به گزارش فرهنگ امروز به نقل از سایت انسانشناسی و فرهنگ؛ احمد ملکوتی در معرفی این کتاب آورده است:
بحرانی، مرتضی (1394)، مجموعه مقالات فرد، فردگرایی و جمعگرایی در آموزههای اسلامی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
تفاوت انسان ایرانی با انسان آلمانی و فرانسوی در چیست؟ چه عناصری دو نوع زیست متفاوت را برای آنها به ارمغان آورده است؟ چرا و طی کدام مناسبات نظری و عملی، روی زمین و زیر آسمان، این همه تفاوت در نظر و عمل وجود دارد؟ این سوالات ثمره تجربه زیسته سفره هفت روزه تدوینکننده کتاب برای شرکت در سیامین کنگره مطالعات شرقشناسی در آلمان و همچنین نقطه آغازین این مجموعه مقالات، بوده است.
مجموعه مقالات فرد، فردگرایی و جمعگرایی در آموزههای اسلام به همت و تلاش دکتر مرتضی بحرانی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تدوین و ویرایش شده است. این مجموعه شامل چهارده مقاله میباشد. در پیشگفتار کتاب آمده «این مجموعه علاوه بر تلاش برای یافتن پاسخهای نظری به مسئله فردگرایی و جمعگرایی یک ویژگی روشی نیز دارد: تلاش برای بررسی چندرشتهای و میانرشتهای مورد بحث؛ پژوهشها و پاسخهای ارائه شده به مسائل مورد بحث، از چشمانداز مفاهیم و موضوعات رشتههایی چند به دست آمده است.»
این چهارده مقاله را دوازده تن از اعضای هیئت علمی نوشته اند که ده مقاله سهم اندیشه سیاسی، سهم فلسفه و علوم تربیتی هر کدام یک مقاله و دو مقاله نیز سهم جامعهشناسی است. به نظر میرسد که سهم اندیشه سیاسی بسیار است و به نظر و دیدگاه دیگر رشتهها در این زمینه کمتر توجه شده است. اگرچه دکتر بحرانی به عنوان تدوین کننده این مجموعه معتقد است سنگینی حضور اندیشه سیاسی بی وجه نیست؛ چراکه موضوع اصلی مقالات بیشترین ارتباط را با این رشته دارد. همچنین وی اذعان میدارد که جای مقالهای از منظر ادبیات فارسی در این مجموعه خالی است.
تدوینکننده این مجموعه، در پیشگفتار کتاب به معرفی اجمالی مقالات پرداخته است. وی همچنین در مقاله نخست با عنوان درآمدی بر آموزه فردگرایی تلاش کرده است که مفاهیم اصلی مورد بحث را معرفی کند و توضیح دهد. در مقاله سیر تحول سرشت و فردیت انسان در اندیشه سیاسی، دکتر منوچهری خواننده را با سیر تاریخی این مفهوم در دوران کلاسیک و مدرن از منظر اندیشه سیاسی آشنا میکند. وی همچنین نگاهی گذرا به انسان در اندیشه ایران معاصر ـ با بررسی نظرات دکتر شریعتی ـ میاندازد و سپس انسانشناسی پسا مدرن را معرفی میکند. به نظر میرسد این دو موضوع هر کدام میتوانست در اندازه یک مقاله در این مجموعه بدان پرداخته شود.فردگرایی و جمعگرایی در نظریه های روانشناسی بینفرهنگی عنوان مقاله بعدی این مجموعه است که دکتر میرزایی آن را به نگارش درآورده است. وی در این مقاله رویکرد گرت هافستد، از صاحبنظران انسانشناسی سازمانی و مدیریت بینالمللی و هری تریاندیس، از مهمترین چهرههای روانشناسی بینفرهنگی، را درخصوص فردگرایی و جمعگرایی توضیح داده است.
در مقاله چهارم دکتر کاشی حس فردانیت انسان مسلمان در جهان مدرن را بررسی کرده است. سوال اصلی نگارنده مقاله این است که در اسلام تا چه حد احساس فردانیت موضوعیت دارد؟ نویسنده معتقد است که با توجه به اینکه «حس فردانی پرسش از یک نسبت است ...پاسخگویی به آن نیز در یک ربط و نسبت امکان پذیر است.» با توجه به این موضوع پرسشی که مقاله حاضر تلاش دارد بدان پاسخ دهد به طور دقیقتر و مبسوطتر این خواهد بود که «آموزههای اسلام در موقعیت معین، چه نسبتی با فرد و موقعیت روانشناختی و اجتماعی او برقرار میکند و به حسب نسبتهای مذکور، اسلام تا چه حد موجد احساس مستقل فردانی خواهد بود؟»
جایگاه فرد در فقه سیاسی معاصر مقاله بعدی این مجموعه است که آن را دکتر میراحمدی به نگارش درآورده است. نویسنده معتقد است با توجه به اینکه فرد در کانون التفات فقیهانه قرار گرفته است تلاش میکند چگونگی گذر به وضعیت مذکور در دوران معاصر را با اشاره به مناسبات فقه سیاسی قدیم شیعه و نظام سلطانی توضیح دهد. در مقاله جستاری در متافیزیک فردگرایی در اسلام، دکتر قادری پژوهشی نظری در نسبتسنجی بنیادهای متافیزکی ـ الهیاتی اسلام با مفاهیم فردگرایی را پیش روی خواننده خود مینهد. وی «در حد مجال به ساحتهای الهیاتی گوناگون در عالم اسلام اشاره میکند و در هر جا مناسب باشد به ساحتهای الهیاتی دیگر ادیان» نیز میپردازد. مقاله انسانشناسی سنتی: با توجه با اندیشه سید حسین نصر خواننده را با معنا و مقام انسان در اندیشه سنتگرایان آشنا میسازد. دکتر نصری برای رسیدن به این مقصود از میان سنتگرایان دکتر سید حسین نصر را برگزیده و افکار و اندیشه های او را در این زمینه مورد بررسی قرارداده است. دکتر نبوی در مقالهجایگاه فرد در امت از دیدگاه اسلامگرایی رادیکال با مروری بر آثار سید قطب، بهعنوان مهمترین ایدوئولوگ این جریان در قرن بیستم و به قولی «پدر فکری بنیادگرایی اسلامی» رابطه فرد و اجتماع را استخراج نموده است. وی بر این باور است که مفهوم امت نقطه شروع مناسبی برای درک رابطه فرد و جامعه از دید بنیادگرایان اسلامی است.
فرد مدنی و فردگرایی فلسفی در فلسفه سیاسی فارابی، ابنسینا و ابن باجه مقاله بعدی این مجموعه و دومین مقاله دکتر بحرانی است. مسئله وی در این مقاله این است که آیا میتوان مفهومی از فرد و به دنبال آن، فردگرایی را در آثار فلسفی جهان اسلام پیدا کرد و اگر چنین است ویژگیهای آن، و پیامدهای سیاسی آن در جامعه اسلامی کدام است؟ چرا تحولاتی که به دنبال ظهور مفهومی از فردگرایی در غرب به وقوع پیوست در جهان اسلام، غایب است؟ دکتر کاظم علوی در مقاله سعادت فضیلت گرای فارابی و سعادت فردگرا به نزاع اصلی در مسئله اصالت فرد یا اجتماع در میان فلاسفه اسلامی توجه نموده است. وی معتقد است که این نزاع بر سر ترکیب اجتماع است و دیدگاههای مختلف دو سیر طیف را در این زمینه بررسی کرده است.
پیوند اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی در اندیشه خواجهنصرالدین طوسی عنوان مقاله ای است که در آن دکتر ماحوزی بازه زمانی را انتخاب کرده است که مقارن با حمله مغول به ایران و فروپاشی نظم و امنیت عمومی و اجتماعی است. وی تلاش میکند جدایی اخلاق فردی از اخلاق اجتماعی را تحلیل کند و همچنین بحث جدایی و یا عدم جدایی میان ساحت نظر و عمل را در این عرصه مورد بررسی قرار دهد. فارابی و منفعت عمومی؛ نظریه غیر ایدهآل مقاله دیگری از دکتر بحرانی است. این مقاله به این موضوع میپردازد که امکان بحث از منفعت عمومی در اندیشه فارابی به عنوان نخستین فیلسوف سیاسی در جهان اسلام تا چه اندازه امکان پذیر است.
دکتر نجاتیحسینی با مطالعه موردی دعا، حدیث و حکمت شیعی خاستگاه عقیدتی ـ دینی در نگرش ـ گرایش به مصالح جمعی را مورد مداقه قرارداده است. مسئله مقاله این است که کدام یک از پدیدههای اجتماعی مدرن را که دردل نظریههای اجتماعی کنونی از حیث نسبت داشتن با جمعگرایی پررنگ شدهاند، میتوان با استناد و ارجاع به متون دانش دینی و معارف شیعی، مبنای کاویدن خاستگاه عقیدتی دینی مصالح جمعی قرار داد؟ وی زیست جهان شیعی را با چند سر متن معتبر در این خصوص بررسی کرده است. سرانجام دکتر ابراهیمآبادی دریادگیری اجتماعی و بایستههای کاهش فاصله میان فردگرایی و جمعگرایی ضمن بررسی دو رویکرد در نسبت میان فرد و جمع سرچشمههای تقابل و تعامل این دو مفهوم را کاویده است. وی با بررسی کارکردها و الزامات اجتماعی نهاد تعلیم و تربیت برای گسترش دامنه جمعگرایی و جامعهگرایی به نمونههایی از پیامدهای اجتماعی نشدن و عدم تعلق جامعهای در ایران اشاره میکند.