به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ متن پیش رو به قلم حجت الاسلام داوود مهدوی زادگان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به وظایف حاکمیت اسلامی درباره اجرای شریعت و نحوه اجرای قوانین اسلامی مانند الزام حجاب می پردازد؛
شرایط اسلامی چنان نیست که به صرف بیان جواز یا عدم جواز بسنده کند و دست حاکم و کارگزار را بازبگذارد، بلکه شریعت اسلامی پا به پای آنان همراه و راهنمای آنان در چگونگی اعمال حکومتی است. به آنان می آموزد که در کجا شدت و غلظت از خود نشان دهند و در کجا از در رحمت وارد شوند.
پس کارگزار حکومت اسلامی نمی تواند در اجرای الزامات حکومتی خود را رها احساس کند، بلکه باید متابعت تام و کمال از شریعت اسلامی داشته باشد. از این رو در بحث الزام حکومتی حجاب باید بسیاری از مسائل پیرامونی را در نظر گرفت.
بخشی از این احکام کلی است و در سایر موضوعات نیز جاری است؛ بخشی دیگر به ویژگی خصلتی کارگزار مربوط است و بخش دیگر به ویژگیهای موضوع معطوف است، چون وظیفه اصلی حاکم اسلامی حراست و اجرای شریعت اسلامی است بیش از دیگران دچار حب کاری می شوند، پس باید در اخلاص نیت عمل بیش از دیگران کوشا باشد. باید همواره به خاطر داشته باشد که الزامات حکومتی براساس فرمان خداست. پس نمی توانند علایق خود را در حکومت راه دهند. باید حبشان تماماً در مسیر الله باشد.
امام صادق(ع) فرمودند که نشانه استواری و محکمی لباس ایمان آن است که در راه خدا محبت بورزد و در راه خدا بغض و کینه اش را ابراز کند و در راه خدا اعطا کند و در راه خدا ممانعت و جلوگیری کند: عن أبی عبدالله قال: عن أوثق عری الایمان أن تحب فی الله و تبغض فی الله و تعطی فی الله و تمنع فی الله(حرعاملی [بی تا]۶۴۰)
کارگزار اسلامی توجه دارد که در جامعه اسلامی مشغول به انجام وظیفه است. چنانچه حضرت علی(ع) به مالک اشتر توجه داده که افراد جامعه یا از هم کیش تو هستند یا در آفرینش با هم مشترک هستید پس به دلیل هم کیشی باید مهربانی در حق افراد جامعه را شعار دل خودش گرداند، همچون حیوانات درنده که فرصت را برای خوردن جان و مال و ناموس مردم مغتنم نشمارد. «واشعر قبلک الرحمه للرعیه والمحبه واللطف و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم فانهم صنفان اما اخ لم فی الدین و اما نظیر لک فیالخلق(نفال، آیه ۲، بی تا)
دلیل دیگر بر لزوم محبت و مهربانی در کارگزاری حکومت اسلامی مراتب ایمان است. هر قدر باور دینی قوت بیشتری یابد اجرای شریعت اسلامی سهلتر خواهد بود. چنانچه از لسان قرآنی و روایی معلوم است ایمان دینی دارای شدت و ضعف است. قرآن کریم در توصیف مؤمنین می فرماید: آنان کسانی هستند که وقتی یاد خدا می کنند دلهای آنان ترسان می شود و وقتی بر آنها تلاوت می شود بر ایمانشان افزوده می شود و بر خداوند بیش از قبل توکل می کنند: «انما المومنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم أیاته زادتهم ایمانا و علی ربهم یتوکلون (وسائل الشیعه، امر به معروف و نهی از منکر، باب ۱۴، ح ۲)
از امام صادق(ع) روایت شده است که خداوند ایمان را بر هفت سهم تقسیم کرده اند: بر صدق، یقین، رضا، وفا، علم، حلم و نیکی. پس این هفت سهم در میان مردم تقسیم شده. آن کس که هفت سهم به او اعطا شود ایمانش کامل است. بعضی یک سهم بعضی دو و بعضی دیگر سه تا هفت سهم دارند. امام صادق(ع) بر همین اساس می فرماید: بر کسی که دارای یک سهم از ایمان است نباید چیزی را حمل کرد که بر فرد دارای دو سهم حمل شده است.
هرمرتبه ای از ایمان محتمل چیزی است که مرتبه پایین تر حامل آن نیست؛ پس باید در تحمیل امور مراتب افراد را ملاحظه کرد: عن أبی عبدالله قال: ان الله وضع الایمان علی سبعه أسلهم، علی البر و الصدق و الیقین، والرضا، والوفا و العلم و العلم. ثم قسم ذلک بین الناس فمن جعل فیه البعه الاسهم فهو کامل متحمل و قسم لبعض الناس الهم و لبعض السهمین، و لبعضهم الثلاثه، حتی انتهوا الی سبعه ثم قال: لا تحملوا علی صاحبالسهم سهمین لا علی صاحب السهمین ثلاثه فتنبهظوهم، ثم قال کذلک حتی انتهی الی سبعه(نهج البلاغه، نامه ۵۳)
در روایت دیگری از امام جعفر صادق(ع) روایت شده که خطاب بن عمر بن حنظله فرموده است که بر شیعیان ما چیزی را که خود متحمل آن هستید حمل نکنید و بر ایشان مهربانی کنید چرا که مردم قادر بر آنچه شما تحمل نمی کنید، نیستند. عن أبی عبدالله قال: یا عمر لاتحملوا علی شیعتنا و ارفقوا بهم، فان الناس لایحتملون ما تحملون.(همان، ح ۱) بنابراین کارگزار حکومتی باید به هنگام اجرای احکام اسلامی بر مردم، اصل را بر مهربانی و خوش رویی و ظرفیت سنجی مخاطب گذارد.
صاحب وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی این دسته از روایات را اختصاص به امر بر مستحبات و نهی از مکروهات دانسته است، برخی برداشت ایشان از روایات یاد شده را به غیر موارد مستحبات و مکروهات اختصاص داده اند حال آنکه چنین اختصاصی نادرست است. این دسته از روایات شامل تمام موارد از احکام تکلیفی می شود، اعم از واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات. البته برداشت دوم توضیح نداده که مراد از رفق و مدارا در واجبات و محرمات چیست؟ اگر مراد آن است که حاکم اسلامی در صورت مشاهده ترک واجب یا فعل حرام از باب لزوم رفق و مدارا نادیده انگارد چنین برداشتی کاملاً نادرست است.
در این صورت اساساً امر به معروف و نهی از منکر اتفاق نیفتاده است تا موصوف به رفق و مدارا شده باشد. باید امر به واجب و نهی از حرامی باشد تا متصف به رفق و مدارا شود. منظور از رفق و مدارا در امر به واجبات و نهی از محرمات آن است که مراتب ایمان افراد در امر به معروف و نهی از منکر لحاظ شود.
اگر کسی در پایین ترین مرتبه ایمان قرار دارد و مرتکب فعل حرامی شده نباید او را براساس بالاترین مرتبه ایمان امر به معروف و نهی از منکرد کرد بلکه باید براساس همان پایین ترین مرتبه، امر به معروف و نهی از منکر نمود. پس حکومت باید زنان مسلمان را به واجب شرعی حجاب توأم با رفق و مدارا دعوت کند، نه آنکه با خشونت امر به معروف نماید یا اصلا چنین امری را نادیده گیرد.
کارگزار حکومت اسلامی نباید نسبت به رفتار مردم گمان بد و سوء ظن داشته باشد. جدای از اینکه بدگمانی حاکم موجب تشدی فاصله میان مردم می شود و رکن مردمی حکومت سست می گردد. اساسا بعضی از سوء ظنها گناه است. قرآن کریم مسلمانان را به این امر توجه داده است که بسیاری از گمانها از سنخ سوء ظن است. در میان آن سوء ظنها گمانهایی است که گناه است، لذا به خاطر پرهیز از سوء ظنهای گناه آلود، باید از بدگمانی اجتناب کرد.
کارگزار حکومت اسلامی نه فقط نباید بدگمان باشد که باید افراد بدگمان و عیب جو را از خود دور سازد. امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر سفارش می کند که افراد عیب جو را دشمن خود بدان و از آنها دوری کن، زیرا حاکم وظیفه ندارد عیبهای پنهان مردم را آشکار سازد بلکه باید بکوشد که آن عیوب پنهان آشکار نگردد. «ولیکن أبعد رعیتک و أشناهم عندک أطلبهم لمعایب الناس، فان الناس عیوبا الوالی أحق عن ستوها، فلا تکشیفن عما غاب عنک فانها علیم تطهیر ما ظهر لک و الهیحکم علی ما غاب عنک، فاستر الله عنک ما تحب ستره من رعیتک» (نهج البلاغه، نامه ۵۳)
بر این اساس کارگزار حکومت اسلامی باید توجه داشته باشد که حجاب و مسائل پیرامونی آن از جمله موضوعات گمان ساز و کثیرالظن است. ممکن است با کوچکترین حرکت نسبت به حجاب زن مسلمان بدگمان شده و منجر به گناه شود. مثلا در مسائل خصوصی او تجسس کند یا افترا و تهمت ناموسی به او زده شود. ممکن است زن مسلمانی التزامی به واجب شرعی نداشته باشد؛ ولی این عدم التزام او آشکار نیست یا لااقل برای حاکم آشکار نیست. پس نباید او را به خاطر این عیب پنهان مجازات کند. چنان که در فرمایش حضرت امیر(ع) آمده که خداوند ناظر به عیوب پنهان است و خود بر این عیوب حکم می کند.
وظیفه حاکم پاکیزه کردن جامعه از عیوب آشکار است. در اینجا نباید مفهوم آشکار را با مفهوم شهرت خلط کرد. ممکن است زن مسلمان در بلاد غیراسلامی در انظار عمومی بی حجاب ظاهر شود، لیکن در بلاد اسلامی خود را ولو به ظاهر، ملتزم به رعایت حجاب اسلامی نشان دهد. هیچ الزامی به مجازات این زن برای حکومت اسلامی نیست، اگرچه ممکن است بی حجابی آن زن در بلاد غیراسلامی مشهور باشد. از این رو افشای این گونه عیوب پنهان از سوی پاره ای از مطبوعات پسندیده نیست و حاکم اسلامی نیز نمی تواند براساس افشاگری ها اقدام نماید.
حاکم اسلامی باید آگاه باشد که از چه بابی الزام می کند. مستند الزامات حکومتی قلمرو و شدت الزامات را معلوم می کند بلکه ممکن است مستند مورد نظر چنین الزامی را برنتابد. چنانچه پیشتر گفته شد از باب تعزیر نمی توان کسی را ملزم به انجام فعلی و ترک عملی کرد بلکه اگر مرتکب فعل حرامی یا تارک فعل واجبی باشد می توان از باب تعزیر مجازات کرد. چنانچه از باب امر به معروف و نهی از منکر مراتب فعل حرام را مجازات کرد. امر به معروف و نهی از منکر از احکام جزایی نیست.
اگرچه ترک حجاب، ریشه بسیاری از فتنه ها و مفاسد اجتماعی بزرگ است و به همین دلیل حکومت اسلامی نمی تواند به سادگی از کنار آن گذر کند، لیکن آنچه مسلم است تعزیری بودن مجازات ترک حجاب است. اینکه جزای ترک حجاب موجب حد نمی شود، معنا و مفهوم خاصی می تواند داشته باشد. از آنجا که جزای تعزیری به شدت جزای حدود نیست این گفته بیشتر تقویت می شود که شارع مقدس مجازات ترک کننده فرضیه حجاب را سهلتر و آسانتر گرفته است.
به همین دلیل تعیین مقدار آن به حاکم اسلامی واگذار شده تا او حسب مورد مصلحت سنجی نموده حکم تعزیری صادر کند. پس باید حاکم بر مبنای آگاهی از مصالح و مفاسد فردی و اجتماعی، حکم الزام حجاب را اجرا نماید. مواردی است که باید شدت عمل کمتر از جزای حدود را اجرا نماید و در مواردی دیگر، چنین شدت عملی لزومی ندارد. در مسئله حجاب نباید با افراد خطاکار یکسان عمل نمود.
کارگزار حکومت اسلامی باید به تفاوتهای روحی و شخصیتی میان زن و مرد توجه وافی نماید، سپس در الزام حکومتی انجام وظیفه نماید. زن و مرد در آفرینش و نفس انسانی بودن اشتراک دارند ولی در خصال انسانی بینشان اختلاف دارند. برخی خصلتهاست که اگر در مردان باشد نکوهیده است و اگر در زنان باشد پسندیده است. حضرت وصی(ع) سه خصلت از بهترین خصال زنان را نام می برد که برای مردان بدترین خصلت است و آن سه خصلت عبارت از تکبر، بخل و ترس است. قال: خیار خصال الناء شرار خصال الرجال: الزهو، والجبن والبخل. فاذا کانت المرأة مزهوة تمکن من نفسها و اذا کانت بخیلة حفظت مالها و مال بعلها و اذا کانت جبائة فرقت عن کل شیء یعرض لها(نهج البلاغه، حکمت ۲۲۶) بهترین خصلتهای زنان بدترین خصلتهای مردان است: نازش به خود، ترس و بخل. چون زن به خود نازد به کسی سر فرود نیاورد، چون بخیل باشد مال خود را نگه دارد و چون ترسو بود از هرچه بدو روی آورد هراسان می گردد.
امام علی(ع) در بخشی از وصیت نامه خود به فرزند گرامی شان امام حسن مجتبی(ع) اشاره ای به برخی از خصلتهای زنان کرده است. از جمله اینکه نباید شخصیت زنان را همچون مردان خشن دانست بلکه زنان دارای ظرافت طبع اند. از این رو حضرت وصی(ع) شخصیت زنان را به گیاهی ظریف و خوشبو تشبیه کرده است: فان المرأة ریحانة و لیست بقهر مانهة(نهج البلاغه/ نامه ۳۱)
رسول خدا(ص) می فرماید: برادرم جبرئیل برای من خبر می آورد و همواره سفارش زنان را می نمود تا حدی که گمان کردم برای شوهر جایز نیست که اف بگوید. قال رسول الله: اخبرنی أخی جبرئیل و لم یزل یوصینی بالنساء، حتی ظننت ان لا یحل لزوجها ان یقول لها اف ... (مستدرک الوسایل، ج ۱۴، ص ۲۵۲)
کوچکترین و ملایم ترین فریادی که می توان بر کسی زد «اف بر تو» گفتن است. برداشت رسول خدا(ص) از شدت سفارش حضرت جبرئیل(ع) درباره زنان آن است که گویی در برخورد با زنان «اف بر تو» گفتن هم نباید باشد. گرچه این سفارش مستقیما به همسران مربوط است اما چنین نیست که مورد خطاب حاکم اسلامی نباشد. این گونه سفارش براساس شخصیت زنان است.
پس کارگزار نباید در الزام حکم شرعی بر زنان رفق و مهربانی با آنان را فراموش کند. باید از غیرت ورزی نا به جا پرهیز کند تا موجب آزردگی زنان درستکار نشود. امیرالمؤمنین(ع) در این باره فرموده اند: غیرت ورزیهای نا به جا زن سالم را به نادرستی می کشد و پاکدامنی را به سوی شک و تردید می برد. ایاک و التغایر فی غیر موضع غیرة فان ذلک یدعوا الصحیحة الی السقم والبرئیة الی الریب.(نهج البلاغه، نامه ۳۱)
سخن آخر را با سفارشی از رسول خدا(ص) در باب چگونگی سوق دادن مردم به دیانت و ترویج دینداری خاتمه می دهیم. شاید خطاب اصلی به زمامداران حکومت اسلامی باشد آنان که در دینداری نقش مهم دارند. اعم از نهادهای قضایی، فرهنگی، آموزشی و تربیتی. در این گفتار همگان به اعتدال در ترویج دینداری و فرهنگ دیانت سفارش شده است.
کارگزاران حکومت نه آنچنان عمل کنند که برای جذب خشنودی طرفداران فرهنگ بی دینی هر گنه الزامات شرعی را نادیده بینگارند و اجرای آن را وظیفه خود ندانند و نه آنچنان خشک عمل کنند که غیر از جاهلان متنسک(۱)، کس دیگری تاب دینداری را نداشته باشد البته تاریخ دینداری ثابت کرده که هر گاه حقیقت دیانت و دینداری از سوی مردان راستین خدا، اولیاء الله بر مردم عرضه شود اولین گروهی که برابر آنان می ایستند و بر حقیقت دین شمشیر می کشند همانا جاهلان متنسک هستند.
آنچنان که خوارج بر ولایت امیرالمؤمنین(ع) شمشیر کشیدند. پس باید حاکم اسلامی این دو گروه را از دستگاه حاکمیت خود دور کند تا مردم طعم شیرین دین خدا را احساس کنند و فوج فوج به آن روی آورند. ان شاء الله به زودی انتظار مردان خدا به سر می رسد و مردم در حکومت بقیة الله الاعظم(عج) با حقیقت ناب دین خدا آشنا خواهند شد.
عن أبی جعفر قال: قال رسول الله: ان هذا الذین متین فاوغلوا فیه یرفق، و لا تکرهوا عبادة الله الی عباد الله فتکونوا کالکراکب المنیت الذی لا سفرا قطع و لا ظهر ابقی. امام صادق(ع) از رسول خدا روایت کرده این دین متین است با ملایمت در آن وارد شوید عبادت خدا را به صورتی ناپسند به بندگان خدا عرضه نکنید تا مانند سواری باشید که در اثر تندروی نه به مقصد رسیده و نه مرکبی باقی گذارده است. (حر عاملی [بی تا]ج ۱: ۸۳)
۱- جاهل متنسك كسي است كه در انجام عبادات و تكاليف به حسب كميت بسيار كوشا مي باشد ولي از نظر معرفت و معلومات تهي مي باشد.