به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر، جامعهشناسی بنیادهای علمی علوم انسانی در ایران؛ نگاهی به بنیاد حکمت اسلامی صدرا، یادداشتی است از دکتر رضا ماحوزی، عضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری که از نظر می گذرد؛
طبق ملاحظات و دعاوی جامعهشناسی علم و معرفت، امروزه حمایت دولتها و قدرتهای سیاسی و اقتصادی از مراکز و بنیادهای علمی، با نظر به اهداف و منظورهای مشخصی انجام میگیرد. به این معنا، امروزه اسطوره علم خالص و محض و پیراسته از اعمال سلیقههای بیرونی و پیرامونی وجود ندارد زیرا علوم در راستای سفارشهای بیرونی و تأمین خواستههای مراکز سفارش دهنده توسعه یافته و عرضه میگردند.
این موضوع اگرچه در علوم فنی و حتی محض وضوح تام دارد، آنهم بدان دلیل که دولتها و مراکز تجاری و اقتصادی، نیازها و خواستههای خود را به کمک مراکز و بنیادهای علمی برآورده میسازند، اما در علوم انسانی چندان وضوح ندارد زیرا خروجی و محصول آنها قابل مقایسه با تولیدات و محصولات مراکز فنی و تجربی نیست و لذا به راحتی نمیتوان نسبت آنها با خواسته و نیاز مراکز بیرون از حوزه علم را مشخص نمود. در کنار این نکته، عدم توجه به فقدان شباهت میان علوم انسانی با علوم فنی و تجربی همواره موجب خطای محاسباتی در ارزیابی مراکز و بنیادهای علمی حوزه علوم انسانی و لذا تعیین تکلیف در مورد حال و آینده آنها شده است لذا اگرچه نیازهای فرهنگی و اجتماعی ضرورت وجود اینگونه بنیادها را موجه میسازد، اما هرگونه ارزیابی از عملکرد آنها مستلزم شاخصهای ویژهای است که هم به نحوه تعامل آنها با مراکز قدرت سیاسی و اقتصادی نظر داشته باشد و هم کم و کیف محصولات و تولیدات فرهنگی آنها و سطح استقلال نسبی بنیادهای مذکور را مورد ارزیابی قرار دهد.
با توجه به تفاوت فوق، نزدیکی حوزه علوم انسانی با ساخت فرهنگی و اجتماعی مراکز قدرت سیاسی و اقتصادی، سبب میشود بنیادهای علمی حوزه علوم انسانی عمدتاً به شرط تأمین خواستههای مراکز قدرت از حمایت اقتصادی و اجتماعی آنها بهرهمند شوند. به دیگر سخن، اگر مراکز و بنیادهای علمی این حوزه، وجود اندیشگی مراکز قدرت را تأمین و حمایت نکنند، از حمایت اقتصادی و اجتماعی مراکز مزبور محروم خواهند شد. مهمترین نتیجه این وابستگی و همراهی، تنگ شدن حیطه آزادی اندیشه و کند شدن تیغه وجدان نقادی است که نه تنها ضرورت وجود این بنیادها را موجه میسازد بلکه حیات خود آنها نیز وابسته به همین نقادی و سنجشگری است.
امروزه بسیاری از کشورهای پیشرفته با آگاهی از لزوم حمایت از بنیادهای علمی در حوزه علوم انسانی- که از قضا برخلاف مراکر علمی تجربی و فنی، نمیتوانند از مجرای صرف محصولات خود به سطحی از استقلال اقتصادی دست یابند ـ و در عین حال حفظ استقلال آنها، در قانونی که مطابق خرد دوراندیش تدوین گردیده است، «حمایت بدون مداخله» را مبنای سیاست خویش قرار دادهاند تا نه تنها کلیت جامعه و حاکمیت از وجود آنها بهره گیرد بلکه خود آن بنیادها نیز با استحکام بیشتری به حیات خویش ادامه دهند؛ هرچند همواره مثال نقضهایی دیده میشود و یا الاقل آرمان عدم مداخله و مطالبه بنحو صد در صد قابل تحقق نبوده است.
بنیاد حکمت اسلامی صدرا از زمره بنیادهای شناخته شده در حوزه علوم انسانی ایران است که در طول حیات بیش از دو دهه خویش توانسته به مدد کسب اعتماد صاحبان قدرت سیاسی و اجتماعی و حتی جامعه علمی داخلی و خارجی، هم از این قبیل حمایتها برخوردار گردد و هم تا حدودی بر حسب نوع محتوایی که بدان اهتمام ورزیده است، استقلال خود از صرف تأمین خواستههای مراکز قدرت و حاکمیت را حفظ کند و صرفاً مؤسسهای در ید تحولات سیاسی و اجتماعی و مطالبات مراکز فوق نباشد.
اگرچه ملاصدرا پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بعنوان فیلسوف مقبول حاکمیت به رسمیتی تاریخی دست یافت و در نتیجه همین اقبال، بنیاد حکمت اسلامی صدرا تأسیس گردید و تصحیح و انتشار آثار این فیلسوف بزرگ و شروح معتبر این آثار وجهه همت این بنیاد قرار گرفت، اما این بنیاد طبق پیشبینیای بلندنظرانه و اساسنامهای محکم، استقلال خود را از خواستههای زودگذر و آنی حاکمیت تثبیت کرده است و تلاش نموده خود را علاوهبر انجام امور محول، در حد مشاوری فرهنگی ارتقا بخشد.
علیرغم تمامی این سخنان، اندیشه حامی بنیاد حکمت اسلامی صدرا اگرچه مستقیماً سیاسی نیست و صبغه علمی ان بارز و آشکار است، اما در راستای تبلیغ و ترویج عقلانیت اسلامی ملاصدرا که وجوه متعددی چون برهان، وحی، کلام و شهود عرفانی را بنحوی سازگار و هماهنگ تألیف نموده است، تلاش نموده بیشترین منفعت ممکن را برای حاکمیت در مقابله با امواج تفکر سلفی و بنیادگرایانه داشته باشد. لذا در روزگاری که تفکر سلفی و تکفیری و حتی تفکیکی در منطقه و حتی درون کشور، با شعار احیای دین و نفی آموزش و عقلانیت جدید و غربی، ریشه هرگونه عقلانیت را اعم از اصیل و غیراصیل میزنند، وجود بنیادهایی چون بنیاد حکمت اسلامی صدرا انکارناپذیر است. از اینرو برکنار از علاقه حاکمیت به شخص صدرالمتألهین، شایسته است نظر به ذائقه برهانی طلب روزافزون جامعه و لزوم ارتقای سطح دانش و بینش اجتماع، حکومت بدون مداخله محتوایی و صرفاً با هدف تعمیم و تقویت بیشتر عقلانیت و دینداری عاقلانه به تأسیس و حمایت مالی و اجتماعی از این بنیاد و بنیادهای مشابه و حتی تقویت برد اجتماعی و بین المللی آنها اهتمام ورزد.
این مقدمات از آن رو بیان گردید که در بازخوانی پرونده بنیادهای علمی حوزه علوم انسانی و در اینجا، بنیاد حکمت اسلامی صدرا و نقد و سنجش عملکرد آن، اولاً به تفاوت میان این بنیاد با مراکز علمی فنی و تجربی چه در تأمین نیازهای مالی و چه در نوع محصولات و خروجیها و چه حتی در نوع انتظارات مراکز قدرت از آنها توجه داشته باشیم و همه را با یک معیار و محک نسنجیم و حکمی واحد در مورد همه آنها صادر نکنیم و در ثانی، حتی در نقادی و سنجش خود همین حوزه نیز، نخست شاخص و استاندارد ملی و یا بینالمللی مشخصی را در نظر گرفته و سپس بر حسب مورد، فعالیتهای این بنیاد و سایر بنیادهای علمی حوزه علوم انسانی را با نظر به آن شاخصها و استانداردها مورد نقادی قرار دهیم.
با نظر به این دو نکته، سنجشگران فعالیت و حوزه عملکرد بنیاد حکمت اسلامی صدرا باید در سنجشها و نقدهای خود بر حسب مورد اول یعنی جنس متفاوت فعالیت این بنیاد با سایر مراکز علمی، به فعالیتهای متعدد این بنیاد در مواردی چون راهاندازی دو فصلنامه علمی و پژوهشی و یک فصلنامه تخصصی و یک خبرنامه، تأسیس انجمن بین المللی ملاصدرا، برگزاری بیست و یک همایش بین المللی و ملی با موضوعات فلسفی و فرهنگی و اجتماعی در حوزه فلسفه، تصحیح و ویراستاری آثار ملاصدرا و شارحین وی، انتشار آثار فلسفی مؤلفان معاصر ایران، راهاندازی گروه فلسفه و کودک و حمایت از فعالیتهای متعدد این گروه از قبیل کارگاهها، سخنرانیها، انتشارت و غیره، تأسیس و حمایت از انجمن بین المللی تاریخ فلسفه، پیگیری مستمر و مداوم طرح تدوین تاریخ جامع حکمت و فلسفه ایران و جهان ـ که اهداف ارزشمندی چون معرفی سهم عقلانیت و فلسفه ایرانی در فلسفههای شرق و غرب باستان و دورههای جدید جهان و همچنین تسجیل هویت ملی و دینی از خلال معرفی حکمت و عقلانیت قدسی ایرانی را دنبال میکند ـ برگزاری بیست دوره آکادمی تاریخ فلسفه با حضور اندیشمندان حوزههای متعدد باستانشناسی، تاریخ، زبانشناسی، فلسفه، ادیان و عرفان، راهاندازی دو کتابخانه تخصصی بزرگ فلسفه و تاریخ فلسفه جهت استفاده محققان همکار، ارائه مشاوره به مراکز تصمیم گیرنده و مدیران ارشد نظام و دیگر فعالیتها توجه داشته باشند و بدانند تمامی این فعالیتها و فعالیتهای دیگری که باید خوشفکران جامعه جهت توسعه عقلانیت در عرصه عمومی پیشنهاد دهند، ملزومات و مقدمات گام نهادن در راهی است که نه تنها دوستداران خرد، آرزوی آن را در سر میپرورانند بلکه به گونهای نرم و آرام، به مطالبه عمومی نیز تبدیل گردیده است.
بر حسب مورد دوم نیز، سنجشگران و خرددوستان جهت بهبود شرایط و ارتقاء کیفیت و تسریع در فعالیتهای بنیاد حکمت اسلامی صدرا، باید در ارزیابی فعالیت و کیفیت انجمنها، نشریات، همایشها، سخنرانیها، تدریسها، پژوهشها، انتشارات و غیره این نهاد علمی، به شاخصها و استانداردهای علمی تعریف شده توجه داشته باشند و نقدهای دوستانه و سازندهای به عملکرد بنیاد حکمت اسلامی صدرا روا دارند. این بنیاد نیز بر حسب همان خرد دوستی و عقلانیت حاکم بر خود، باید از این نقدهای مشفقانه استقبال کند و مطابق اساسنامه خود مبنیبر تقویت جایگاه ملی و بین المللی خود از آن پیشنهادات حسن استفاده را ببرد.
با نظر به تمامی نکات فوق، جهت پیشبرد برنامه گسترش عقلانیت در فضای عمومی و دفع تبعات اندیشههای خردستیز تکفیری و سلفی در حوزههای متعدد اجتماعی شایسته است بنیادها و مراکز علمی حوزه علوم انسانی و در اینجا فلسفه، ارتباط انداموار و ارگانیک با یکدیگر داشته باشند. مسلماً هماهنگی بنیاد حکمت اسلامی صدرا با دیگر بنیادها و مراکز پژوهشی فلسفی و غیر فلسفی در ایران میتواند ضمن شناسایی نقاط واجد اولویت و توزیع توان پژوهشی هر مرکز، در نقشهای هماهنگ و رو به جلو، از آسیبهای ناشی از فقدان عقلانیت و آگاهی نقادانه اجتماعی بکاهد. همچنین این مراکز در جریان همکاری و نظارت بر فعالیتهای مطالبه شده همدیگر میتوانند بهتر از هر سنجشگر و ناقد بیرونی، یکدیگر را در راستای رسالت کلی و جزئی خویش یاری رسانند.