به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شهروند؛ پیترو دلاواله جهانگرد مشهور ایتالیایی در نخستین سالهای سده هفدهم میلادی به سرزمینهای عثمانی، ایران و هند سفر کرد و خاطرات خود را به گونه نامههایی به رشته تحریر درآورد. سفرنامه او آیینهای تمامنما از زندگی اجتماعی و سیاسی دوره حکمرانی صفویان در ایران به شمار میآید. جزییات در این سفرنامه به گونهای توصیف شدهاند که گویی نقاشی با دقت درحال ترسیم یک نقاشی است. او به خوبی ایرانیان را از دریچه نگاه خویش در جایگاه بازرگانی ونیزی و یک مسیحی معتقد و متعصب، توصیف کرده است. از خلال یادداشتهای او که در سفرنامهای جذاب فراهم آمده، میتوان یک انسان فرضی که پنج سده پیش میزیسته است را متصور شد. امروز به پیترو دلاواله به تاریخ ایران در عصر صفوی میرویم تا از نگاه او، انسان ایرانی را با ١٥ عادت و ویژگی رفتاری، اخلاقی و اجتماعی بشناسیم.
******
دست ایرانی، قاشق و چنگال اوست
نان در کردستان و بهطور کلی در ایران، بسیار نازک و شکل آن دایرهمانند و سفیدرنگ است و خوب پخته میشود و شبیه لازانیا است که از آن ماکارونی تهیه میکنند. از قاشق و امثال آن خبری نیست و طرز غذا خوردن ایرانیان این است که از دست بهعنوان قاشق و چنگال استفاده میکنند. چند عدد قاشق چوبی سر سفره وجود داشت، ولی به غیر از ما فرنگیها هیچکس آنها را مورد استفاده قرار نداد، زیرا ایرانیان- همانطور که موقع ورود سفرای آنان به رم، شیوه غذا خوردن آنان توجه اشخاص کنجکاو را جلب میکند- از دست خود بهعنوان قاشق استفاده میکنند و به طریق خاصی چهار انگشت را بهطور پیوسته به یکدیگر در داخل ظرف غذا میچرخانند ...
خانهشان را بیمنت در اختیارت میگذارند
در مازندران مهمانسراهای عمومی نیست و توقف در خانههای خصوصی مردم انجام میگیرد که صاحبان آنها نه پولی طلب میکنند و نه اگر کرایهای از این بابت داده شد، تن به قبول آن میدهند و باید در مقابل آن هدیه یا انعامی داد که در این صورت میپذیرند.
دراز کردن پا بیادبی به شمار میآید
[در یک میهمانی خستهکننده] مطلبی که مرا بیشتر از چهارزانو نشستن- زیرا دراز کردن پا بیادبی محسوب میشد- آزار میداد، این بود که هیچ حرفی رد و بدل نمیشد و سکوت کامل بر مجلس حکمفرمایی داشت.
ایرانیان، کتاب را با جان و دل حفظ میکنند
[در نامهای خطاب به دوستاناش در ونیز] به من نوشته بودید کتاب قانون ابن سینا و کتب دیگری را تهیه کنم؛ ولی با وجود همه کوششهایم تاکنون موفقیتی در این راه نصیب من نشده؛ زیرا کتابهای علمی، در این نواحی بسیار کم است و استفادهای از آن نمیکنند و همین تعداد کم نیز در دست اشخاص علاقهمندی است که با تمام وجود خود از آن نگهداری میکنند و نمیگذارند به دست کسی بیفتد.
اینان روی زمین مینشینند، غذا میخورند و همانجا میخوابند
همانطور که میدانید در ایران تمام اتاقها با قالیهای اعلا مفروش است که در روی آنها مینشینند و شمع و چراغ را نیز در روی آن میگذارند. در گذشته نیز بهطوری که گزنفون تعریف میکند، پانتهآ همسر پادشاه شوش وقتی به اسارت سربازان کورش درآمد، چادری به او دادند که در آن به اتفاق یاران خود به روی زمین نشست و حزقیال نبی نیز در همین زمینه مطالبی گفته است. امروز هم در این دیار مردم به روی قالی مینشینند و همانجا غذا میخورند و همانجا میخوابند، بدون اینکه از لحاظ مبل و اثاثیه و تختخواب و ... مشکلی داشته باشند.
خارجیها نزد ایرانیان، احترامی فوقالعاده دارند
[هنگام بیتوته در منطقهای در مسیر سفر] نهتنها کنجکاوی مردم در اینجا باعث تعجب است؛ بلکه احترام فوقالعادهای که در ایران به خارجیها میگذارند، بیشتر باعث حیرت میشود.
سربرهنگی مردان، نشانه بیادبی است
[در حضور شاه عباس یکم صفوی] شاه نخست دو زانو نشست، ولی این طرز نشستن که کمال فروتنی و ادب است انسان را خیلی زود خسته میکند و به همین جهت شاه نیز بعد از مدتی خسته شد و چهار زانو نشست و ما نیز به تبعیت از او راحت نشستیم. پس از آن عمامه از سر خود برگرفت و به کناری نهاد، زیرا عادت اوست که حتی در هوای آزاد هم هر وقت مینشیند عمامه از سر خود برمیگیرد و این امر موجب تعجب نباید بشود، زیرا خود من هم در خانه چنین میکنم. البته در حضور شاه دیگران نمیتوانند از این کار تقلید کنند، چون سر برهنه بودن در مقابل بزرگتر و حتی اشخاص همشأن، که با یکدیگر زیاد دوست نیستند، دلیل بیادبی است.
این انسان، قناعت دارد تا اندازهای که تنبل به نظر میرسد
[هنگام سفر در اصفهان] نوع میوه و سبزی و ... به نسبت ایتالیا کمتر است، ولی این امر دلیل عیب زمین نیست؛ بلکه بیشتر به واسطه بیتوجهی و قناعت ساکنان محل است که همین که خوراکی و احتیاجات آنان تأمین شود، دربند چیز دیگری نیستند، و داشتن یا نداشتن سبزی و میوه و اغذیه لذیذی که ما به وجودشان آنقدر اهمیت میدهیم؛ برای آنان علیالسویه است...
زنان مشرقزمین تا پایان عمر، ازدواج را دوست دارند
[در توصیف وضع ازدواجهای چندباره یکی از شاهزادهخانمهای دربار صفوی] زنان مشرقزمین هر چقدر سنشان زیاد باشد، باز هم از شوهرکردن خجالت نمیکشند.
ایرانیان سخاوتمندانه به خارجیها هدیه میدهند
ایرانیان بهخصوص در مورد خارجیها از جهت تقدیم هدایا خیلی سخاوت از خود نشان میدهند؛ اما از طرف دیگر طبق رسوم، کسی که هدیهای دریافت میکند، در مقابل آن، چیزی به همان ارزش یا گرانبهاتر میدهد؛ زیرا اگر این عمل انجام نگیرد، کسی که هدیه داده است گلهمند میشود و به قراری که شنیدهام این امر به کرات اتفاق افتاده است.
آنان برخلاف عثمانیها آزادانه درباره مسائل دینی سخن میرانند
[درباره علاقه شاه عباس یکم صفوی به تهیه چاپخانهای از رم برای ایران] ایرانیان آدمهای بسیار کنجکاوی هستند و عده زیادی از آنان به فلسفه و علوم دیگر نیز آشنایی دارند و بدین طریق، کتابهای ما را با کمال میل خواهند خواند و حتی اکنون نیز آنان برخلاف عثمانیةا، که با سماجت از شنیدن هر مطلبی امتناع میکنند، با کمال میل درباره مسائل دینی به صحبت میپردازند و مایلند از مذهب ما اطلاعاتی به دست آورند.
ایرانیان اهل مبالغهاند
[هنگام توصیف جنگهای ایرانیان و عثمانیها] در میان کشتگان نیز، که تعداد آنان نامعلوم بود، میگفتند هفت تا هشت پاشا وجود داشته؛ ولی من در صحت این خبر تردید دارم، زیرا اولا ایرانیان اهل مبالغه هستند و به علاوه اگر هفت یا هشت پاشا به هلاکت رسیده باشند، دستکم باید تعداد زندانیان نیز به همان نسبت باشد و وجود این همه پاشا در میان لشکریان عثمانی بهطورکلی قابل تردید است.
با کفش به اتاقهایشان وارد نمیشوند
باید بگویم که کندن کفش در مشرقزمین فقط برای رعایت ادب نیست و کسانی که آن را با کندن کفش در کلیسا یا نزد اشخاص بزرگ مقایسه میکنند در اشتباهند، چون این عمل در شرق به منظور رعایت پاکیزگی و بیشتر برای راحتی است، زیرا کفشها پرمیخ و پشت آن بلند است و در نتیجه اگر کسی با آن بنشیند فوقالعاده ناراحت میشود. به این مناسبت در اتاق و روی قالی همیشه بدون کفش راه میروند و فقط در خیابان آن را به پا میکنند.
آنها همواره میگویند انشاءالله
[در حضور شاه عباس یکم صفوی] شاه با دقت تمام، به سخنان من گوش میداد و تا به آخر آن را قطع نکرد، سپس گفت: آنچه مشیت الهی است، همان خواهد شد و چندین بار کلمه مصطلح عربی را که ایرانیان نیز دایما آن را بر زبان میآورند، تکرار کرد و گفت: انشاءالله، انشاءالله.
چه اندازه سبیل را دوست دارند این ایرانیها
من سبیلهای قشنگی به سبک ایرانیها گذاشتهام و چون ایرانیها به سبیل خیلی توجه دارند، برای آنان یک خارجی که دارای سبیلهایی به سبک ایرانی است، منظره جالبی را تشکیل میدهد.