نسلکشی ارمنیان
فرهنگ امروز/ رولاند گريگور ساني ترجمه کاوه بیات؛
رولاند گریگور سانی، استاد علوم سیاسی در بخش تاریخ دانشگاه میشیگان، یکی از پژوهشگرانِ صاحب نام تاریخ معاصر قفقاز است. آخرین اثر وی در این حوزه کتابی است تحت عنوان اصلیِ میتوانند در بیابان زندگی کنند ولی نه هیچ جای دیگر و عنوانِ فرعیِ تاریخ نسلکشی ارمنیها که اخیراً از سوی دانشگاه پرینستون منتشر شده است۱. آنچه در ادامه میآید بخشی از گفتوگویی است که نشریة گلوبال میشیگان در این خصوص با وی انجام داده است.۲
ک. ب
هنگامی که مردم در مورد نسلکشی میاندیشند معمولاً هولوکاست، رواندا و عرصههای کشتار در کامبوج به ذهن میآید. کمتر کسی از آنچه در جنگ اول جهانی در کشوری که امروزه ترکیه خوانده میشود بر ارمنیها گذشت اطلاع دارند.
بخشی از مشکل بدانجا باز میگردد که ترکیه هنوز هم قتل و تجاوز و تبعیدی را که با مجوز دولت صورت گرفت انکار میکند. حداقل یک میلیون نفر در این ماجرا جان باختند.
ولی با نزدیک شدن یکصدمین سال نسلکشی ارمنیها در ۲۴ آوریل، احتمالاً مقامات ترک بیش از پیش برای تغییر مواضع خود تحت فشار قرار خواهند گرفت.
رونالد گریگور سانی، استاد تاریخ اجتماعی و سیاسی در دانشگاه میشیگان بخش مهمی از فعالیتهای علمیاش را صرف تحقیق و پژوهش پیرامون نسلکشی کرده است. وی در گردهم نشاندن پژوهشگران ترک و ارمنی برای شروع یک بحث و گفتوگوی داخلی بر سر نسلکشی نیز نقش تعیینکنندهای داشته است.
● ارمنیها چه کسانی هستند و چه شد که در کنار ترکها قرار گرفتند؟
ــ حوزهای که بخش اصلی نسلکشی در آن صورت گرفت در آناتولی شرقی یا شرق ترکیة امروزی قرار دارد. ارمنیها از آن به عنوان ارمنستان تاریخی یاد میکنند؛ فلاتی کوهستانی که از قرن پنجم پیش از میلاد محل زندگانی ارمنیها بوده است. ارمنیها مردمانی کهن هستند که از حدود قرن چهارم بعد از میلاد به مسیحیت گرویدند. آنها یکی از قدیمیترین کلیساهای تمدن مسیحی را تشکیل میدهند. ولی آن بخش از ارمنستان گذرگاه امپراتوریهای مختلفی را نیز تشکیل میداد: ایرانیان، بیزانسیها، رومیها، روسها و عثمانیها.
● زمینههای اصلی تنش و رویارویی میان ارمنیها و ترکها چه بود؟
ــ در قرن یازدهم بعد از میلاد ترکها از سمت آسیای میانه سرازیر شدند. در آغاز ترکان سلجوقی و به دنبال آنها ترکان پیرو آل عثمان. در نهایت عثمانیها دولتی تشکیل دادند که از دیوارهای وین تا خاورمیانه ادامه داشت؛ از دل جایی که ارمنستان تاریخی را تشکیل میداد تا فلسطین و شمال آفریقا و همچنین مصر. امپراتوری بزرگی که تا جنگ اول جهانی دوام آورد. دورهای که از آن سخن میگوییم دورة بحرانی آن امپراتوری است. در خلال جنگ اول جهانی گروهی موسوم به «ترکان جوان» که ادارة امور عثمانی را برعهده داشتند، بدین نتیجه رسیدند که اتباع ارمنیِ امپراتوری راه خیانت در پیش گرفته و با ارمنیهایی که در آن سوی مرز در روسیه زندگی میکردند همدست شده و روسها را بر ترکها ترجیح میدهند، از این رو بر امحاء آنان مصمم شدند. کشتار گستردهای که ما از آن به عنوان نسلکشی ارمنیها یاد میکنیم بر چنین زمینهای استوار بود.
● در دوران امپراتوری عثمانی، ارمنیها از چه جایگاه اجتماعی برخوردار بودند؟
ــ امپراتوری عثمانی یک امپراتوری بود و این بدان معناست که در آن برخی گروهها بر دیگر گروهها حکومت میکردند. در اینکه روابط نابرابری بود تردید نیست.
در مجموع مسلمانهای امپراتوری در مقایسه با اتباع غیرمسلمان از امتیازات بیشتری برخوردار بودند. از این رو ارمنیها در مقام مسیحی، در جایگاه پایینتری قرار داشتند. با این حال ارمنیها در امپراتوری عثمانی حال و روز خوبی داشته، در استانبول یک طبقة متوسط را تشکیل میدادند. ولی اکثر آنها در آناتولی شرقی، زارع، کارگر و پیشهور بودند. رابطهای نامتوازن برقرار بود. همه میدانستند که مسلمانها نسبت به غیرمسلمانها از جایگاه برتری برخوردار هستند.
با گذشت زمان، ارمنیها به عنوان یک «ملت وفادار» شناخته شدند زیرا دیگر اتباع غیرمسلمان چون بلغارها، صربها و یونانیها بر ضد عثمانی دست به شورش گشوده و در نهایت در بالکان ممالک خود را بنا نهادند. ارمنیها چنین نکردند. در مجموع نسبت به امپراتوری وفادار بوده، اعتقاد داشتند که در صورت اصلاح نظام حاکم و برخورداری از نوعی خودگردانی میتوانند در آن چارچوب باقی بمانند. آنها اغلب برای دستیابی بدین اهداف عریضههایی را برای قدرتهای اروپایی و روسیه ارسال میکردند. ترکها توسلِ به اجانب را عملی خیانتبار تلقی کرده، ارمنیها را به جداییطلبی متهم کردهاند.
● ترکها ارمنیها را به تشکیل سپاهیانی خاص خود و تهدید امپراتوری متهم کردهاند. آیا این تهدیدی واقعی بود؟
ــ تودة اصلی ارمنی را دهقانهای ساکن در آناتولی شرقی تشکیل میدادند که دائم در معرض تاخت و تاز کردها و دیگر عشایر بودند که گاه احشام آنها را غارت میکردند و گاه زن و بچههایشان را به اسارت میبردند. بر اموال و املاک آنها نیز دستاندازی میکردند و دولت عثمانی هم به این مسائل رسیدگی چندانی نمیکرد. بنابراین ارمنیها گروههای دفاعی خودشان را تشکیل دادند که سعی در جلوگیری از این اعمال داشت. تشکیل چنین گروههایی نیز به نوبت خود باعث تشدید تهمت شورش و خیانت و جداییطلبی شد.
در نهایت حکومت عثمانی در خلال جنگ اول جهانی بر آن شد که ارمنیها را خطری حیاتی برای امپراتوری تلقی کند و برای کوچاندنشان از آن حدود وارد کار شود. صدها هزار ارمنی قتل عام شدند. تعداد زیادی از زنان و کودکان ــ احتمالاً چند صدهزار نفر دیگر ــ نیز به زور مسلمان و در خانوارهای کرد و ترک و عرب ادغام شدند.
بنابراین نسلکشی که عبارت باشد از محو نفوس ارمنیها از جایی که به لحاظ تاریخی موطن آنها محسوب میشد، از سه راه صورت گرفت: تهجیر (مهاجرت اجباری)، کشتار و بالاخره ادغام و مسلمانگردانی اجباری.
● کمی هم دربارة کتاب جدید خود در این زمینه بگویید.
ــ این کتاب میتوانند در بیابان زندگی کنند ولی نه هیچ جای دیگر نام گرفته است که نقل قولی است از طلعت پاشا، طراح اصلی این ماجرا. تاریخ نسلکشی ارمنیها نیز عنوان فرعی آن است.
هنگامی که به فکر نوشتن این کتاب افتادم و به مآخذ اصلی و دیگر کتب منتشر شده در این باب مراجعه کردم، متوجه شدم که هنوز از نسلکشی یک روایت تاریخی ارائه نشده است. چه اتفاقی افتاد و در چه زمانی، چگونه واقعهای به واقعة دیگر منجر و چگونه یک ذهنیت خاص ایجاد شد؟ بر آن بودم که این روایت را از یک منظر داخلی، در مقام یکی از محصولات تاریخ عثمانی و آمال حکومت عثمانی، از جمله ارمنیهایی که در تلاش بهبود حال و روز خود و دستیابی به حدّی از خودمختاری بودند بیان کنم. علاوه بر این میخواستم چارچوب بینالمللی آن را نیز مورد توجه قرار دهم. بریتانیا، فرانسه، آلمان و روسیه در چه کاری بودند؟ هر یک برنامههایی در منطقه داشتند. هنوز این داستان با تمام جزئیاتش به صورت یک روایت تحلیلی بیان نشده است؛ داستانی که علل پیشامد این تراژدی هولناک را توضیح دهد و تفسیر کند. این کتاب اثری در علوم اجتماعی است، هر چند که از منظر یک روایت تاریخی بیان شده است.
● احتمال آن که ترکیه در آیندهای نزدیک نسلکشی را بپذیرد چقدر است؟
ــ حالا در مقایسه با پانزده سال پیش در مورد آنچه واقعاً رخ داد اطلاعات بیشتری داریم. توضیحات متعددی در کار است. بسیاری از پژوهشگرانی که با آنها کار کردهایم ــ ترکها و کردها ــ پذیرفتهاند که قطعاً از یک نسلکشی سخن در میان است. این خود لااقل پایه و اساسی محسوب میشود. حکومت ترکیه هنوز رسماً منکر نسلکشی است. نمیخواهد با این واقعیت روبهرو شود که اسلافش مرتکب چنین جنایت هولناکی شدهاند؛ جنایت هولناکی که شالودة جمهوری کنونی ترکیه را تشکل میدهد.
امسال که یکصدمین سال نسلکشی است تحولاتی در کار است. حکومت ترکیه اندکی مواضع خود را تغییر داده است. سال گذشته در ۲۳ آوریل، یعنی یک روز پیش از موعدی که ارمنیها به یاد این واقعه به سوگ مینشینند، رجب طیب اردوغان که در آن زمان نخستوزیر بود و اینک رئیس جمهور است، به ارمنیها تسلیت گفت.
اگر ارمنیها واقعاً خائن و یاغی، جداییطلب و خطری برای موجودیت امپراتوری بودند که لازم نبود تسلیتی بدانها گفته شود. ولی اگر مورد سوءرفتار واقع شده، قربانیان بیگناه سرکوب ترکها بوده باشند شاید احساس شود که بد نیست تسلیتی بدانها گفته شود. پس میبینیم که هم اینک در لحن ترکها تغییر احساس میشود. اقدامات دیگری هم در این زمینه توسط حکومت صورت گرفته است. هنوز اصل کلام را بر زبان نیاورده، از نسلکشی سخنی نمیگویند، ولی به هر حال مختصر گشایشی در این امر حاصل شده است.
۱. Ronald Grigor Suny, They Can Live In the Desert but Nowhere Else: A Historty of the Armenian Genocide, Prineton University Press, ۲۰۱۵.
۲. به نقل از: U. of M. News Service, Michigain
سایت انسان شناسی و فرهنگ