به گزارش فرهنگ امروز به نقل از انسان شناسی و فرهنگ؛ آنچه بنحو خلاصه از اصطلاح شناسی و ریشه شناسی واژه "پدیدارشناسی" در زبان یونانی حاصل می شود،شناخت پدیده است آنچنان که خود را ظاهر می سازد.پدیدارشناسی به عنوان یک جنبش فکری یا شیوه اندیشیدن زمانی قابل فهم است که عوامل و زمینه پیدایش آن فهمیده شود. در پی نگاه "مقوله ای"و "پوزیتیویستی" غالب در دوره مدرن که مفاهیم انتزاعی و ذهنی را به جای "خود اشیا" نشانده بود نیاز به آشتی با "چیزها" و "عالم" از راه "تجربه زیسته"احساس می شد که بجای نگاه دگماتیک و مفهومی و تجربه های آزمایشگاهی صرف به" زبان" پدیده ها گوش فرادهد و با انجام گام های معرفتی عمیق پرده ها را از روی پدیده کنار زند و خود یا ذات پدیده را مورد دیدار قرار دهد.
پدیدارشناسی به عبارتی"یادگیری متفاوت دیدن است"؛یادگیری کنار گذاشتن پیشداوریهای علم و حس مشترک و اجازه دادن به خوداست که بنحوی تیزبینانه و همراه با فراست، پدیده ها را از منظرهای مختلف مورد توجه قرار دهد و به جنبه های در سایه رفته یا مورد غفلت واقع شده عنایتی ویژه داشته باشد.
پدیدارشناسی یک قالب فلسفی نیست بلکه در حقیقت نحوه منصفانه نگریستن به عالم است و هر آنچه هست. تامل پدیدارشناختی که پدیدارشناسانی چون مرلوپونتی از ما طلب میکنند نوعی دگرگونی در وجود خودمان است تا از پیش پندارهای جزم گرایانه صعود کرده و یا به عبارتی ریسمانهای التفاتی ای که ما را به جهان متصل کرده،شل کرده ما را متوجه حضور آنها ساخته، آنها را در معرض توجه و بررسی ما قرار می دهد.
برای دیدن جهان و فهم معماگونگی آن باید عادت آشنای خود در پذیرش جهان را کنار بگذاریم و از نو هرچیز را با حیرت تجربه زیسته کنیم.
کتاب "پدیدارشناسی نزد مرلوپونتی" که در اصل بر نگرش موریس مرلوپونتی در کتاب "پدیدارشناسی ادراک حسی" متمرکز شده است تلاش کرده تا آغازین و مهمترین لایه ارتباطی ما با هستی را که همان "ادراک حسی"است مورد مداقه پدیدارشناختی قرار دهد و با استفاده از حوزه هنر به ویژه نقاشی "سزان" نقش ادراک حسی را که تماسی نو با عالم است در تامل پدیدارشناسانه نشان دهد.
بطور خلاصه باید گفت: پدیدارشناسی نوعی نگاه فراگیر و چندوجهی است که مارا دعوت می کند تا از تمام زوایا و سطوح گوناگون ایدءولوژی،سیاسی،دینی،اقتصادی و روان شناختی به پدیده ها بنگریم به این شرط که این زوایا از یکدیگر حدا نشوند و نیز به این شرط که عمیقا در در بطن تاریخ کاوش کنیم و به هسته واحد معنای وجودی که در هربعد تنها پرتوی از آن ظاهر می شود،دست یابیم.
پیراوی ونک، مرضیه،1389، پدیدارشناسی نزد مرلوپونتی، آبادان: نشر پرسش، چاپ اول،216 صفحه
فصل اول: جنبش پدیدارشناسی هوسرل
فصل دوم: جایگاه مرلوپونتی در جنبش پدیدارشناسی
عمده ترین آثار فلسفی
جایگاه مرلوپونتی در بین پدیدارشناسان و اگزیستانسیالیست ها
رابطه فکری مرلوپونتی و سارتر
رابطه سیاسی مرلوپونتی و سارتر(مارکسیسم)
حسب احوال مرلوپونتی
آثار مرلوپونتی
فصل سوم: دیدگاه مرلوپونتی درباره ی تأویل، معنابخشی، تأمل
تأویل
معنابخشی یا حیث التفاتی
تأمل
فصل چهارم: تن، وحدت روان تنی
تن
تأثیر مکتب گشتالت بر مرلوپونتی
نظرسارتر در مورد تن
تأثیر گابریل مارسل بر مرلوپونتی در زمینه ی وحدت روان تنی
دیدگاه هوسرل(دوره ی متأخر) درباره ی تن
رفتار به عنوان"شیوه ی وجودی"
وجود فردانی
سوژه ی تجسد یافته
نظر هیدگر درباره ی تن
فصل پنجم: ادراک حسی
احساس از دیگاه برخی فلاسفه
نظر مرلوپونتی درباره ی ادراک و مسائل مربوط به آن
اولویت ادراک
نقد دو مکتب اصالت عقل و اصالت تجربه
نقش حواس
ابژه یا متعلق ادراک
هم نفوذی کیفیت های محسوس
"خوداهدایی معنا"
تماس از راه دور با هستی
فصل ششم: خودهای دیگر-عالم بشری(اجتماعی)
خودهای دیگر
بین ذهنی
نقد و بررسی نظر پیاژه درباره ی جهان بین الاذهانی از سوی مرلوپونتی
مقایسه ی نظر مرلوپونتی با سارتر
زبان
رابطه ی فیلسوف و فلسفه با زبان(سخن فلسفی)
فصل هفتم: کوگیتو
کوگیتوی دکارتی و نتایج حاصله
موضع گیری مرلوپونتی در برابر کوگیتوی دکارت
معانی مختلف"می اندیشم" از دیدگاه مرلوپونتی
تفسیر جدید مرلوپونتی از کوگیتو و انتقادات وارد بر کوگیتوی قدیمی
نظر برخی مفسران مرلوپونتی درباره ی تفکر او
تأثر مرلوپونتی از پاسکال
فصل هشتم: زمانمندی
نظر قائلان به مکاتب اصالت عقل و اصالت تجربه درباره ی زمان
تأثیرپذیری مرلوپونتی از هیدگر در مسأله ی زمان
زمان از نظرمرلوپونتی
ویژگی تقرر ظهوری زمان و سوژه ی زمانمند
فصل نهم: آزادی
رد مذهب جبر و نظریه ی آزادی مطلق
آزادی مشروط
مقاصد صریح، مقاصر عام
انسان گره تمام ارتباطات