به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛ ایده تولید علوم انسانی اسلامی که بعضا با عنوان اسلامی سازی علوم انسانی نیز نامگذاری می شود، ایده ای بسیار عمیق و دقیق است؛ بنابراین، موافقت یا مخالفت با آن باید همراه با تفکر و تاملات دقیق و عمیق باشد. اما متاسفانه شاهدیم عده ای خیلی عجولانه و با نگاهی ژورنالیستی با این مساله عمیق مواجه شده اند. برخی از مخالفان علم دینی به طرح پاره ای از دیدگاه های سخیف که معلوم نیست از چه کسانی صادر شده اند، سعی در تمسخر این ایده و سست شمردن آن دارند. عبدالکریم سروش با استناد به کتاب «اسلام و علم» نوشته یکی از مخالفان پاکستانی اسلامی سازی علم، به نام آقای کودلو، چنین نشان می دهد که ایده علم دینی و اسلامی سازی دانش منجر به این شده است که عده ای در اندیشه اندازه گیری درجه حرارت جهنم یا به دست آوردن ترکیبات شیمیایی جن ها و چیستی ساختمان وجودی و فیزیولوژیکی آنها باشند و یا عده ای از فیزیکدانانِ مدعی فیزیک اسلامی، راهکار اسلامی جبران کمبود انرژی را چنین دانسته اند که مثلا از جن ها انرژی تولید کنند. به این دلیل که جن ها از آتش اند و آتش هم انرژی است و با تولید انرژی از جن ها می توان بخشی از کمبودهای انرژی را در برخی مناطق جبران کرد!
نیازی به انگیزه خوانی و تبیین چرایی طرح چنین سخنان مضحکی نیست. اما یک اندیشمند واقع بین و حق طلب هیچ گاه نباید به خود اجازه دهد یک ایده بلند و عمیق را با طرح چنین سخنان سخیف و سستی که بیشتر به هدف تمسخر و دست انداختن حریف گفته می شود، خود و دیگران را فریب دهد و از فهم ایده علم دینی و علوم انسانی اسلامی محروم کند. انصاف علمی اقتضا می کند یک سخن را ابتدا بفهمیم و در صورت مخالفت با آن، قوی ترین و دقیق ترین تقریرهای آن را از مشهورترین مدعیان و صاحب نظران آن ایده بیان کرده و بعد رد کنیم. نه آن که با ذکر سخنان سخیفی که معلوم نیست گویندگان آن چه کسانی هستند، و چه جایگاهی در این اندیشه دارند، با تمسخر آن ایده، گمان کنیم آن را از گردونه خارج کرده ایم. در کتاب های منطقی چنین اقداماتی را از نوع مغالطه توسل به مرجع کاذب، می نامند. در هر مساله ای باید نظرات خبرگان و صاحب نظران برجسته آن را جستجو کرد. استناد به سخنان غیر متخصصان و افراد گمنام و نامعلوم کار درستی نیست.
چنین ادعاهایی که «عده ای از مدافعان علم دینی در صدد جبران انرژی از جن ها برآمده اند» یا «عده ای از فیزیکدانان مدعی فیزیک اسلامی در صدد اندازه گیری میزان حرارت جهنم برآمده اند» هر چند ممکن است مطایبات خوبی برای رفع خستگی مخاطبان یا ابزار تبلیغی مفیدی برای جذب عده ای به سوی گوینده و امثال آن باشد، از نظر علمی و منطقی چیزی جز مغالطه هایی سخیف نیست. عده ای دیگر نظریه علوم انسانی را در نهایت عاملی برای تضعیف اسلام و معارف اسلامی دانسته اند! به همین دلیل از سر دلسوزی برای اسلام، با چنین ایده ای به مخالفت پرداخته اند! یکی از مخالفان علوم انسانی اسلامی مدعی است طرح اسلامی سازی علوم، همان ایده ایدئولوژیک شدن علوم است که مارکسیست ها به دنبال آن بودند! و منشا آن را این می دانند که اسلام به یک قدرت تبدیل شده است و طبیعت قدرت نیز این است که به هیچ حدی راضی نیست و می خواهد در همه حوزه ها دخالت کند! دکتر بیژن عبدالکریمی در این باره چنین می گوید: « نگرانی من این است که اسلام در حال تبدیل شدن به گفتمان قدرت است و این قدرت قصد نفوذ در همه حوزه ها را دارد که از جمله آنها علوم انسانی است. این مساله بسیار خطرناک است و گنون از آن به مواجهه ماتریالیستک یا سنت تاریخی یاد می کرد.»
چنین سخنانی نیاز به پاسخ ندارد. اما معلوم نیست چرا این مخالف ارجمند، همین سخنان را درباره علوم انسانی غربی نمی زند! اگر طبیعت قدرت این است که می خواهد در همه حوزه ها دخالت کند، چرا علوم انسانی موجود را محصول قدرت غربیان نمی دانید؟ چرا اجازه می دهید دانشجویان و محققان جهان اسلام با مطالعه آنها و تحصیل در چنین رشته هایی مسحور و محصور غربیان شوند؟ چرا به نیابت از غربیان اجازه ظهور و بروز هیچ قدرت دیگری را نمی دهید؟ و چرا وقتی از اسلامی سازی علوم سخن به میان می آید، به یاد این مساله می افتید و برای نجات علم از چنگ قدرت اسلامی می خواهید آن را در اختیار قدرت غربی رها کنید؟!
*برگرفته از کتاب مبانی علوم انسانی اسلامی، اثر احمد حسین شریفی