به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ عصر قاجار یکی از ادواری است که حضور سفرا و تجار خارجی در ایران گسترش یافت و برخی از آنها به سفر در بعضی شهرهای ایران پرداختند و حاصل سیاحت خود را درباره سرزمین ایران، آداب و رسوم مردم آن به نگارش درآوردند. آداب و رسومی که گاه برای آنها علاوه بر ناشناخته بودن جذابیت نیز داشت و این جذابیت و ناشناختگی باعث شد تا درباره آن بیشتر بنویسند و حاصل این نوشتهها انعکاس سنتها، آئینها و خلقوخوی ایرانیان در دوران گذشته است.
در ادامه بررسی آداب ماه رمضان در سفرنامه سیاحان در این فرصت به بررسی «سفرنامه پولاک» اثر ادوارد پولاک با ترجمه کیکاوس جهانداری، «سفرنامه لرستان و خوزستان» تالیف بارون دوبد برگردان محمدحسین آریا و «نامههایی از قهستان» نوشته اف. هیل با ترجمه دکتر محمدحسین گنجی پرداختهایم.
خلق و خوی جالب توجهترین ملل عالم
«سفرنامه پولاک» حاصل ۹ سال (۱۸۵۱ تا ۱۸۶۰م) حضور پزشک اتریشی ناصرالدینشاه در ایران و دربار قاجار است. پولاك در سال ۱۲۷۲ هجری قمری پس از مرگ كلوكه و قبل از دكتر طولوزان، طبيب مخصوص ناصرالدينشاه بود. وی علاوه بر اين كتاب، مقالهها و رسالههای مفيد ديگری درباره ايران دارد. «تعداد جمعیت، تبار و نژاد»، «اصناف، خانهها و باغها، ییلاق و اردوها» و «آسایش و جنبش، شکار و ورزش» از عناوین سرفصلهای اصلی «سفرنامه پولاک» هستند.
پولاک در سفرنامهاش درباره ایران مینویسد: «در کتاب حاضر کوشش کردهام از اخلاق و رفتار، آداب و زندگی یکی از جالب توجهترین ملل عالم تصویری بدست دهم. ملتی که افتخاراتش بیشتر زاده اعمال و اقداماتی که در گذشتههای دور انجام گرفته است، اما هنوز گرفتار کهولت نشده، بلکه کاملا لیاقت آن را دارد که باز در تاریخ فرهنگ و جهان آینده سهم بسزایی به عهده بگیرد.»
گزارشی بیغرض از احوال ایرانیان عهد قجر
پولاک با وجود تمجیدی که از فرهنگ گذشته ایران و لیاقت مردم آن دارد، در بخشهایی از کتابش به نکوهش صفات منفی ایرانیان میپردازد که ممکن است موجب رنجش خواننده شود، اما از نوشتههای وی پیداست که بیغرض و در پی گزارش بر مبنای واقعیت بوده است. از این نظر سفرنامه وی در زمره معدود گزارشهای جامع و دقیق درباره احوال ایران و ایرانی است. اگر در این مطالب دقت کنید برخی از این خلقیات ناپسند با گذشت سالها همچنان در بین ایرانیان یافت میشود.
در سفرنامه پزشک ناصرالدینشاه نکات منفی خلق و خوی ایرانیان در ترسیم رمضان نیز دنبال میشود، وی درباره بعضی رفتارهای ناشایست در این ماه آورده است: «مردمیکه عهدهدار کارهای سنگین و سخت هستند، برحسب قوانین شرع از گرفتن روزه معافند؛ اما درست همینها به این معافیت به دیده تحقیر مینگرند و روزه را میگیرند، در حالی که تنبلها و بیکارها شخصا خود را معاف میکنند یا به بهانه اجتناب از بیماری که در کمین آنهاست کلاه شرعی درست میکنند تا تن به زیر بار این امساک ندهند.»
پزشک اتریشی دربار قاجار در بحث نزول، نیز رمضان را دخالت میدهد و مینویسد: «نرخ قانونی تنزیل دوازده درصد است، اما در مورد مخارج بیبند و بار که مثلا در اثر عروسیهای پر خرج، مهمانیها، تشریفات ماه رمضان، تجملپرستی طبقات بالا و جلال و جبروت بیاندازه مورد علاقه زنان که از هر حدی فراتر میرود پیش میآید، همچنین به هنگام پیدا شدن احتیاج فوری به مبالغ هنگفت تا بتوان با رشوه دادن شکایت طرف دعوا را باطل کرد یا بتوان مقامی را خرید، دیگر هر گاه به نرخهای بسیار بالاتری مثلا هشتاد درصد پول به نزول گرفته میشود آن هم با ربح مرکب مطلب نباید مورد حیرت شود. از اینها گذشته در نظر باید داشت که به زحمت در ایران کسی را میتوان یافت که قرضدار یا طلبکار نباشد؛ حتی روحانی نمایان با وساطت دلالان پول به نرخ بالا نزول میدهند. وضع و حال درویشی یعنی عدم تعلق با این کلمات بیان میشود: «نه قرض دارم نه طلب.» به هر حال تعداد این خوشبختیها از قرار باید فوقالعاده اندک باشد.»
سفر صاحبمنصب روسی به شهره آفاق
«سفرنامه لرستان و خوزستان» حاصل سفر نائب اول سفارت روس در ایران است. وی توانسته با مسافرت به مناطق لرستان و خرمآباد شرح سفر خود را در کتابی تحت عنوان «سفر نامه لرستان و خوزستان» ارائه کند. بارون دوبد که نام کاملش بارون کلمنت اوگوستوس دوبد از نمایندگان روس در ایران بوده است. وی شخصی تحصیلکرده و علاقهمند به تاریخ و تمدن شرق بوده و در انجمنهای بینالمللی نیز عضویت داشته است. بارون دوبد پس از اینکه دولت روسیه در ایران دارای نفوذ بوده به سفر در ایران پرداخته و مناطق دیگری از جمله گرگان، خراسان، کرمانشاه، همدان و فارس مسافرت کرده و این مناطق را از نزدیک بازدید کرده است.
صاحبمنصب روسی همواره در زمان ماموریتش در ایران به صراحت ابراز کرده: «آرزو دارم آثار باستانی تخت جمشید که شهره آفاق است را از نزدیک بازدید کنم.» این آرزوی دیپلمات روسی نهایتا در تاریخ ۱۸۴۰ میلادی برابر با ۱۲۱۹ هجری شمسی محقق شده و مقدمات سفر به مناطق مورد نظرش و همچنین منطقه جنوب ایران و ناحیه تمدن باستانی عیلام فراهم میشود.
دشواری دوری از نیازهای تجملی در رمضان
مسیر سفر بارون دوبد از تهران به سمت قم، کاشان، اصفهان، شیراز و کازرون بوده و سپس از کازرون به بهبهان، باغملک، مالمیر، شوشتر و دزفول رفته و نهایتا از مسیر دزفول به خرمآباد و بروجرد میآید. وی در طی سفر خود به آثار سیاحان و مورخان پیش از خود استناد میکند.
نائب اول سفارت روسیه درباره بدخلقی ایرانیان در ماه رمضان با توجه به ممنوعیت کشیدن قلیان و چپق مینویسد: «با نزدیک شدن غروب (ماه رمضان) حتی غالبا بداخلاق هم میشوند زیرا به چپق و قلیان عادت دارند و چون صرف دخانیات هم ممنوع است از این رو محرومیت مضاعف میشود؛ غالبا شنیدهام که ایرانیها گفتهاند آنها در طول روز گرسنگی و تشنگی را آسانتر میتوانند تحمل کنند تا محرومیت از دخانیات یعنی نیاز تجملی را، دلیلی که ثابت میکند اگر عادتی مستمر شود میتواند برای مدتی از نیازهای طبیعی پیشی جوید.»
قهستان از ورای نامههای یک انگلیسی
«اف. هيل» موسس انگليسی بانک شاهی شعبه بيرجند است. وی تقریبا پنج سال از ۱۲۹۲ تا ۱۲۹۷ هجری شمسی ساکن بيرجند است و فقط گاه گاهی سفری به اطراف میکند. البته در طول همين سالها جنگ جهاني اول هم رخ میدهد و ذهن نويسنده انگليسی را بيشتر مشغول جبهههای نبرد در کشورش میکند. عنوان کتابی که بر اساس نامههای هیل تنظیم شده «نامههایی از قهستان» است.
توصیف دورنمایی از شیوه زندگی ایرانیان
هیل در نامههایی به همسرش دورنمایی از شیوه زندگی ایرانیان را توصیف میکند. زندگی که بر اساس نوع نگاه وی به بیرجند سرچشمه گرفته است. وی با اشاره به زندگی سنتی یک ایرانی اینگونه عنوان میکند: «دانش فنی ايرانی سنتی است و به صنايع دستی و اشکال مختلف کار منحصر شده است. کارش در دکهها، خيابانها يا مزارع اطراف شهر و روستايش انجام میگيرد. اجناسش را در کوچهها و خيابانها به معرض فروش میگذارد. اگر پسرکی تمايل به بافندگی داشته باشد. چارهای جز اين ندارد که به کار بافنده چشم بدوزد يا بر جای او در کارگاه بافندگی تکيه زند. پنبه پاککنی، نخريسی، پشمريسی و رنگرزی از مناظر آشنا در پيش چشم اوست.»
وی درباره تفاوت عواطف ایرانیان با اروپاییها میگوید: «ايراني معمولا موجودی احساساتی، همراه با هنر خطابههای غرا در مناسبتهای مختلف است. اگر چند سالی است که يکديگر را میشناسيد و اين آخرين بار است که با هم ديداری داريد، طرف به اين نتيجه خواهد رسيد که اين مسأله، نوع کوچکی از مرگ است و امکان دارد خود را موظف به گفتن چيزهايی کند که در مملکت تو تنها در مراسم خاکسپاریات گفته میشود.»
گواهی پزشک برای روزهخواریهای پنهانی
با این مرور در برخی عقاید هیل میتوان به دورنمای ذهنی وی از ایرانیان دست یافت. وی در شرح رمضان و روزهداری در جنوب شرق ایران مینویسد: «ما در وسط ماه رمضان هستیم... اما من شک دارم که او (آشپز من) گرسنه بماند. تریاکیها ناچارند روزه خود را بشکنند، چون آنها اسیر وافورند. در بیرجند تریاکیها یک سوم جمعیت را اعم از مرد و زن تشکیل میدهند. از بقیه هم تعدادی به بهانه ناخوشی و گواهی پزشکان روزه میخورند و بسیاری هم پنهانی میخورند و میآشامند.»
در مرور گفتهها و یافتههای سیاحان اروپایی درباره رفتار ایرانیان در ماه رمضان میتوان استنباط کرد که آنها با نگاهی جستجوگر هم افراد روزهدار را رصد کردهاند و هم افرادی که به دلیل برخی عادات ناشایست یا به قول آنها رفتارهای تجملی از آداب رمضان دوری میکنند و بیان اصطلاحاتی مانند کلاه شرعی گویای نکتهبینی و ریزبینی این افراد است.