به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ بگذارید اگر فقط با یک جمله، از دیدن «محافظان کهکشان» و خواندن مطلبی در موردش، منصرف می شوید، آن جمله را همین اول بگویم: «اگر می توانید چند جین آدم فضایی، یک راکون سخنگو و یک درخت متحرک را تصور کنید از دیدن «محافظان کهکشان» لذت خواهید برد.»
حال پس از تعدیل مخاطبان(!)، بیایید به مناسبت یک سالگی ساخته جیمز گان، در مورد یکی از موفق ترین فیلم های اکران تابستانه سینماهای جهان در سال ۲۰۱۴ صحبت کنیم. فیلمی که رکورد های فروش سینماهای امریکا در این فصل را یکی پس از دیگری شکست و شاید تنها با اکران یک پروپاگاندای نظامی مثل «تک تیرانداز امریکایی» می شد پر فروش ترین فیلم سال نشود. در سالی که سینماهای آمریکا با یک رکود نسبی دست و پنجه نرم می کرد، تبدیل شد به ابر قهرمان گیشه هالیوود و البته پر فروش ترین فیلم تابستان ۲۰۱۴ آمریکا. رکورد تعداد صدرنشینی «آخر هفته» هایش، «انتقام جویان» را رد کرد تا مارول و دیزنی به فکر ساخت قسمت دوم آن بیفتند. این تعریفات به گوش سینماهای جهان رسید. در خاورمیانه و در نخستین شب اکران با استقبال گسترده ای همراه شد. صف های طولانی سینما باعث شد خیلی از مخاطبان قید دیدن «محافظان کهکشان» در شب اول را بزنند. اما این حول و ولا خیلی زود فروکش کرد. روزهای بعد، در برخی سانس ها تعداد تماشاگران شاید به زور از تعداد انگشتان دو دست تجاوز می کرد. شاید یکی از مهم ترین دلایل اقبال شدید آمریکایی ها در برابر مردم دنیا را بتوان ریشه های فرهنگی این فیلم سینمایی ابر قهرمانی دانست.
وقتی آمریکایی ها خطر کمونیسم را در جهان احساس کردند از یک ابرقهرمان ثروتمند به نام بتمن رونمایی کردند. خلق شدن «محافظان کهکشان» هم داستان مشابهی دارد تا نشان دهد هیچ ابرقهرمانی بدون دلیل خلق نشده، حتی «چند جین آدم فضایی، یک راکون سخنگو و یک درخت متحرک».
۴۵ سال پیش، در روزهایی که راپرت مرداک به تازگی «نیوز آو د ورلد» را خریده بود، روس ها و آمریکایی ها رقابت شانه به شانه ای برای فتح کهکشان ها داشتند. روز ۵ ژانویه ۱۹۶۹ شوروی «ونرای ۵» را به سمت سیاره ناهید فرستاد. ماه هنوز به نیمه نرسیده بود که «ونرای ۶» هم به سمت ناهید ارسال شد. وقتی مردم دنیا صفحه روز پانزدهم ژانویه را از تقویم های رومیزیشان می کندند، دانشمندان سرزمین شوراها سایوز ۴ و ۵ را هم راهی فضا کرده بودند. آمریکایی ها که سند آسمان ها را هم مثل زمین به نام خود زده بودند، احساس کردند «کهکشان» به «محافظت» احتیاج دارد. در همان ماه، کمپانی مارول برای نخستین بار از «محافظان کهکشان»ش رونمایی کرد. تمام این سال ها «گروت»، «استار لرد»، «گامورا»، «دراکس» و البته «راکت راکون» وظیفه محافظت از کهکشان را بر عهده داشتند. سال ۲۰۰۸ سری جدید این مجموعه به چاپ رسید و پایه های یک اقتباس سینمایی را فراهم کرد. اقتباسی که چالشی عظیم برای کمپانی مارول محسوب می شد. آنها جیمز گان را برای کارگردانی فیلم سینماییشان انتخاب کردند. کارگردانی که سال گذشته به صورت مشترک جایزه تمشک طلایی بدترین فیلمنامه را دریافت و تا قبل از «محافظان» فقط ۲ فیلم سینمایی را کارگردانی کرده بود. آن هم با بودجه های ۲.۵ و ۱۵ میلیون دلار. مارول اما دست به یک قمار ۱۷۰ میلیون دلاری زد و نخستین همکاری غیر «انتقام جویان»ش با کمپانی دیزنی را به دست جیمز گان داد. شاید حتی مارول هم توقع یک فیلم قوی را نداشت. اگر هم داشت، نه در حدی که به «انتقام جویان» تنه بزند. باید توجه داشت که کار جیمز گان هم چقدر سخت بوده. به جز کمبود فاکتور تجربه، او قطعا می دانسته که پس از اکران فیلم جدیدش همه آن را با «انتقام جویان» مقایسه خواهند کرد. اما کسی در نظر نمی گیرد که مارول تا قبل از پروژه عظیم سال ۲۰۱۲ اش، ۵ فیلم سینمایی از «آیرون من»، «هالک»، «ثور» و «کاپیتان آمریکا» اکران کرده. همه دنیا این ابر قهرمانان را می شناسند. اما آیا همه دنیا «یوندو» را هم می شناسند؟ همه دنیا، نه! ولی آمریکایی ها می شناسند. پس مردم کشورش را به عنوان جامعه هدف انتخاب کرد. سراغ جزئیات رفت، با استفاده از آن فیلمنامه قابل قبولی نوشت. آن قدر به شخصیت ها پرداخت که با دیدن فیلمش کسی به «درخت متحرک و راکون سخنگو» توجه نکند و با رنگ آمیزی فانتزی فیلمش، آن را بیشتر از هر زمان دیگری به ذات کمیک بوکی اش نزدیک کرد. بعد هم با هوشمندی هرچه تمام تر سراغ المان های نوستالوژیک تینیجر های دهه ۷۰ و ۸۰ رفت و از موسیقی آن مقطع زمانی برای فیلمش استفاده کرد و چه چیزی بهتر از موسیقی می تواند مخاطب را یاد خاطرات گذشته اش بیندازد. یاد روزهایی که آتش جنگ بلوک غرب و شرق به کهکشان ها کشیده شده بود. یاد روزهایی که کهکشان ها به محافظ احتیاج داشتند.