به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ محمد صنعتی در این خصوص اظهار داشت:
حجم زیادی از محتوای آثار ادبی از گذشته تا امروز غم و اندوه و شادی است، موضوعی که به قول «محمد صنعتی» مهمترین عامل آن شاعر یا نویسنده است. از نظر این نویسنده زمانی که شاملو یا شمس لنگرودی از عشق خودشان میگویند، احساس بهتری به مخاطب منتقل میشود، بنابراین شادی و غم در ادبیات به نوعی به تجربه شاعر و فرهنگ مسلط زمان شاعر بازمیگردد.
دکتر محمد صنعتی، ، نویسنده و روانکاو درباره موضوع شادی در ادبیات فارسی با بیان اینکه برخی معتقدند منبع شادی غم است، افزود: این افراد گمان میکنند تجربههای احساسی ما در تضادها مشخص میشوند، یعنی اگر درد تجربه نکنیم متوجه نمیشویم که نداشتن درد چه حسی به ما میدهد. در این صورت تصور میشود که غم به انسان شادی میدهد، البته اینکه غم باعث تجربه شادی میشود به نوعی توجیه است. وقتی که ما در فضای اندوهبار قرار میگیریم احتمال اینکه اندوهگین بشویم بسیار بیشتر خواهد شد. زمانی که شعر یا رمان غمگین میخوانیم به نوعی بر ما هم اثر غمبار را خواهد گذاشت.
این نویسنده درباره دلایل حجم بالای آثار غمگین در ادبیات کلاسیک گفت: وقتی که به شعر کلاسیک بازمیگردیم- البته نه در تمامی شعرها- غم تم غالب است. در بین عموم هم این احساس وجود دارد که شعر اگر عاشقانه است شاعر بیشتر باید در مورد فراق صحبت کند، یا در مورد دنیای زمینی برخی شاعران معتقدند زمین جای زندگی نیست و بیشتر در مذمت زندگی صحبت میکنند. درواقع فضای شعر کلاسیک در غالب موارد فضای شادی نیست و حتی وقتی که در مورد عشق یا زندگی صحبت میشود هم از آرزوی وصال صحبت به میان میآید و کمتر به امکان وصال در این زندگی برخورد میکنیم.
او در ادامه افزود: مساله دیگری که مطرح میشود این است که آیا طرح حالت غمبار در شعر فارسی برای مخاطب ایجاد لذت میکند یا احساس ناخوشنودی به او میدهد؟ در چنین شرایطی که فرد با شعر غمبار مواجهه میشود. شاید احساس کند چه خوب که خودش در آن شرایط نیست. گاهی ممکن است در فیلم یا قصه، ببینم یا بخوانم که کسی کشته شده و ناخودآگاه این احساس به من دست بدهد که چه خوب که من جای او نیستم و احساس آرامش بکنم. اما بسیاری از مردم این فیلمها را میبینند و از آن لذت میبرند.
صنعتی در تشریح تاثیر سبک بر میزان شادی در شعر فارسی گفت: سبکها در ابراز غم یا شادی کمی موثر هستند، اما مولفه تعیینکننده نیستند؛ به عنوان مثال سبک هندی سبک مشکلی است. آنقدر استعاره و... در آن زیاد است که کمتر ممکن است خواننده شعر بلافاصله با فضای عاطفی شعر رابطه برقرار کند. در سایر سبکها راحتتر این فضاسازی صورت میگیرد.
وی در ادامه درباره تاثیر مناسبتها افزود: مناسبتها نیز در میزان شادی و غم اشعار موثر هستند، به عنوان مثال بسیاری از اشعار نوروز و فطر شادتر هستند، وقتی به دوران محرم میرسیم شعرها غمانگیز میشوند. در واقع قرار است شاعر این جو غمبار را ایجاد کند.
این نویسنده روانکاو سیر زمان بر شادی را در شعر موثر دانست و بیان کرد: در زمان سامانیان شاعرانی همچون فرخی سیستانی، سنایی و رودکی رو به زندگی دارند و شعرهایشان کمتر غمانگیز است. در زمان که جلوتر برویم و به حمله مغول نزدیک شویم میفهمیم غم در شعرها بیشتر میشود، البته باز میزان این غم در همه شاعران برابر نیست، در شعرهای سعدی و مولانا کمتر غم دیده میشود و در دوران صفوی غم و اندوه در ادبیات افزایش مییابد.
صنعتی مهمترین عامل شادی در شعر را شاعر دانست و گفت: وجود غم در شعر بیش از هر عامل بیرونی همچون سبک و قالب بیشتر به خود شاعر بازمیگردد که او چقدر توانسته باشد غم و شادی و تجربه شخصی خودش را بهتر بیان کند و انتقال بدهد. انتقال حس به توانمندی و استعداد شاعر در منعکس کردن تجربه شخصی خودش بستگی دارد.
وی ضمن بیان اینکه نگاه شاعر بر شعر تاثیر دارد، گفت:گاه تصور این بود که شعر و هنر از غم و رنج سرچشمه میگیرد در حالی که شعرهایی در تجربهی خوشحالی و سرخوشی و مجهولی، سروده شده است.باید تصور اینکه شعر از رنج یا مرگ و فراق سرچشمه بگیرد، تغییر کند. نیاز است شعرهایی داشته باشیم که شاعران از عشق خودشان به دیگری حرف بزنند، به شاعران معاصر نگاه کنید. زمانی که شاملو یا شمس لنگرودی از عشق خودشان میگویند احساس بهتری منتقل میکنند، این به نوعی به تجربه شاعر و فرهنگ مسلط زمان شاعر باز میگردد.