فرهنگ بر مقولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در آن نمود دارد.
جمعبندی؛ در مسیر «ما» شدن
فارغ از کیفیت اجرایی شدن آنچه امروز به عنوان سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه به دستگاه اجرایی کشور ابلاغ شده است، مهمترین نکته تلاش تدوینکنندگان این سیاستها در تعریفی تازه و در عین حال پایدار از «شهروند ایرانی- اسلامی» در آیندهای نزدیک است.
این همان مفهومی است که در مقدمه سیاستهای ابلاغی ذیل عنوان «مقاومسازی فرهنگی» بر آن تأکید شده است و بایدمنتظر ماند و دید این «مقاومسازی» در میدان عمل و اجرا چگونه میتواند پایه و اساس جامعه ایرانی و اسلامی را برای آیندهای نه چندان دور مستحکم کند.
باید دید ایران اسلامی در پایان دهه ۹۰ و پس از اجرایی شدن سیاستهای ابلاغی فوق چه جایگاهی در جهان خواهد داشت؟