شناسهٔ خبر: 36502 - سرویس دیگر رسانه ها

در داخل داعش چه می‌گذرد؟

اندیشه احیای خلافت اسلامی، از زمان سقوط امپراتوری عثمانی به‌دست کمال آتاتورک در سال ١٩٢٤، همواره از آرمان‌های مسلمانان تندرو بوده است. بغدادی و دستیاران او در اینترنت و رسانه‌های اجتماعی به‌دقت به این اندیشه دامن می‌زنند. هدف آنها ظاهرا ایجاد نهادی فراملیتی در ورای قبیله‌ها و اجتماعات دنیای اسلامی است.

 

 

فرهنگ امروز / هرمز همایون‌پور؛

داعش با کشتارهای وحشیانه و رفتار قرون وسطایی‌اش، سوژه‌ای خوب برای رسانه‌ها فراهم کرده و همین امر باعث شهرت همراه با وحشت و خوفش در دنیا شده است. مقاله زیر بر پایه کتاب عبدل بری عطوان* نوشته شده که علاوه بر انتشار در لندن، قرار است از سوی انتشارات دانشگاه کالیفرنیا در آمریکا نیز در سپتامبر امسال منتشر شود. خلاصه‌ای از این مقاله به نقل از نیویورک‌ریویو (٩ جولای ٢٠١٥)، به‌نظرتان می‌رسد که حاوی اطلاعاتی جالب‌توجه از چگونگی گردش امور در داعش است. از اشتباه‌های احتمالی در ضبط فارسی نام‌های عربی پوزش می‌طلبم.

عبدل عطوان، که در مقام یکی از معروف‌ترین روزنامه‌نگاران دنیای عرب، از فرصت دیدار با رهبران داعش برخوردار بوده و به‌علاوه کتابش را بر پایه دیدارهایی از مرز ترکیه-سوریه و گفت‌وگوهایی برخط (online) با جهادی‌ها نوشته است، تصویری کم‌وبیش قانع‌کننده از داعش و تشکیلات برخوردار از مدیریت قاطع آن ارائه می‌دهد؛ تشکیلاتی که به قول او کارایی بوروکراتیک و کاردانی نظامی را با استفاده کامل از فناوری اطلاعاتی (Information Technology) درهم آمیخته است.

ابوبکر بغدادی، خلیفه خودخوانده، به دلایل امنیتی و نیز به‌منظور افزایش وجهه رمزآلود و اسرارآمیز خود، به‌ندرت در انظار عمومی ظاهر می‌شود. او را گاهی «الشَبح» یا «شیخ نامرئی» می‌نامند، «زیرا وقتی با فرماندهانش صحبت می‌کند، نقاب بر صورت می‌زند».  نام واقعی او ابراهیم بن‌عواد بن‌ابراهیم البدری‌القریشی است. او در سال ١٩٧١ در سامره، شهری در عراق که در زمان عباسیان (١٢٥٨ ـ ٧٥٠ م) [٦٥٦ ـ ١٣٣ ق ] مرکز خلافت بود، به دنیا آمد و تلاش دارد از همان عباسیان تقلید کند. مهم آن است که بو بدری، قبیله او، نسب به قریش می‌برد. در سنت قدیم سنی‌ها خلیفه باید از قریش باشد.

بنا بر زندگی‌نامه آنلاین بغدادی، که در «الحیات»، شبکه رسانه‌ای داعش، منعکس‌ شده است، او از خانواده‌ای مذهبی است که شامل چند امام جماعت و دانشور قرآنی است. گفته می‌شود به «دانشگاه اسلامی بغداد» رفته و درجه‌های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای خود را از آن دانشگاه گرفته است. رساله دکترای او در باب فلسفه و عملکرد حقوق اسلامی شامل بررسی فرهنگ و تاریخ اسلام بود. بغدادی در زمانی به این دانشگاه وارد شد که صدام‌حسین، به‌منظور برانگیختن احساسات مذهبی و میهنی مردم متعاقب تحریم اقتصادی سختی که بعد از بیرون‌راندن سپاهیان صدام از کویت در ١٩٩١ بر عراق تحمیل شد، به‌ترغیب احساسات مذهبی روی کرده بود.

درحالی‌که تحصیلات دانشگاهی البغدادی -که هم بن‌لادن و هم الظواهری جانشین او فاقد آن بودند- به او اعتبار و مزیتی قابل ملاحظه می‌دهد، «تجربه‌های او در میدان‌های نبرد و شهرتش به‌عنوان یک طراح جنگی زیرک نیز باعث شده تا از حمایت فرماندهان نظامی و مدیران کارکشته رژیم بعثی برخوردار شود». عطوان می‌نویسد: «داعش همواره از مزیت اقدامات غیرمنتظره برخوردار بوده است [...] به جای جنگ‌کردن تا مرگ، گروه‌های جنگی آن هرگاه ببینند که در نبردی نمی‌توانند پیروز شوند، به‌سرعت پراکنده شده و در مکانی مناسب‌تر دوباره گردهم جمع می‌شوند [...] برای مثال، در ژانویه ٢٠١٥، زمانی‌که آمریکایی‌ها هدف‌های داعش را در بغداد بمباران کردند، جنگجویان داعش از عراق بیرون شدند و در سوریه دوباره به‌هم پیوستند [...] در نتیجه، اراضی تحت کنترل داعش در سوریه، بین اوت ٢٠١٤ و ژانویه ٢٠١٥، دوبرابر شد».

اگرچه برخی نسبت به وفاداری بعثی‌های سابق تردید دارند و معتقدند آنها برای بازگشت به قدرت که پس از تجاوز آمریکا به عراق از دست دادند، به داعش پیوسته‌اند، این احتمال هم هست که اعتقادات مذهبی عامل پیوستن آنها به داعش بوده است. به‌خصوص که اکنون شیعه‌ها در عراق دست بالا را دارند.

آن‌طور که عطوان توضیح می‌دهد، داعش «سازمانی کاملا متمرکز و باانضباط است» که از تجربیات صدامیان سود می‌برد. دستگاه امنیتی کارکشته‌ای دارد و درعین‌حال، ظرفیتش برای تفویض اختیار زیاد است. «خلیفه» صاحب اقتدار اصلی است؛ با وجود آنکه در خطابه‌هایش به پیروان خود می‌گوید «وقتی اشتباه می‌کنم تذکرم دهید» هرگونه تهدید، مخالفت، یا حتی کلام متضاد، به نابودی بلافاصله «گناهکار» منجر می‌شود.

بغدادی دو معاون دارد که هر دو از اعضای سابق حزب بعث عراق هستند. آنها هر دو در اردوگاه بوکه (Bucca)، زندان گَل‌وگشاد آمریکایی‌ها در جنوب عراق که اکنون به‌عنوان «دانشگاه جهادی» از آن یاد می‌شود، با بغدادی هم‌بند بودند. در آن «دانشگاه» بود که بعثی‌ها و سنی‌های شورشی توانستند دارای پیوندهای ایدئولوژیکی و مذهبی شوند. ابومسلم الترکمانی، معاون اول بغدادی، عضو سازمان اطلاعات دهشتناک ارتش بود و معاون دوم بغدادی، یعنی ابوعلی الانباری، در ارتش صدام درجه سرلشکری داشت.

بغدادی و معاونان او هدف‌ها و برنامه‌های کلی گروه را معین می‌کنند. این هدف‌ها و برنامه‌ها از طریق سلسله‌مراتب تشکیلاتی ابلاغ می‌شود و فرماندهان نظامی و مدیران اجرائی محلی اجازه دارند برنامه‌ها را به ترتیبی که خود تشخیص می‌دهند در مناطق تحت کنترل داعش پیاده کنند. همچنین تعدادی شورای مشورتی تشکیل شده است و «وزارتخانه»های گروه توسط کمیته‌ها اداره می‌شود و رئیس هر وزارتخانه عضو کابینه بغدادی است.

قدرتمندترین اینها، «شورای شریعت» است که بر اجرای بی‌رحمانه تخلفات شرعی -«تجاوز از حدود الاهی»- نظارت دارد. داعش یک «پلیس شریعت» نیز تشکیل داده که شبیه «شرطه» عربستان‌سعودی است. پلیس عادی تحت نظر دستگاه اداری داعش عمل می‌کند و اعضای آن یونیفورم‌های سیاه می‌پوشند. اتومبیل‌های این پلیس آرم داعش دارند.

عطوان می‌نویسد: «دادگاه‌های شریعت به همه شکایت‌ها، اعم از مذهبی یا مدنی، رسیدگی می‌کنند و شکایت‌ها می‌تواند از طرف پلیس یا افراد مطرح شود. شورای آموزش نیز بر تعلیمات و برنامه‌های درسی، که کاملا بر آموزه‌های سلفی مبتنی است، نظارت دارد. در بسیاری موارد تعلیمات مدارس ابتدایی و متوسطه عربستان‌سعودی مورد استفاده است. تدوین بعضی موضوع‌ها، ازجمله نظریه تکامل، ممنوع است. به دختران آموزش داده می‌شود اما در مدرسه‌ها و دانشکده‌های مخصوص اناث. زنان، برخلاف عربستان، حق رانندگی دارند».

عطوان توضیح می‌دهد تروریست‌های داعش حقوق خیلی خوبی می‌گیرند و کاملا منضبط‌ هستند و قساوت‌هایی که مرتکب شده و روی اینترنت نمایش می‌دهند، بخشی از یک استراتژی منسجم است: «کشتن‌ها، کله‌زدن‌ها، درآوردن قلب‌های قربانیانی که به آنها تجاوز شده و گذاشتن قلب‌ها روی سینه قربانیان، اعدام‌های دسته‌جمعی، فروانداختن هم‌جنس‌گراها از بام ساختمان‌های بلند [...] این کارهای وحشتناک و وحشیانه به دقت فیلم‌برداری شده و از طریق «وزارت» رسانه‌های داعش توزیع می‌شود و چون هر قساوت جدید به‌جای قساوت قبلی در صدر اخبار رسانه‌ها قرار می‌گیرد، در اختیارداشتن صفحات اصلی رسانه‌ها تضمین می‌شود».

 

منابع «ایدئولوژیکی»

اینها که گفته شد، صرفا نوعی سادیسم نیست، بلکه سیاستی است که به نحوی نظام‌مند از اندیشه‌های مطرح‌شده در متون‌های جهادی اقتباس می‌شود. از همه مهم‌تر، رساله مدیریت توحش اثر ابوبکر ناجی ایدئولوگ القاعده است که آنلاین به آگاهی تروریست‌ها می‌رسد. این رساله که در ٢٠٠٤ منتشر شد، منطقی برای اعمال خشونت و قساوت ارائه می‌دهد و اکنون «نقشه راه» جناب «خلیفه» است. این رساله کاملا بر آثار تقی‌الدین بن‌تیمیه (١٣٢٨ ـ ١٢٦٣ م) مبتنی است، متکلم قرون وسطا که الهام‌بخش وهابی‌های عربستان محسوب می‌شود و دستورات غلاظ و شدادی دارد که فرمانروایان چگونه باید مقررات مذهبی را اعمال کنند. ناجی، که در یکی از حملات هواپیماهای بی‌سرنشین آمریکا به وزیرستان پاکستان در ٢٠٠٨ کشته شد، خشونت و قساوت را عنصر ذاتی کشمکش‌ها و مرحله‌ای لازم برای استقرار خلافت اسلامی می‌دانست.

اندیشه احیای خلافت اسلامی، از زمان سقوط امپراتوری عثمانی به‌دست کمال آتاتورک در سال ١٩٢٤، همواره از آرمان‌های مسلمانان تندرو بوده است. بغدادی و دستیاران او در اینترنت و رسانه‌های اجتماعی به‌دقت به این اندیشه دامن می‌زنند. هدف آنها ظاهرا ایجاد نهادی فراملیتی در ورای قبیله‌ها و اجتماعات دنیای اسلامی است. آنها تاکنون موفقیت‌هایی داشته‌اند، ازجمله، علاوه بر اراضی و مناطقی که در عراق و سوریه در تصرف دارند -پهنه‌هایی که از وسعت کشور انگلستان تجاوز می‌کند- توانسته‌اند از برخی از ساکنان مناطق دور از یکدیگر نظیر نیجریه، پاکستان و یمن «بیعت» بگیرند و اکنون در سیرته، زادگاه معمر قذاقی در لیبی، کنترل یک فرودگاه را در اختیار دارند.

نکته قابل‌توجه در برنامه و «نقشه راه» داعش، فروش آثار باستانی و عتیقه موجود در مناطق تحت تصرف آن است. ازجمله گفته می‌شود در اماکن باستانی ابتدا به‌دقت اقلام و اشیای نفیس و قیمتی را جدا می‌کنند تا از طریق دلالان بین‌المللی به فروش برسانند و بعد به شکل نمادین با بیل و کلنگ به جان بعضی از آثار بی‌ارزش یا غیرقابل فروش می‌افتند و در «اجرای تعالیم دینی» عکس و فیلم آنها را به گستردگی نمایش می‌دهند. فروش اشیای عتیقه، اکنون که درآمد داعش از طریق فروش نفت به علت بمباران‌شدن دو حوزه نفتی آنها در عراق توسط هواپیماهای آمریکایی کاهش یافته، از منابع مهم درآمد داعش است.

 

تعداد نفرات

عطوان که در اواخر سال ٢٠١٤ از مناطق متصرفی داعش دیدار کرده بود، تعداد جنگجویان داعش را بیش از صد هزار نفر برآورد می‌کند که یک‌سوم آنها -دست‌کم ٣٠ ‌هزار نفر- خارجی هستند (یعنی غیرعراقی و غیرسوری). بنابر برآورد «مؤسسه واشنگتن»، ترکیب تروریست‌ها به این صورت است: لیبیایی (حدود ٢١‌درصد)، تونسی و سعودی (١٦‌درصد)، اردنی (١١‌درصد) و لبنانی (٨‌درصد). حدود دو ‌هزار داوطلب ترکیه‌ای نیز در این ارتش حضور دارند. حضور اروپایی‌ها به این ترتیب است: یکان‌های فرانسوی و بلژیکی (عمدتا از آفریقای شمالی‌تبارها) حدود شش ‌درصد و بعد از آنها، بریتانیایی‌ها با ٥/٤ ‌درصد مجموع جنگجویان. مقامات استرالیایی هنگامی که دریافتند حدود ٢٠٠ استرالیایی به داعش پیوسته‌اند، حیرت‌زده شدند. استخدام افراد فقط منحصر به تسلط بر اینترنت و از طریق آن نیست، بلکه مثل گروه‌های تبهکار گانگستری، داعش هم از راه‌هایی گوناگون - ازجمله دادن دستمزدهای کلان یا دادن نوعی «کارت اعتباری» - برای جلب افراد جدید استفاده می‌کند.

 

بودجه گروه

با وجود از دست‌دادن دو حوزه نفتی که گفتیم، درآمد اصلی گروه هنوز از محل فروش نفت است. مجموعا «سازمانی است ثروتمند که منابع درآمدی متعددی دارد که از طرف هم‌قطاران محلی و جهانی آن سرازیر می‌شود. بودجه گروه را شورای اقتصادی مدیریت می‌کند. این شورا گزارش‌های سالانه خود را هر سال در ماه مارس ارائه می‌دهد. در این گزارش‌ها، جزئیات حمله‌ها و عملیات نظامی گروه، همراه با درآمدها و هزینه‌ها، درج می‌شود. مجموع دریافتی‌ها از مناطق تحت کنترل گروه در ژانویه ٢٠١٥ معادل دو ‌میلیارد دلار گزارش شده است، که حدود ٢٥٠ ‌میلیون دلار غنیمت جنگی به آن اضافه می‌شود.

از بازی روزگار اینکه، از تحریمی که آمریکا و اتحادیه اروپا بر فروش نفت بر سوریه تحمیل کرده‌اند، داعش سود می‌برد، زیرا مستقیما به سوریه نفت می‌فروشد.

خسارت مالی‌ای که حملات هوایی آمریکا به حوزه‌های نفتی سوریه در دیرالزور وارد کرد، با فتح پالیمرا [تِدمر، شهر قدیم سوریه، در حدود ٢٢٥ کیلومتری شمال شرق دمشق] توسط داعش جبران شده است، زیرا پالمیرا دو حوزه گازی و یک معدن فسفر دارد که بزرگ‌ترین معدن در سوریه است. سایر منابع درآمد گروه شامل سرقت از بانک‌ها، باج‌گرفتن در ازای آزادکردن گروگان‌ها، «عوارض عبور» دریافتی از ایست‌های بازرسی جاده‌ها و مالیات‌ها و عوارضی که از بازرگانان ساکن مناطق تحت کنترل گروه وصول می‌شود، از غیرمسلمانان ساکن این مناطق «جزیه» دریافت می‌شود.

ازجمله «غنایم» جنگی، عتیقه‌ها و آثار باستانی است که از نواحی باستانی، نظیر پالیمرا، به دست می‌آید. همان‌طور که اشاره شد، این نواحی پس از آن ویران می‌شود که همه چیزهای باارزش و قابل فروش از آنها خارج شده باشد. به‌جز پالیمرا سایر مناطق باستانی تحت کنترل داعش - و محل درآمد آن - عبارتند از آثار یونانی و بیزانسی باقی‌مانده از آپامیا [افامیه کنون] ، دورا - ائوروپوس [شهر باستانی سوریه، احداث حدود ٣٠٠ ق م] و رَقّه [شهر قدیم در بین‌النهرین].

 

پیشینه گروه

عطوان، علاوه بر توصیف ساختار داخلی داعش و استفاده ماهرانه آن از اینترنت، شرحی مستند نیز از آغاز کار گروه ارائه می‌دهد، که ظاهرا به‌عنوان شاخه‌ای از القاعده عراق تحت رهبری ابوموسی بن‌زرقاوی شروع به فعالیت کرد. زرقاوی خشونت کامل پیشه کرد و در انطباق با عقاید افراطی وهابی خود، به حملات شدیدی به مسجدهای شیعیان و مراکز تجمع زائران دست زد. به گمان عطوان، استراتژی زرقاوی این بود که، از طریق برانگیحتن جنگ داخلی بین شیعیان حاکم و سنی‌ها، با اشغال عراق از سوی آمریکا مبارزه کند. این استراتژی موجب افزایش نفوذ گروه بر سنی‌های بومی عراق و جلب جنگجویان سنی از کشورهای همسایه (سوریه، اردن و عربستان‌سعودی) می‌شد؛ کشورهایی که سنی‌ها در آنها اکثریت‌اند.

زرقاوی در ژوئن ٢٠٠٦، بعد از آنکه تصویری رامبوگونه از خود بر اینترنت نهاد و باعث شناسایی مخفیگاهش از سوی دستگاه‌های امنیتی آمریکا شد، در حمله جت‌های جنگی آمریکا به قتل رسید. جانشینان او با سایر گروه‌های سنی عراق متحد شدند و «دولت اسلامی عراق» (ISI)، یعنی هسته اولیه داعش، را تشکیل دادند. جهادی‌هایی که بر نظام‌های پیچیده سیبرنتیکی مسلط نبودند، بنا بر روند داروینی، به‌سرعت حذف شدند و عرصه را به‌دست برادران خود که از نظر فنی کاردان‌تر بودند، سپردند.

عطوان متذکر می‌شود هیچ‌یک از جانشینان زرقاوی، ازجمله بغدادی، با بن‌لادن یا جانشین او، ایمن الظواهری، بیعت نکردند. داعش در طول هشت سال گذشته عملا از القاعده مستقل بوده است، عاملی که جداشدن افراد از سایر گروه‌های بنیادگرای اسلامی و پیوستن آنها را به داعش تسهیل می‌کند؛ ازجمله این گروه‌ها جبهه النصره در سوریه است که پیوند رسمی خود را با القاعده حفظ کرده است. این جبهه که مورد حمایت قطر و سایر کشورهای خلیج‌فارس قرار دارد، اکنون پیشگام مخالفت داخلی با رژیم اسد است. داعش، اما به جای تهدیدکردن سیاسی دمشق، توجه خود را بر ایجاد یک دولت متمرکز کرده است.

اینک پرسش اصلی این است که این ماجراها به کجا می‌انجامد؟ اجلاسی که در اوایل ژوئن گذشته از ٢٤ گروه متشکل در ائتلافیه ضد اسد تشکیل شد و هدایت آن را آمریکا و فرانسه بر عهده داشتند، در تنظیم یک استراتژی جدید شکست خورد. [اگر هدف سرنگون‌کردن دولت سوریه است. اساسا چرا ٢٤ گروه؟ ٢٤ گروه چندنفره که همه آنها ادعای زعامت دارند و هر کدام هم مدافع منافع غالبا متضاد دولت‌های حامی خود هستند، معلوم نیست که چکار خواهند کرد. به این جماعت متشتت و جاه‌طلب، که با پول‌های آمریکا و اروپا و عرب‌ها معلوم نیست چکار می‌کنند، اساسا امیدی می‌توان بست؟]

اکنون که داعش رمادی، مرکز ایالت انبار در عراق و حومه‌های نزدیک حلب را در سوریه در کنترل دارد، کاملا آشکار است حملات هوایی ائتلاف غرب به رهبری آمریکا برای دورکردن داعش کافی نیست. فقط پیشمرگان کرد و شبه‌نظامیان شیعه توانایی و اراده پیشگیری از رشد داعش را در عراق دارند.

اما عربستان چه می‌کند؟ آن‌طور که عطوان می‌نویسد، هم خاندان سعود و هم داعش مدعی‌اند از «راه راستینی» که محمد بن‌عبدالوهاب در قرن هجدهم میلادی نشان داد پیروی می‌کنند. با این حال، هر کدام دیگری را به ارتداد متهم می‌کند.

تردید کمی وجود دارد که مردم عربستان کدام‌یک را برحق می‌دانند. در نظرسنجی آنلاین جولای ٢٠١٤، بیش از ٩٢‌ درصد از شهروندان عربستان موافق بودند داعش «با ارزش‌های اسلام و قوانین اسلامی مطابقت دارد».

داعش، در مخالفت خود با حکمرانان عربستان، «عشق خاندان سلطنتی به تجمل و پذیرش فساد را که آنها را از نظر عقیدتی و اخلاقی برای حکمرانی فاقد صلاحیت می‌کند»، برجسته می‌کند. [و دراین‌میان، عامل نمایان، فقدان استراتژی میان‌مدت و درازمدت در آمریکا و متحدان آن است. به فرض دشوار که آنها در برانداختن اسد موفق شوند و حکومت را به ‌دست آن جبهه ٢٤ گروهی بسپارند، آیا به‌احتمال قوی چند ماهی نخواهد گذشت که اختلافات و کشمکش‌های نهادی و درونی این گروه‌ها باعث خواهد شد که سقوط کنند و کار سوریه به دست جبهه النصره یا داعش بیفتد؟ آیا آمریکا و اروپای غربی مطمئنند با یکی از این دو گروه بهتر از دولت کنونی سوریه می‌توانند کار کنند، یا کانون مخالفت دیگری با استکبار غرب در منطقه برپا خواهد شد؟]

*Islamic State: The Digital Caliphate. By Abdel Bari Atwan. Published by Saqi, London, ٢٠١٥

روزنامه شرق