فرهنگ امروز/ محمدعلی ایازی؛
مسلما یكی از منابع، بلكه مهمترین منبع احكام و دستورات عملی در اسلام، قرآن است كه در اصطلاح به اینگونه آیات، «آیات الاحكام» گفته میشود. گرچه حكم دینی و فقهی شامل احكام اعتقادی و اخلاقی میشود و حتی به تمام بایدها و نبایدهایی كه جنبه ذهنی دارد حكم دینی گفته میشود، اما آنچه در این مورد بین دانشمندان اسلامی مشهور است، احكام عملی در زمینه عبادات و معاملات و تصرفات و عقوبات است كه به قصد تنظیم رابطه میان مكلفان با خدای خود و با بندگان آمده كه مجموع اینها را احكام دینی و فقهی میگویند. اما آن دستوراتی كه به ذهن و عقیده انسان مربوط است در اصطلاح حكم فقهی نامیده نمیشود؛ مثلا، اینكه انسان مسلمان به عالمی ورای این جهان محسوس باید ایمان داشته باشد (ایمان به غیب)، یا چه چیزهایی را باید زشت بداند یا زیبا، فقیهان آنها را از احكام دینی نمیدانند، هر چند دین نسبت به آنها نظر میدهد و از مومنان میخواهد در جهانبینی خود آن را ملحوظ كنند. بنابراین حكم فقهی را چیزی میدانند كه در مقام عمل، جنبه دستور و باید و نباید داشته باشد. از سوی دیگر طرح مباحث تشریعی در قرآن مانند كتابهای حقوقی یا فقهی، به صورت دستهبندی شده و موضوعی و با بیان تمام خصوصیات و ذكر جزییات نیامده است.
١) قرآن درصدد بیان احكام به گونهای فشرده و در حد اشاره است. قرآن كریم در بیان احكام بهطور اجمالی مسائل را بیان میكند و از وارد شدن در خصوصیات و جزییات احكام پرهیز دارد. اگر بارها و بارها درباره نماز سخن گفته، اما چگونگی تقسیم نماز در پنج نوبت و تعداد ركعتهای آن را بیان نكرده است. روزه، زكات، حج و خمس و ازدواج و طلاق، ارث و قضاوت و احكام دیگر نیز چنین وضعیتی دارند. این مساله در مورد معاملات و به ویژه احكام خرید و فروش، اجاره، رهن و دهها عنوان مبادله دیگر میان انسانها عجیبتر مینماید، كه تنها به قواعدی بسیار عام و اجمالی؛ چون، « أوْفوا بِالْعقودِ» (نساء/ ١) بسنده شده و از توضیح و تفصیل آنها دوری جسته است.
٢) ویژگی دیگر قرآن در بیان احكام، بیان بخش بخش و پراكنده احكام فقهی است. روش قرآن در بیان احكام، به این دلیل كه قرآن طی سالها و در سورههای مختلف، بر اساس نیاز و پرسش مطرح شدهای نازل میشده و پراكنده و جدا جدا آمده است. هر قسمتی از آن در یك دوره بیان نشده است، مثلا، تمام احكام نماز در یك سوره و در یك جا نیامده است، یا درباره وضو و چگونگی طهارت، در سوره مائده (آیه ٦) و درباره رو به قبله ایستادن در سوره بقره (آیه ١٤٢) و درباره خشوع و خضوع در نماز در سوره مومنون (آیه ١) و درباره اهتمام بر حفظ اوقات نماز در سوره بقره (آیه ٢٣٨) آمده است. جالب اینجاست كه گاه احكام یك موضوع عمدتا در یك سوره آمده، اما همه آنها در كنار یكدیگر قرار نگرفته است؛ مثلا، احكام ارث كه در سوره نساء به آن اشاره شده، بخشی از آن در آیه ٧ و قسمتی در آیههای ١١ و ١٢ و قسمتی در آیههای ١٩ و ٣٣ آمده است. جالبتر از همه اینها اینكه برخی سورههای قرآن به نام یك عمل عبادی چون حج نامگذاری شده است، اما اصل حكم یا خصوصیات آن در سورهای دیگر آمده است؛ مثلا، همانطور كه ذكر شد در قرآن سورهای به نام حج وجود دارد، اما وجوب حج در سوره آل عمران (آیه ٩٦) آمده است. مسلما قرآن در عرضه احكام برای آوردن این نوع از بیان، فلسفهای داشته و هدفی را تعقیب میكرده و گرنه پیامبر اكرم (ص) میتوانسته همانطوری كه در مواردی، آیات را با دستور وحی جابهجا میكرد و دستور میداد كه این آیه را در كنار آن آیه دیگر بگذارند، در مورد احكام نیز این چینش را بر اساس موضوع قرار دهد و تمام آیات؛ نماز یا روزه یا حج و طلاق را در یك سوره و در كنار هم قرار دهد ولی این كار را نكرده است و بهطور پراكنده و پاره پاره در آیات و سورههای مختلف قرار داده است.
٣) ویژگی دیگر قرآن در بیان احكام، این است كه قرآن عموما احكام را بهطور قاطع و غیر قابل تردید بیان نكرده و همواره در برابر استنباط یك حكم، زمینه احتمالات و سوالات بیشماری را فراهم كرده است، به عنوان نمونه، در ذیل «وأقِمْ الصلا\طرفِی النهارِ» (هود/ ١١٤)، در كتابهای تفسیری اختلاف بسیاری مطرح است كه منظور از «طرفِی النهارِ» چیست؟ برخی آن را وقت نماز فجر و مغرب دانسته و برخی صبح و عشا و برخی صبح و عصر یا صبح و ظهر. آنچه مهم و در این جا لازم است تاكید شود این است كه احكام قرآن، به عمد چنین بیان شده، تا میدان برای بحث و كنجكاوی فراهم باشد. البته چنین مواردی فراوان است. شاهد بر این مدعا، كتابهایی است كه در باب احكام قرآن نگاشته شده و اختلافهای فراوانی كه درباره این شیوه از بیان قرآن، میان قرآنپژوهان و فقیهان ایجاد شده است.
روزنامه اعتماد