به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ قاضی زاده در یادداشتی نوشت: روزنامهنگاری و نویسندگی ارتباطی پویا و مستقیم و مستمری با هم دارند اما علمای روزنامهنگاری عقیده داشتند که دانستن ادبیات شرط مهم و لازم برای کار خبرنگاری نیست. منظور آنها این بود که مهارتهای ادبی و آرایههای کلامی در کار خبری چندان اهمیتی ندارد.
اما باز از یک دید دیگر باید گفت که متنهای روزنامهای که از این صنعت تهی باشند یا ناقص باشند مورد توجه مخاطب قرار نمیگیرند. در حال حاضر در جهان هم به این موضوع رسیدهاند و آن را قبول دارند.
بعضیها دوست دارند که کار خبری و روزنامهنگاری در درجه اول کشف به همراه داشته باشد. من نیز از طرفداران این اندیشهام و معتقدم ادبیات نقش کمکی دارد و نه محوری. آنچه یک گزارش، یادداشت، مقاله و حتی یک گفتوگو را خواندنی، دیدنی و شنیدنی میکند پیام متن است. یعنی آنچه بهانه تهیه متن را تدارک دیده است. هنوز هم بر سر این موضوع جدل و بحث هست.
ما نسل اول تحصیلکردگانی بودیم که وارد تحریریهها شدیم. اوایل کارمان، روزنامهنگاران مسن و تجربی میگفتند آرایش کلام زاید است و ما صرفاً باید پیام را برسانیم. آنها اصطلاحی هم داشتند و میگفتند که ما قرار نیست قابوسنامه بنویسیم! خبر مینویسیم و باید سریع و کوتاه پیام را به مخاطب برسانیم.
اتفاقی که در سالهای اخیر در مطبوعات ما رخ داد این بود که عدهای که از کتاب دوری جستهاند و به اصطلاح کتابنخوانها وارد مطبوعات شدهاند. این موضوع متاسفانه امروز همهگیر شده است؛ به ویژه جوانان و بچههایی که در حال حاضر وارد مطبوعات میشوند کتاب نمیخوانند. این مساله به دستاندرکاران رسانهها نیز تسری یافته و به مشکلی عمومی تبدیل شده. البته به نظرم این موضوع خاص ایران و منطقه نیست و موضوعی جهانی است.
اعتقاد شخصیام این است که پیش از هرچیز یک متن رسانهای باید قابل پیگرفتن باشد و نثرش نیز به درد بخور باشد. اگر بخواهم در مورد خودم بگویم باید عنوان کنم که اگر توانایی و استعدادی در زمینه روزنامهنگاری دارم مربوط به مطالعاتم است. من همیشه و همواره مطالعه کردم و سعی کردم آنچه میخواهم بخوانم خودم انتخاب و با میل هم دنبال کنم.
هرگز از یک نویسنده یک اثر نخواندم. همواره دوست داشتم آثار قبلی و بعدی نویسنده را نیز دنبال کنیم و تحولش را درک کنم. اگر امروز در روزنامهنگاری چیزی نصیبم شده به دلیل همین پیگیری و دنبال کردن بوده است.