به گزارش فرهنگ امروز به نقل ازهنرآنلاین؛ محمود دولت آبادی در دهم مرداد ماه سال ۱۳۱۹ در دولت آباد سبزوار چشم به جهان گشود .
دوران کودکی دولت آبادی مصادف است با زمان جنگ جهانی دوم که فقر و ناخوشی و به دنبال آن ، اقتدار روس ها بر ایران را به همراه داشت . در فقر آن سالها محمود از مدرسه رفتن بازماند و به کار پرداخت؛ از کار روى زمین و چوپانى گرفته تا پادویى کفاشى، صاف کردن میخهاى کج و بعد وردستى پدر و برادرها در کارگاه تخت گیوهکشى. مدتى هم شاگرد دوچرخه سازى شد. بعد در یک کارخانه پنبه پاککنى کار کرد تا به کار در سلمانى رسید که تا سالیان دراز، در مواقع اضطرار ممر معاشش شد.
محمود ، در اوان نوجوانی بیمار شد و برای معالجه به مشهد رفت و پس از آن به همراه پدر و مادرش عازم عتبات عالیات گردید.
او پس از بازگشت، به صورت موقت در تهران اقامت گزید و مدت یکسال در تهران ماند و در طی ایام اقامت در تهران فعالیتهای گوناگون،از جمله کار در چاپخانه و حروفچینی را تجربه کرد.
دولت آبادی و تئاتر
یک سال بعد دوباره به سبزوار بازگشت و در سال ۱۳۳۷ با هدف استخدام درارتش و ورود به آموزشگاه گروهبانی عازم مشهد شد. خودش اظهارمیکند که در این سفر با پدیدهای به نام"تئاتر" آشنا گردیده و مدتی بعد به مطالعه آثار چخوف و هدایت روی آورد.
او از اوان نوجوانی کار کرده است، ناملایمات و دشواری های بسیاری را گذرانده، اما گویی ادبیات معجون مشکلاتش بوده است، چرا که در اوج تالمات روحی (مرگ پدر و برادر) ، در اوج نداشتن و فقر، حتی در دو سالی که زندانی بود، به گفته خودش: "به نوشتن و ادبیات می اندیشید".
محمود دولت آبادی و بازیگری
در سال ۱۳۳۹ به شوق نام نویسى در کلاس تئاتر آناهیتا دوباره به تهران آمد و در تکاپو برای یافتن شغل تازه، گذارش به "تئاتر پارس" در خیابان لالهزار افتاد . و به عنوان عامل پشت صحنه تئاتر استخدام شد.این شغل مسیر زندگی او را تغییر داد و او بهتدریج به سایر حرفههای تئاتر علاقمند شد و علاوه بر آنکه به عنوان کنترلچی فعالیت میکرد، سمتهایی چون اعلام برنامه، دکلماتوری و سوفلوری را هم به عهده گرفت.
به خاطر گذشتن از موعد نام نویسى کلاس، ناگزیر به تئاتر پارس در لاله زار مىرود و اعلام کننده برنامهها مىشود . وی میگوید که در همین زمان نخستین جوانههای نویسندگی بر شاخسار جانش شکوفه زده و نمایشنامه"تنگنا"را در همین ایام نوشته است.
در سال های دهه ۴۰ ، محمود دولت آبادی با تئاتر آشنا می شود و به مدت ۱ سال ، در این رشته تحصیل می کند و رتبه اول را در آن کسب می کند .پس از پایان تحصیلات ۱ ساله اش در این رشته در چندین تئاتر و فیلم ایفای نقش می کند . از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۳ تأتر و داستاننویسی، دوشادوش هم، ذهن دولتآبادی را تسخیر کرده بود. اما تئاتر براى دولتآبادى در سال ۱۳۵۳ به پایان مىرسد.
سوابق بازیگری محمود دولت آبادی عبارتند از: " شبهای سفید " داستایوسكی، " قرعه برای مرگ " واهه كاچا، " اینس مندو " تانیا، " نگاهی از پل " آرتور میلر، "شهر طلایی" نوشته عباس جوانمرد، "قصه طلسم و حریر و ماهیگیر" نوشته علی حاتمی، "ضیافت و عروسکها" نوشته بهرام بیضایی، سه نمایشنامه پیوسته "مرگ در پاییز" نوشته اکبر رادی، "تامارزوها" نوشته نصرت نویدی، "راشومون" که کارگردانی آن را بعدها خود به عهده گرفت، "حادثه درویشی" نوشته آرتور میلر با کارگردانی ناصر رحمانی نژاد، "چهرههای سیمون ماشار" اثر برشت با کارگردانی مشترک محسن یلفانی و سعید سلطان پور، "در اعماق" اثر ماکسیم به کارگردانی مهین اسکویی و نقش کوتاهی در فیلم " گاو " داریوش مهرجویی.
نویسندگی محمود دولت آبادی
دولت آبادی در سال ۱۳۴۵ با احمد شاملو آشنا شد. در کنار بازیگری، کار نویسندگی را نیز آغاز کرد و نخستین آثارش را در مجله آناهیتا-که با همت مصطفی اسکویی به عنوان نشریه ارگان و ناشر آثار و افکار گروه"آناهیتا"انتشار مییافت چاپ کرد.
در سال ۱۳۴۶ با غلامحسین ساعدی آشنا شد. ساعدی در این ایام بهترین رابطه را با اداره تئاتر وزارت فرهنگ و هنر داشت و کلیه نمایشنامههایش توسط این وزارتخانه خریداری و به وسیله گروههای مختلف اداره تئاتر اجرا میشد. او از طریق رابطه با ساعدی به عنوان بازیگر در خدمت تشکیلات اداره تئاتر وزارت فرهنگ و هنر در آمد.
مجموعه داستان
بعد از "ته شب" ، دولت آبادی به ترتیب داستان های بلند " ادبار " ، " پای گلدسته امامزاده" ، " هجرت سلیمان" ، " سایههای خسته " و " بیابانی " را نوشت که همگی را در مجموعه " لایه های بیابانی " ، در سال ۱۳۴۷ منتشر کرد . "کارنامه سپنج" (مجموعه داستان و نمایشنامه ای است در ۳ جلد.
رمان
"سفر"، "آوسنه بابا سبحان"، "گاوارهبان" - (۱۳۵۰)، "جای خالی سلوچ"، "عقیل، عقیل" - (۱۳۵۳)، "از خم چنبر" - (۱۳۵۶)، "کلیدر"، "روزگار سپری شده مردم سالخورده" ؛ "اتوبوس"، "سلوک"، "آن مادیان سرخ یال"، "طریق بسمل شدن" و "زوالِ کلنل" .
نمایشنامه: "تنگنا"، "باشبیرو" (۱۳۵۲) و "ققنوس"
مجموعه مقاله: "ناگریزی و گزینش هنرمند"، "موقعیت کلی هنر و ادبیات کنونی"
سفرنامه: "دیدار بلوچ ": سفرنامه كوتاهی است در سفری است كه دولتآبادی به زاهدان و اطراف آن داشته .
آثار محمود دولت آبادی در زبانهای دیگر
" گاوارهبان " در سال ۱۳۵۸ به زبان آلمانی ، " هجرت سلیمان " به زبان سوئدی در سال ۱۳۵۹و به زبان چینی در سال ۱۳۶۹، " مرد " به زبان فرانسه در سال ۱۳۶۳، " ادبار " به زبان انگلیسی در سال ۱۳۷۰، " جای خالی سلوچ " در سال ۱۳۷۳ به زبان فرانسه و در سال ۱۳۷۹ به زبان عربی ترجمه شد. هم چنین کلیدر در سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶ به آلمانی ترجمه شده است.