به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ بررسی آداب و سنت مردم یک سرزمین از ورای سفرنامهها به استخراج اطلاعاتی منجر میشود که مرور آنها چهرهای از مردم یک کشور در سالهای دور به دست میدهد؛ چهرهای که بر اساس نوع نگاه آن سفرنامهنویس ترسیم میشود.
گاهی سفرنامهنویسان بر اساس انگیزههای خود از سفرشان به حکایت و روایت مردم یک سرزمین میپردازند که در برداشت از این نوع نگاه باید احتیاط کرد، اما گاه سفرنامهنویسان بدون انگیزه خاص به نگارش دیدههای خود از یک سفر تلاش میکنند. در این نگاه دو سفرنامه اروپایی و آسیایی تصویری از ایرانیان به دست داده که نگاه نویسنده ژاپنی به اعتقاد مردمشناسان و اهل تاریخ ایران، نگاه منصفانهتری به فرهنگ و آداب ایرانیان است. نگاهی به کتاب «مسافرت دیولافوا در ایران و شوش و کلده» اثر مادام ژان دیولافوا و با برگردان علیمحمد فرهوشی و دو «سفرنامه فورو کاوا» نوشته نوبویوشى فورو کاوا مترجم هاشم رجبزاده و همچنین کتاب «سفرنامه یوشیدو ماساهارو» با ترجمه هاشم رجبزاده حاصل کاوش در آداب ماه رمضان در دوره قاجاریه است.
سفر دیولافوا به ایران و شوش و کلده در دوره ناصری
مادام ژان دیولافوا همسر مارسل اوگوست دیولافوا (۱۸۴۳ـ ۱۹۲۰)، مهندس راه و ساختمان و باستانشناس فرانسوی بود که برای تهیه مقدمات کاوشهای باستانشناسی در شوش به سال ۱۸۸۳ م . / ۱۳۰۱ هـ . ق وارد ایران شد. وی و همسرش از سوی دولت فرانسه برای انجام کاوشهای باستانشناسی سه بار به ایران سفر کردند. مادام ژان دیولافوا در سبکهای معماری شرق و غرب و ارتباط آنها با یکدیگر مطالعه میکرده و متعاقب آن در پیوستگی اسلوب ابنیه قرون وسطی با اشکالاتی مواجه شده است. مخصوصا بیشتر در صدد حل این مساله بوده است که آیا سبک معماری دوره ساسانیان در معماری دوره اسلامی سرایت و نفوذی داشته است یا نه؟ چون در اروپا از تحقیق و مطالعه کتابها به نتیجه نمیرسد تصمیم به مسافرت به کشورهای شرقی مخصوصا ایران گرفته میگیرد تا با مشاهده ابنیه باقیمانده باستانی به هدف خود برسد.
نخستین مسافرت دیولافوا و همسرش در سال ۱۸۸۱ میلادی به بنادر جنوبی ایران صورت گرفت. مادام دیولافوا مطالعات و مشاهدات اجتماعی و یافتههای باستانشناسی همسرش را به صورت یادداشتهای روزانه جمعآوری کرد و در دو کتاب جداگانه انتشار داد. کتاب نخست، با نام «مسافرت دیولافوا در ایران و شوش و کلده» است. این کتاب یکی از منابع مفید برای تحقیق در تاریخ دوره قاجاریه به ویژه سالهای سلطنت ناصرالدین شاه و آشنایی با اوضاع اجتماعی و اقتصادی مردم ایران در عصر مذکور به شمار میرود. طرحها، نقاشیها و عکسهایی که مولف از مکانها و اشخاص تهیه کرده در این کتاب به چاپ رسیده است. پس از آن ۴ سال بعد در سال ۱۸۸۴ دوباره به تهران بازگشتند و شروع به حفاری و جستجو کردند. این گروه فرانسوی توانستند اشیا و کالاهای فراوان و بیبهایی را از جایگاه شوش استخراج و کشف کنند و هر چه را توانستند با خود بردند!
ماه رمضان، ممنوعیت بازدید سیاحان از مساجد
کتاب نخست باستانشناس فرانسوی شامل خاطرات خواندنی «مادام دیولافوا» در مدت حضور در ساوه و آوه در دهه ۱۸۸۰ میلادی است. این زوج ابتدا به بررسی و شناخت منطقه پرداختند و کتابی به نام «هنر باستانی ایران» را در پاریس منتشر کردند. انتشار این کتاب سبب شد بتوانند هزینه لازم برای کاوش بیشتر را از موزههای فرانسه به دست آورند.
دیولافوا و همسرش علاقه بسیاری به کاوش در مساجد و زیارتگاههای ایران عصر قاجار داشتند، اما به دلیل برخی اعتقادات درباره نبود غیرمسلمانان در مساجد و اماکن مذهبی به ویژه در ماه رمضان وجود داشت، وی به این مساله در یادداشتهای خود اشاره کرده و نوشته است: «سه روز به پایان ماه رمضان مانده بود، و دیگر وقت آن بود که برویم و از مسجدها و بناهای مذهبی و تاریخی اصفهان دیدن کنیم. متاسفانه ظلالسلطان حکمران مقتدر اصفهان در این روزها سفر رفته بود و سردار میرزا تقی خان که پزشک بود و محرم اسرار شاهزاده و در غیاب او اداره امور را به عهده داشت، آن قدر قدرتمند نبود که بتواند به اولیای متعصب این بناهای مذهبی دستور بدهد که این فرصت را به ما بدهند.»
ژاپنیها در ایران به دنبال اهداف استعمارگرانه نبودهاند
نخستین تلاشی که برای ایجاد ارتباط میان ایران و ژاپن صورت گرفت، مربوط به اواخر سده ۱۹م همزمان با حکومت ناصرالدین شاه قاجار در ایران بود. پس از آغاز نهضت تجدد میجی در ۱۸۶۸م و گشوده شدن دروازههای ژاپن به دنیای خارج بود که گروهی از ژاپنیها در قالب مأموران سیاسی، نماینده بازرگانی و نظامی، یا جهانگرد به ایران آمدند و برخی از آنها سفرنامههایی از خود به یادگار گذاشتهاند که البته تعداد آنها انگشتشمار است. در سال ۱۸۷۹م که ناصرالدین شاه قاجار از دومین سفر خود به فرنگ باز میگشت، در سن پترزبورگ روسیه، بنابر تقاضای سفیر کبیر وقت ژاپن در آنجا، دیداری میان ناصرالدین شاه و بویو انوموتو، (سفیر کبیر ژاپن) انجام شد که در آن شاه قاجار علاقه خود را به گشایش مناسبات سیاسی با ژاپن ابراز داشت. حاصل این دیدار، عزیمت یک هیات ژاپنی در سال ۱۸۸۰م به ایران بود که سرپرستی هیات ژاپنی با «یوشیدا ماساهارو» از دیپلماتهای نه چندان بلند پایه بود. اعضای هیات نیز یک افسر به اسم «نوبویوشی فوروکاوا» از ستاد ارتش و چهار بازرگان دیگر بودند. این هیات که از راه دریا از سمت جنوب به ایران آمده بود، با «ناصرالدین شاه» نیز ملاقات کردند. پس از مسافرتى ۴۲ روزه از بوشهر به تهران و پس از ۱۱۰ روز توقف در تهران از طریق بندر انزلى و اروپا به کشور خود بازگشتند. دو سفرنامه از سوی اعضای این هیات نوشته میشود، یکی توسط یوشیدا سرپرست هیئت و دیگری با قلم فوروکاوا که سفرنامه دومی به دلیل زمان انتشار مقدم است.
از آنجا که ژاپن در ایران به دنبال اهداف استعمارگرانه نبوده و هدف اصلی نگارندگان بررسی دقیق وضعیت استراتژیک ایران به منظور برقراری مناسبات اقتصادی و تهیه گزارش بوده، نسبت به آثاری که از سوی سیاحان اروپایی و با اغراض مشخص تدوین شدهاند، از لحن صادقانهتری برخوردار است و یقینا میتواند گزارش مناسبی از حیات اجتماعی سیاسی آن دوران ارائه دهد.
ایرانیان در ماه رمضان به نماز و عبادت خداوند میپردازند
نوبویوشی فوروکاوا (۱۸۴۹-۱۹۲۱م) نویسنده «سفرنامه فوروکاوا» یک افسر نظامی بوده که در ستاد جنگ ژاپن کار میکرده است. او در مدرسه نظام تحصیل کرده بود و صاحبمناصب نظامی زیادی شده بود. با پیشرفت نهضت تجدد در رشته مهندسی نظام نیز تحصیل میکرد و در سال ۱۸۸۰م در مقام عضو نظامی و نایب رئیس هیئت سفارت به مأموریت ایران فرستاده میشود و در این مأموریت از شاه ایران نشان شیر و خورشید و از سلطان عثمانی نشان مجیدی دریافت میکند.
او بعدها مناصبی چون فرماندهی گردان سوم مهندسی نظامی و استاد مهندسی دانشگاه نظام و فرمانده مدرسه نظام، و رئیس کل اداره مهندسی نظامی را تصاحب کرد و سرانجام در ۱۹۲۱م به دنبال یک دوره بیماری در توکیو درگذشت. فوروکاوا سفرنامه خود را چهار سال زودتر از یوشیدا در سال ۱۸۹۰م در توکیو با عنوان «پروشییا کیکوء یعنی: یادداشتهای سفر ایران؛ Perushiya Kiko» انتشار داد. البته فوروکاوا پس از بازگشتش به ژاپن در سالهای ۱۸۸۱و ۱۸۸۲م و پیش از انتشار کتاب سفرنامهاش، یادداشتهای خود را در دورههای سوم و چهارم مجله انجمن زمین شناسی توکیو با عنوان کشور پادشاهی ایران انتشار داده بود.
یوشیدا نخستین فرستاده ژاپن به دربار ناصرالدین شاه در مورد آداب و رسوم این ماه توضیحاتی میدهد و مینویسد: «ایرانیان در این مدت به نماز، نیایش و عبادت خداوند میپردازند، و اعتقاد دارند که در این ماه روزه فقط نخوردن و نیاشامیدن نیست، بلکه هر مومنی واجب است که چشم خود را از نامحرمان بپوشند و در معاملات دروغ و غیبت نکند.»
پایان ماه مبارک رمضان و ضیافتی سه روزه
از آن طرف فوروکاوا، افسر ژاپنی همراه ماساهارو به شرح نحوه روزهداری مسلمانان پرداخته و صحنه عید رمضان را نیز از چشم دور نمیدارد (هر چند در صحت و سقم برخی دریافتهایش جای تردید وجود دارد) در توصیف آن مینویسد: «[اعياد مذهبى را] مقام دينى دولت كه امام جمعه خوانده میشود رياست میكند. اين مقام پايين رتبهتر از مجتهد است ... از اعياد دينى، عيد [پايان] ماه رمضان است كه آن را فصل روزه میگويند، و ماه نهم سال در تقويم اسلامى است. در اين ماه بود كه [به تصريح كتاب مقدس مسلمانان] قرآن بر حضرت محمد نازل شد. در اين ماه كه رمضان خوانده میشود، مردم همه در روز میخوابند و هنگام عصر بلند میشوند. هر روز غروب در مركز شهر توپ میاندازند تا هنگام [افطار] را خبر بدهند. مردم به شنيدن صداى توپ از خواب برمیخيزند و غذا میخورند و سپس به تلاوت قرآن و خواندن نماز میپردازند. در نيمهشب دوباره غذا میخورند و شب را به روز میرسانند، و با دميدن سپيده صبح دوباره میخوابند. زندگى آنها در سراسر اين ماه بر اين روال است. با سرآمدن فصل روزهدارى، مردم همه جمع میشوند و گويا به مدت سه روز ضيافت دارند و شراب مینوشند و گوشت میخورند. خيال میكنم كه هرچند كه شراب نوشيدن در اسلام سخت منع شده است، اما در اين مواقع مجاز شمرده میشود و آنها خود را سزاوار ملامت نمیدانند.»
در سفرنامههایی که به آنها مراجعه شد از ممنوعیتها در ماه رمضان سخن گفته شده، دیولافوا از ارزش و اعتبار فراوان مساجد با تکیه بر جلوگیری از ورود خارجیان سخن میگوید و دو سیاح ژاپنی به دوری ایرانیان از غیبت و نوشیدن شراب پرداختهاند.