به گزارش فرهنگ امروز به نقل از فارس؛ چهاردهم مرداد ماه در تقویم رسمی ایران به عنوان روز «حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی» نامگذاری شده است. در قطعنامه تعیین روز حقوق بشر و کرامت انسانی تصریح شده که براساس شریعت اسلام حقوق بشر ناشی از کرامت و ارزش ذاتی انسان است و امت اسلامی که خداوند آن را بهترین امت قرار داد رسالتی جهانی دارد.
در قطعنامه همچنین تصریح شده که اگر چه بشریت به مراحل پیشرفته در علوم مادی دست یافته است اما نیاز مبرم به ایمان و معنویت برای حمایت از حقوق و تمدن خویش دارد.
سیدعلی کاظمی مدیرکل اسناد و امور مترجمان قوه قضائیه درباره مفهوم حقوق بشر بینالمللی و اسلامی، چالشهای حقوق بشر بینالمللی، تفاوتهای آن با حقوق بشر اسلامی مباحثی را بیان کرده است که مشروح آن را در ادامه میخوانیم:
*چه تعریف استانداردی از حقوق بشر وجود دارد و آیا حقوق بشر مفهومی جهانشمول است؟
-تعاریف مختلفی از ابعاد انسانشناختی، وجود شناختی، معرفت شناختی و ... درباره حقوق بشر مطرح شده اما سادهترین تعریفی که همگان بدان اعتقاد دارند؛ حقوق بشر حقوقی است که یک انسان به صرف انسان بودن از آن برخوردار است بنابراین حقوق بشر براساس این مفهوم واجد دو اصل انسان و جهان شمولی است. خداوند فرموده است که هر انسانی فارغ از تمام تعلقات ظاهری نظیر رنگ، نژاد، زبان، خواستگاه قومی و تابعیت از این حقوق برخوردار است.
بنابراین جهانشمولی، همگرایی و انسان شمولی مفهوم حقوق بشر در تمام اسناد بینالمللی حقوق بشر، ماده یک و دو اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین (حقوق مدنی ـ سیاسی ـ اقتصادی ...) تصریح شده است.
جهان شمولی، همگرایی و انسان شمولی ویژگیهای حقوق بشری هستند که در تمام اسناد بینالمللی تصریح شده است
تجربه تلخ تاریخی نشان داده است که عدول از این شعارها باعث میشود تا برخی از دولتها مقید به حقوق بشر نباشند، مثلاً در جنگ جهانی دوم مشاهده کردیم هیتلری که به بحث جهانشمولی اعتقاد نداشت در یکی از سخنرانیهای معروفش بیان کرد که «این نیمه میمونهای آفریقایی هم باید از همان حقوقی برخوردار باشند که یک نژاد برتر آریایی برخوردار است؟»
از سال 1990 میلادی به بعد که تبعات جنگ جهانی دوم و جنگ سرد فراموش شد دوباره موضوع حقوق بشر به عنوان اولویت در دستور کار جهانی قرار گرفت، در برابر جهانگرایی و جهانشمولی آن دوباره مقاومتهایی صورت گرفت و این مقاومتها ناشی از این بود که چندین نسبیگرایی در دنیا وجود داشت و آنها در برابر موضوعات حقوق بشر مقاومت میکردند.
*منظور از این نسبیگراییها چیست؟
-برخی از این نسبیگراییهای فرهنگی به طور مثال در بین مسلمانان مشاهده شد که میگفتند در اسناد حقوق بشری مباحثی بیان شده که با آموزههای اسلامی و فرهنگ ما تعارض ندارد اما برخی از این موارد ناشی از فرهنگ نیست بلکه نسبیگراییهای ناشی از مسائل اقتصادی بود به طور مثال آفریقاییها میگفتند که در نظام حقوق بشر بینالملل و مباحث سیاسی به بحث آزادیها پرداخته شده است در حالی که ما آفریقاییها گرسنه هستیم و نیاز به امنیت داریم! بنابراین آنها به اولویتهای نظام حقوق بشر معترض بودند. برخی از کشورهای آمریکای جنوبی هم باز به دلایل مختلف مخالفتهایی با حقوق بشر به صورت جهان شمول مطرح کردند.
*بنابراین آیا اینطور نبود که اصل جهانشمولی حقوق بشر را نیز خود غربیها طراحی کردند؟
-مقدمتاً بگویم که در سال 1993 کنفرانسی در وین برگزار شد البته پیش از این سال نیز کنفرانسهایی در قاهره و ... درباره حقوق بشر اسلامی برگزار شده بود بنابراین برخی از این گروههای مختلف نسبی گرا تلاش کردند دیدگاههای خود را متمرکز و علمی کرده تا زمینه مناسب برای مخالفت با برخی ادعاهای غرب را فراهم کنند نهایتاً در کنفرانس وین 1993 فصل جدید مباحث حقوق بشری در سطح بینالملل مطرح شد چرا که نخست دولتها به اتفاق فهمیدند که حقوق بشر امری جدانشدنی و ذاتی برای انسانها است و دوم قابل فروش و واگذاری نیست و سوم اصول حقوق بشری در حوزههای مختلف بر هم تقدم و تأخر ندارد بلکه به هم پیوسته است در نهایت دولتها مقید شدند به امور هم پایبند باشند.
دولتها فهمیدند که حقوق بشر امری جدانشدنی و ذاتی برای انسانها است و قابل فروش و واگذاری هم نیست
در نهایت اگر بحث جهان شمولی نبود حقوق بشر دیگر معنا نداشت و ممکن بود همان فجایع جنگهای جهانی دوباره اتفاق بیافتد بنابراین باید به عنوان اصل حقوق بشری این را بپذیریم اما در کنار این باید به مباحث فرهنگی هم توجه شود به عنوان مثال آزادی بیان نباید منجر به این شود که فرهنگ یک ملت به سُخره گرفته شود چرا که باید این را بپذیریم که نظام حقوق بشر بینالملل بر پایه آموزههای کانت و تحت تأثیر غرب است حتی اصل جهانی شمولی یک اصل از اصول چندگانه کانت است، غربیها به خاطر تفوق اقتصادی و ... تلاش کردند آنچنان را که در جامعه خود مرسوم است به مرحله اجرا در این بحث بگذارند و جوامع دیگر نیز آن را بپذیرند.
*آیا حق همجنسگرایی حقی جهانشمول است؟آیا حقوق بشر ناشی از کرامت انسانی میتواند چنین حقی را بپذیرد؟ اصولاً حقوق بشر ناشی از کرامت است یا غریزه انسان؟
-خیر به اعتقاد بنده حق بشری نیست ولی غرب اصرار دارد که این را به دیگران تحمیل کند و بگوید این حق جهانشمول است و دیگران نیز باید آن را بپذیرند، اخیرا هم یک حق جنسی برای مردم قائل شدند که چندشآور است. اینها نشان دهنده همه مشکلاتی است که در بحث فلسفی حقوق بشر وجود دارد و اینطور نیست که هرچه غریزه نام دارد ما به اسم حق قلمداد کنیم!
*چالشهایی را که امروز حقوق بشر غربی با آن روبهروست، توضیح دهید؟
-امروزه کشورهای زیادی در برابر حقوق بشر مورد تأیید غرب، مقاومت میکنند کشورهایی که زمانی جهان سوم بوده و صاحب ایده نبودند، امروزه فعالان این بحث هستند و خواستار به رسمیت شناختن حقوقیاند که بر آن پافشاری میکنند بنابراین در مجامع جهانی کشورهایی نظیر ایران فعالانه ظاهر شدهاند و مایلاند دیدگاههای خود را هم به عنوان حقوق بشر مطرح کنند.
علاوه بر اینها چند پارگی اسناد حقوق بشر بینالملل و تعارض بین اینها، سازوکارها و نظام اجرایی بشر و تنوع در نحوه ضمانت اجراهای آن نیز خود از تعارضات آن محسوب میشود. بنابراین همین تنوع در ضمانت اجراها باعث میشود گاهی اوقات بدبینی کشورهای دیگر به نظامهای حقوق بشر ناشی از عملکرد گذشته آنها باشد.
متأسفانه عربستان با حجم وسیعی از جنایات حقوق بشری یا رژیم صهیونیستی مورد انتقاد قرار نمیگیرند اما کشوری نظیر جمهوری اسلامی ایران که از کشورهای دیگر منطقه پیشرو است و هیچ کشوری در منطقه به اندازه آن به مردمش حق رأی و شرکت در انتخابات نداده، از حقوق جنایتکارانه عربستان و اسرائیل هم برخوردار نیست.
بنابراین استفاده ابزاری و رویکرد گزینشی نیز از چالشهای حقوق بشر غرب است کشورهای غربی در بحث حقوق بشر آنجا که مایل باشند با یک کشوری برخورد کنند این کار را انجام میدهند اما اگر نخواهند برخورد نمیکنند حتی اگر کشور مقابل جنایتهای حقوق بشری هم انجام داده باشد بازهم مخالفت نمیکنند به همین دلیل هم بحث حقوق بشر اسلامی در کشور ما مطرح شد که شاید عنوانش با حقوق بشر بینالملل مخالف بود اما باز هم آن اصل جهانی شمولی را حفظ کرده بود آنها پرسش منتقدانه میکنند که مگر حقوق بشر اسلامی داریم؟
* دقیقاً منظور از حقوق بشر اسلامی چیست؟
-اینجا منظور این است حقوقی که مبتنی بر آموزههای اسلامی باشد و مباحث فرهنگی ما را هم پوشش دهد، شامل این حقوق بشر اسلامی است در اصل 21 قانون اساسی هم این مباحث مطرح شده و بیان شده که همه افراد از حقوق انسانی برخوردارند مادامی که که مغایر با اسلام نباشد و در واقع میتوان گفت که به نحوی خواستگاه بحث حقوق بشر، اسلام است.
*بنابراین چه تفاوتی بین حقوق بشر اسلامی و غربی وجود دارد؟
-واقعیت این است که حقوق بشر بینالملل ابزار سیاسی در دست دولتها و برخی کشورها است تا از آن استفاده ابزاری میکنند رویکرد کشورهای مختلف هم نسبت به این بحث متفاوت است برخی کشورها خود این امر را یک بازی سیاسی میدانند و بعضی هم قبول کردهاند و سعی دارند خود را منطبق با آن استانداردها کنند نظیر ترکیه برخی کشورها هم مثل ایران که آموزههای اسلامی را مدنظر قرار دارد آنها را فراتر از حقوق بشر دنیا میداند.
حقوق بشر بینالملل ابزار سیاسی در دست دولتها و برخی کشورها است تا از آن استفاده ابزاری بکنند برخی کشورها نیز آن را یک بازی سیاسی میدانند
از آنجایی که اسلام حقوق انسانی را در حد اعلا مورد توجه دارد باید بین آموزههای حقوق بشر در نظام بینالملل که بنده اِبا دارم بگویم نظام غربی حقوق بشر و اسلام تلفیقی ایجاد کند، برخی نقطههای تعارض بین آموزههای اسلامی و غربی وجود دارد باید اینها به تدریج رفع شود ما در چند حوزه بین آموزههای اسلامی و غربی مشکلاتی داریم: نخست بحث مجازاتها نظیر شلاق و سنگسار و ... دیگری بحث حقوق زنان و پارهای هم حقوق مدنی برای برخی افراد است. بنابراین باید تلاش کنیم تا این حقوق بشر اسلامی را در دنیا نیز اشاعه دهیم.
*آیا حقوق شهروندی هم زیرمجموعه حقوق بشر است؟
-چند دیدگاه متناقض دراین زمینه وجود دارد اگر حقوق شهروندی را اینطور تعریف کنیم حقوقی که یک انسان به جهت ارتباط با جامعه از آن برخوردار است، فرقش با حقوق بشر این است که حقوق شهروندی مبتنی بر تابعیت یا اقامت گاه است اما حقوق بشر انسان شمول باید وجود داشته باشد، به همین جهت حقوق شهروندی و بشر رابطه پیچیدهای در دنیا با هم دارند به هر حال آنچه بنده بدان اعتقاد دارم این است که حقوق شهروندی در داخل کشورها فراتر از حقوق بشر است چرا که هم دربردارنده حقوق بشر است و هم حقوق مازاد آن را شامل میشود اما دیدگاه دیگر این است که برخی معتقدند حقوق شهروندی از بین رفته با توجه به بحثهای حقوق بشری و آنچیزی که در حقوق بشر مورد توجه قرار گرفته، همین کفایت میکند و نباید ما در حقوق شهروندی چیز بیشتری داشته باشیم.