به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ در ادامه سوژه کتابسازی حوزه تاریخ و با در نظر گرفتن دورههای تاریخی «باستان»، «میانه» (اسلامی) و «معاصر» (پهلوی) درباره این موضوع، کارشناسان هر حوزه نقطه نظرات خاص خود را مطرح کردند.
ایبنا در پیگیری این سوژه، این بار به سراغ سید صادق سجادی، معاون پژوهشی، مدیر بخش تاریخ و عضو شورای عالی علمی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی رفته است. وی یکی از مطرحترین پژوهشگران حوزه تاریخ اسلام به شمار میرود و کتابهای بسیاری در اینباره نوشته است.
جناب دکتر سجادی، با توجه به اینکه یکی از بیماریها و چالشهای بازار نشر امروز ما، بحث کتابسازی کتابهای تاریخی است، نظر و ارزیابی شما در این باره چیست؟
اینکه بسیاری از کتابهایی که در موضوعهای متنوع تاریخ ایران باستان منتشر میشوند، کتابسازی به شمار میروند شکی نیست. بدین معنا که این کتابها خالی از جنبه تحقیقیاند و حتی درباره قسمتی از کتابهای درسی ما نیز این مورد صدق میکند. اغلب این کتابها نقلقولهای بلند، سرهمبندی و فاقد تحقیق و تفحص علمی است. البته این پدیده جدیدی در کشور ما نیست اما این رویه در دو سه دهه اخیر رشد کرده است.
به نظر شما دلایل رشد این کتابسازیها چیست؟
این امر دلایل بسیاری میتواند داشته باشد. یکی اینکه سطح تحقیق در رشتههای علوم انسانی در کشور ما بسیار تنزل کرده است؛ چراکه تعداد دانشگاهها، دانشجویان و رشتههای دانشگاهی ما بدون اینکه تواناییها، پایهها و بنیههای پژوهش در کشور ما استوار شود، افزایش یافته است. رشتههایی در دانشگاهها تاسیس شده است که فاقد استاد فاضل و محقق است و کسانی استاد شدهاند که از توانایی علمی لازم برخوردار نیستند و طبیعتا دانشجویان و تربیتشدههای آنها از خود آنها بیاطلاعترند. مثلا رسالههایی که در دانشگاهها در سطوح فوق لیسانس و دکترا نوشته میشوند، غیر از انگشتشماری از آنها، همه سرهمبندی، تقلید و گردآوری نامنسجم و بسیار بیارزشاند. همین رسالهها در قالب کتاب، با هزینه خود این نویسندگان و یا از سوی ناشران چاپ و منتشر میشوند و رواج این آثار بیارزش، بیاطلاعی و بیسوادی و حتی جهل را دامن میزند.
دلیل دیگری که برای افزایش این پدیده میتوان آورد، موضوع رقابت است. بدین معنا که افرادی بدون هیچ پیشینه مستحکم علمی برای اینکه ارتقایی در سطوح دانشگاه یا نهادهای پژوهشی و اداری بگیرند، روی به چاپ کتاب یا مقالاتی میآورند که واقعا ارزش و اعتبار علمی ندارند. بسیاری از این مقالات و کتابها و رسالهها انتحال از نوشتههای دیگران است.
با توجه به اینکه یکی از نظام امتیازبندی دانشگاهها به استادان، چاپ کتاب از سوی آنهاست، آیا میتوان گفت دانشگاهها عاملی برای رونق کتابسازی این حوزه شدند؟
بله. یکی از مقصران بزرگ در این زمینه دانشگاهها هستند. همانطور که در بسیاری از نشریات دانشگاهی در علوم انسانی مقالاتی غالبا نازل و بیارزش چاپ میشوند و هیچ نوع نظارتی بر آنها نیست، چاپ کتاب و دادن امتیاز هم در این حوزه به همین صورت است. در واقع، در دانشگاهها هیچ کمیته نظارتی برای بررسی کتابها و مقالههای اعضا نوشتهها وجود ندارد. یعنی کمیتههایی که فارغ از هرگونه وابستگی و توصیه و صرفا براساس ضوابط علمی به بررسی این نوع آثار بپردازند تا اگر کسی کتابسازی کرد و خواهان دریافت امتیاز شد، نه تنها به آنها امتیاز ندهند بلکه عرضهکننده آن را توبیخ کنند. دانشگاهها محل تولید علم و دانشاند نه محلی برای کتابسازی و ترویج بیسوادی و دعویهای بیپایه.
بیشتر کتابسازیهای حوزه تاریخ از سوی چه نویسندگانی صورت میگیرد؟ قشر دانشگاهی یا پژوهشگران خارج از دانشگاه؟
هر دو قشر در حال حاضر این کار را میکنند. اما چنان که مشاهده میشود این موضوع میان دانشجویان و استادان رایجتر است. دانشجو برای تسهیل عبور از مقاطع تحصیلی و استادان برای گرفتن درجات دانشگاهی.
به نظر شما بیشتر این کتابسازیها مربوط به چه دورانی از تاریخ ایران هستند؟
با توجه به آنکه زمینه فعالیت من تاریخ ایران عصر اسلامی است، فقط در این مورد میتوانم اظهارنظر کنم و عرض میکنم کتابسازی درباره دوران معاصر و عصر اسلامی زیاد است و متاسفانه کتابسازیهای گستردهای درباره این ادوار انجام میشود؛ مخصوصا دورهای که مربوط به مباحث صدر اسلام و سلسلههای ایرانی در عصر اسلامی است. اینگونه کتابهای تالیفی غالبا دارای اطلاعات نادرست و غیرمستندند چون بسیاری از گردآورندگان این کتابها اهل تحقیق نبودهاند و البته باید تاکید کرد که در همین زمان هم آثار محققانه و دقیق گرچه به ندرت منتشر میشود.
تاثیر این گونه کتابسازیها بر جامعه چه میتواند باشد؟
خوانندگان بر چند دستهاند. خوانندگان و مخاطبانی که متخصص نیستند و با خواندن این کتابها متوجه بسیاری از مطالب نادرست و اشتباه این کتابها نمیشوند. اما دانشجویان و علاقهمندانی هستند که ممکن است با خواندن مطلبی از یک کتاب کنجکاو شوند و آن مطالب را پیگیری کنند و متوجه شوند که آنچه نوشتهاند بیپایه است و در نتیجه، بر اثر تکرار طبیعتا اعتمادشان به این آثار سلب میشود و این بیاعتمادی لطمه جبرانناپذیری بر پیکر تحقیق علمی وارد میکند.
آیا نهادی میتواند متولی امر مبارزه بر کتابسازی شود؟
بله. البته این یک جریان طولانی خواهد بود. نخستین قدم بر عهده دانشگاههاست که کمیتهای تشکیل دهند و به بررسی کتابها و رسالهها بپردازند؛ چراکه عموم رسالهها در دانشگاهها خوانده نمیشوند، حتی بسیار دیده شده است که داوران این نوع رسالهها روز دفاع دانشجو، نگاهی به رساله میافکنند. و بدون هیچ اطلاع قبلی به داوری میپردازند و نمرهای به دانشجو میدهند. از سوی دیگر، وزارت ارشاد هم میتواند گوشهای از این امر را برعهده گیرد. این نهاد میتواند درباره کتابهایی که برای چاپ ارسال میشوند با یکی دو تن از متخصصان و استادان مشورت کند. همان کاری که موسسه خانه کتاب برای کتاب فصل و کتاب سال-البته پس از چاپ کتاب- انجام میدهد و آنها را از جنبه تحقیقی بودنشان بررسی کند. این امر اگرچه میتواند به طور کلی کارساز نباشد اما به طور حتم مفید خواهد بود. اما در این زمینه از ناشران نمیتوان توقعی داشت. به غیر از برخی ناشرانی که با محققان درجه یک کار میکنند، بقیه ناشران به دیده تجارت به اثر نگاه میکنند و فقط بازار فروش کتاب را در نظر میگیرند.
به نظر شما در مجموع این کتابها باید باشند یا نه؟ چون برخی معتقدند وجود کتاب در جامعه حتی اگر کتابسازی هم باشد برای کتابخوان کردن مردم لازم است و میتواند مفید باشد.
به هیچ وجه این را نمیپذیرم؛ چراکه کتابسازیها ذهن و فکر مردم جامعه را به سوی انحرافات و اشتباهات تاریخی که ریشه در هیچ واقعیتی ندارند، سوق میدهد و گام به گام جامعه علمی و روند تحقیق را به تباهی میکشاند. همانطور که در خارج از کشور، کسانیکه به مقالهسازی و کتابسازیها دست میزنند، حتی اگر دارای درجه دانشگاهی باشند، توبیخ میشوند در داخل ایران نیز باید چنین عکسالعملها و تدبیراتی برای مقالهسازها و کتابسازها در نظر گرفت.
درباره سیدصادق سجادی:
سید صادق سجادی، (متولد ۱۳۳۳ ش؛ کرمانشاه) معاون پژوهشی، مدیر بخش تاریخ و عضو شورای عالی علمی مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی است. سابقه حضور دکتر سید محمد صادق سجادی در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی به اوایل تاسیس این مرکز در سال ۱۳۶۳ شمسی بازمیگردد. او مدتی دستیار مرحوم دکتر عباس زریابخویی در بخش تاریخ بود و سپس به پیشنهاد وی ریاست بخش را پذیرفت.
دکتر سجادی همچنین مدتی مدیریت بخش علوم را بر عهده داشت. وی بیش از پنج سال نیز در فرهنگستان زبان و ادب فارسی به عنوان عضو ارشد دانشنامه ادبیات فارسی و دانشنامه شبه قاره هند فعالیت میکرد. زمینه اصلی فعالیتهای پژوهشی دکتر صادق سجادی، تاریخ و تمدن ایران و ملل اسلامی در نخستین سدههای هجری و بررسیهای تطبیقی ادبیات فارسی و عربی است. وی همچنین درباره تاریخ پزشکی ایران و جهان اسلام مقالات متعددی در دانشنامههای ایرانی و غیر ایرانی دارد.
«تاريخ دولتهاي اسلامي»، «تاريخنگاري اسلامي»، «شناخت در قرآن كريم»، «مفاهيم اخلاق قرآني»، «طبقهبندي علوم در تمدن اسلامي»، بخشي از آثار سجادي است كه در سالهاي مختلف به بازار کتاب آمده است.