به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ هر چه از عهد صفویه به سمت دوران معاصر پیش میرویم بر تعداد سیاحان و مسافرانی که به انگیزههای مختلف به ایران سفر کردهاند، افزایش یافته و به طبع تعداد سفرنامهها نیز روند افزایشی را سپری کرده است. در این زمان تا حدودی سفر به شهرهای مختلف ایران نسبت به گذشته آسانتر شده و سیاحان به خارج از محدوده پایتخت نیز علاقه نشان دادند و آداب، باورها و آئینهای ایرانیان را در گستره وسیعتری مورد توجه قرار دادند.
روشنفکر انگلیسی که ایران را میستاید
در دوره قاجار رفت و آمد سیاحان علاوه بر دربار، شهرهای ایران را نیز دربرمیگیرد و ما بر طبق دستنوشتهها و یادداشتهای جهانگردان به اطلاعات پیرامونی فراتر از تهران برمیخوریم که حاصل سفر آنها به شهرهای ایران است اما در دوره پهلوی حضور سیاحان شکل و شیوه خاصی به خود میگیرد و بسیاری از محققان نیز با انگیزه ایرانشناسی اقدام به سفر به ایران کردند. در این گزارش سفرنامه سیاحان عصر پهلوی مورد توجه قرار گرفته و بر همین اساس سه کتاب «مسافر تهران» اثر ویتا سکویلوست با ترجمه مهران توکلی، «سفرنامه بلوشر» نوشته ویپرت فون بلوشر برگردان کیکاووس جهانداری و «سرزمین دلاوران» از جی سی کوپر مترجم امیرحسین بختیاری را ورق زدیم تا از میان سطرهای این سفرنامهها آداب و فرهنگ رمضان در عصر پهلوی را منعکس کنیم.
ویتا، نویسنده کتاب «مسافر تهران» در خانوادهای اشرافی در ایالت کنت انگلستان متولد شد و با بسیاری از بزرگان ادبیات هم عصر خود مراوده داشت و قبل از اینکه در عرصه ادبیات جایگاه مهمی پیدا کند ازدواج میکند که این امر در باز شدن پایش به شرق بسیار تاثیرگذار بوده است. همسر وی، هارولد نیکلسون است که هنگام مسافرت ویتا سکویل وست به ایران در سال ۱۹۲۶.م کنسول انگلیس در تهران بوده است. بیشک شغل دیپلماتیک همسرش میتوانسته در اندیشههای وی راجع به شرق مخصوصا در مورد ایران تاثیر بگذارد.
با این همه کتاب «مسافر تهران» با وجود حجم نسبتا کوچک خود آکنده از ملاحظات دقیق مردمشناسی، جامعهشناسی، سیاسی و اقتصادی است. هنگامی که دقیقتر به محتوای کتاب مینگریم، دلیل انتشار این کتاب را در مجموعه مطالعات اجتماعی در مییابیم. آنچه از زبان نویسنده، در مسیر مسافرتش به تهران میخوانیم سرشار از آگاهیها و اطلاعات اصیل و دقیق اجتماعی است مثلا به این قضاوت نویسنده درباره جامعه ایران نگاه کنیم. «ایران کشور زیادیها و زیاده رویهاست، از جمله کشورهای نادری است که در آن بیشک هرگز مرحله بینابینی ترقی، یعنی منزلگاه قرن نوزدهم میلادی شناخته نخواهد شد.»
ماه رمضان؛ کارگران نه میل کار کردن دارند و نه حال آن را
نگاهی به سفر ویتا حکایت از این دارد انگیزههایی که دیگر جهانگردان را به ایران آورده در «مسافر تهران» نبوده، نه ماموریت دیپلماتیک و نظامی یا اقتصادی، نه کاوشهای باستانشناسی، نه پژوهش علمی و غیر آن. انگیزه این زن نویسنده، کنجکاوی با نگاهی مردمشناسانه است، وی سرزمین و مرم ایران را دوست دارد. زیباییهای این سرزمین را ستایش میکند و زشتیهایش را نکوهش. خوبیها و بدیهای ایرانیان آن زمان و فسادهای دربار و دولت را از پرده بیرون میریزد.
همسر کنسول بریتانیا در ایران درباره وضعیت مردم در ماه رمضان با نیمنگاهی به دربار پهلوی مینویسد: «با نوعی آیندهنگری که همه ایرانیها دارند، تا آخرين دقایق غافل نشسته و اکنون با این دردسر رو به رو بودند که میدیدند ماه مبارک رمضان سر میرسد و کارگران نه میل کار کردن دارند و نه حال آن را. وقتی به آه و ناله وزیر دربار گوش میکردی، گمان میبردی که ماه رمضان آنها را غافلگیر کرده است. به آدمهایی میماندند که خود را برای یک نمایش آماتوری آماده میکنند و با این وجود آسودهخاطر بودند که همه چیز به خوبی و خوشی سر وقت درست خواهد شد.»
روایت سیاح آلمانی از رقابت سه کشور اروپایی در ایران
ویپرت فون بلوشر، زاده ۱۴ ژولای ۱۸۸۳- شهر شورین در شمال آلمان بود. وی از سال ۱۹۱۱ میلادی وارد دستگاه دیپلماسی آلمان شد. بلوشر در سال ۱۹۱۶ مدت کوتاهی در ایران به کار پرداخت، اما مأموریت وی به عنوان سفیر آلمان در ایران از سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۵ بود. بلوشر همچنین در مراکش، آرژانتین و فنلاند نیز خدمت کرد. از فون بلوشر، چندین کتاب به جای مانده و سفرنامه وی در ایران با ترجمه کیکاووس جهانداری منتشر شده است. در این کتاب اطلاعات جالبی درباره ایران، فرهنگ، آداب، رسوم و سیاست به شیوه بیطرفانهای به نگارش درآمده است.
«سفرنامه بلوشر» خاطرات ویپرت بلوشر مأمور آلمانى در ایران است که وقایع سى سال از تاریخ ایران از قتل ناصرالدین شاه قاجار تا روى کار آمدن رضاشاه را ثبت کرده است. در این کتاب گوشههاى از اقدامات دولت آلمان و برخورد منافع آن در ایران با دو کشور روس و انگلیس منعکس شده است.
سستی و اهمال روزهداران ایرانی در انجام فرایض دینی
در مقدمه کتاب «سفرنامه بلوشر» درباه دلیل حضور این سیاح آلمانی در ایران عصر پهلوی نخست میخوانیم: «یک سال پس از شعلهور شدن جنگ جهانى اول، دولت آلمان دو هیات را مأمور کرد تا یکى در ایران، موانعى در راه پیشرفت قواى روس و انگلیس که با آن کشور در جنگ بودند، ایجاد کند و ایران را به ورود در جنگ جهانى برانگیزد؛ و دیگر اینکه سراسر ایران را درنوردد، به افغانستان برود و امیر آنجا را تحریض به حمله به هندوستان کند، تا از این رهگذر بخشى از سپاهیان انگلستان در هندوستان گرفتار شوند و از جنگیدن در جبهه غرب بازمانند. ویپرت فون بلوشر از اعضاى گروه اول؛ یعنى مأمور در ایران بود، و در کار خود توفیقهایى نیز بدست آورد، اما پس از آنکه نیروى عثمانى در بغداد از انگلیسیها شکست خورد، ناگزیر ایران را ترک گفت. اما باز پس از چند سال از طرف دولت متبوع خود به سفارت ایران منصوب شد و دو سالى در اوایل سلطنت رضاشاه سفیر آن کشور در ایران بود و شاهد حوادث و اتفاقهایى شد که همه را همراه خاطرات سفر اول خود، در این کتاب به رشته تحریر کشیده است. بلوشر هنوز نیمى از مدت مأموریت خود را نگذرانده بود که میانهاش با رضاشاه بر سر تملک کارخانه نساجى شاهى که شاه به آن چشم داشت، بههم خورد و ناگزیر به مراجعت شد.»
سفیر آلمان در ایران درباره شرایط مردم در ماه رمضان مینویسد: «عموم مردم در ماه رمضان روزهدار بودند و در عوض اغلب در رعايت و انجام دادن فرايض دينی روزانه، از خود اهمال و سستي نشان میدادند.»
پیچ و خم کوچ عشایر به روایت مستندساز آمریکایی
کتاب «سرزمین دلاوران» یادداشتهای جی سی کوپر آمریکایی است که به روایت همراهی سه آمریکایی با طایفه بامدی از ایل هفتلنگ بختیاری که مسير قشلاق به ييلاق اين عشاير كوچرو را سپری کردند و از شمال خوزستان به چهارمحال بختياری رفتند، میپردازد. آنها در يك مسير سخت و طاقتفرسا با عشاير بختياري همگام شده و مشاهدات خود را به صورت فيلم صامت و يادداشت ثبت کردند. آنها در واقع از منطقه جهانگیری خوزستان کوچ میکنند و از پس ۴۳ روز سفر و طی مسافتی حدود ۴۰۰ کیلومتر در قلمرو طایفه بامدی در ارتفاعات زردکوه به سفر خود پایان میدهند.
مستندساز آمریکایی در مقدمه کتابش اینگونه مینویسد: «هدف ما این بود که از پیکار واقعی یک قوم کوچنشین علیه نیروی طبیعت و به خاطر حفظ بقا فیلمبرداری کنیم. از اینرو بهتر دانستیم که به میان یکی از اقوامی که در اطراف سلسه کوههایی که از دریای سیاه تا خلیجفارس گسترده است برویم، و در زندگی روزمره آنها شرکت کنیم و هنگامی که در جستجوی چراگاه به مهاجرت میپردازند و کوهستانها را در مینوردند همراهشان باشیم.»
توپ افطار؛ پایان چهارده ساعت روزهداری
عمده مطالب این کتاب درباره مخاطرات این سفر است. همچنین نویسنده به چگونگي شكلگيری ايده ساخت فيلم، اتفاقات قبل از كوچ و اشاره به نام كسانی كه با آنها همكاری داشتهاند، پرداخته است. کوپر، به همراه «ارنست بیشود ساک» و خانم مارگارت هریسون در سال ۱۳۰۲ هجری شمسی به ایران سفر کردند تا از پیکار واقعی قدرتمندترین ایل کوچروی ایران علیه نیروی طبیعت فیلم «علف» را بسازند. وی در خاطراتش نوشته که قصدش از تهیه این فیلم استفاده از صنعت سینما در آموزش جغرافیایی انسانی است و نمایاندن اهمیت روزافزونی که سینما توانسته است در این رشته کسب کند.
کوپر درباره وضعیت ماه رمضان در میان عشایر و به ویژه سران آنها آورده است: «توپ افطار در رفت و روزه چهارده ساعته به پایان رسید. اما این اختلاف بارزی در وضع خانه میزبان مالدار ما ایجاد نکرد. اصولا مالداران ایرانی در نگهداری مراسم مذهبی چندان پافشاری ندارند.»
در این گزارش عمده مطالب درباره وضعیت روزهداری مردم در دوره پهلوی نخست است. سکویلوست و بلوشر در لوای ماموریت سیاسی به گشت و گذار در ایران پرداخته و وضعیت زندگی مردم را در این زمان مورد کنکاش قرار دادند. اما کوپر به میان عشایر رفته و آداب رمضان را از دریچه زندگی متفاوت منعکس کرده است.
درباره گزارشهای ماه رمضان در سفرنامه سیاحان بخوانید:
آداب روزهداری در سفرنامههای عصر صفوی/ ۱ : رنگ و بوی ماه رمضان به روایت سفرنامهنویسان اروپایی/ روزگار صفویه و اعلام زمان افطار با شلیک توپ
آداب روزهداری در سفرنامههای عصر قاجاریه/ ۲ : رنگ و بوی ماه رمضان به روایت سفرنامهنویسان قاجار/ ماجرای خالی شدن سینیهای زولبیای گرم در یک چشم بههم زدن
آداب روزهداری در سفرنامههای عصر قاجاریه/ ۳ : ژاپنیها نیز از آداب روزهداری در سنت ایرانیان غافل نشدند/ معاملاتی بدون دروغ و غیبت در ماه رمضان
آداب روزهداری در سفرنامههای عصر قاجاریه/ ۴ : دوری از چپق در رمضان و بدخلقی مضاعف ایرانیان در دوره قاجار/ کلاه شرعی برای فرار از روزهداری!
آداب روزهداری در سفرنامههای عصر قاجاریه/ ۵ : فریاد جارچی دولتی در ماه رمضان برای آخرین پک تریاک!/ آداب روزداری و اهمیت تلاوت قرآن به روایت بارنز