به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛ از بجنورد، یکی از مهمترین اتفاقات دهمین دوره جشنواره تئاتر رضوی، بی شک اجرای نمایش «نیم مُرده» بود. نمایشی که به عنوان تولید مشترک جشنواره با تاجیکستان و به کارگردانی علی عابدی در اولین روز جشنواره روی صحنه رفت و با استقبال تماشاگران و مهمانان مواجه شد. جسارت عابدی در نگارش نمایشنامه، در کنار خلاقیت های اجرایی در کارگردانی موجب شد تا «نیم مُرده» اثری فراتر از انتظار ما نسبت به یک نمایش سفارشی با موضوع دینی باشد.
علی عابدی فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و کارشناس تئاتر اداره کل هنرهای نمایشی ایران و مدیر کنونی تماشاخانه سنگلج است. نویسندگی و کارگردانی نمایش هایی همچون «خرمگس»، «شیون»، «حیدر»، «تارا»، «مرد حلبی» و «همسرایی فرزندان آسمان» از جمله آثاری ست که او روی صحنه برده است.
* نمایش «نیم مُرده» چطور شکل گرفت؟ چه عاملی باعث شد تا پیشنهاد جشنواره را برای تولید یک اثر سفارشی بپذیرید؟
پیشنهاد این نمایش از بهمن ماه سال گذشته مطرح شد و دبیرخانه درخواست اجرای نمایشی را به طور مشترک با کشور تاجیکستان به من ارائه کرد. شرط من برای پذیرش این پیشنهاد، این بود که اگر ایده ای که مدنظرم باشد را پیدا کنم این کار را انجام خواهم داد و در غیر این صورت نه. چرا که ایده برای من مهم بود و می خواستم ایده ای را اجرایی کنم که دوستش داشته باشم و اگرچه سفارشی ست اما حس و حال سفارشی بودن نداشته باشد. وقتی تا موعد مقرر به ایده ای که می خواستم رسیدم، در واقع قبول کردم که این کار را انجام بدهم.
* در نمایشنامه تان موضوعات مختلفی مطرح می شوند که نشان از تحقیقات بسیار شما دارد. کدام یک از این موضوعات مهمترین دغدغه شماست و در واقع کدام ماجرا جرقه شکل گیری «نیم مُرده» شد؟
چون بحث کار مشترک با تاجیکستان بود در ابتدا مطالعات خود را معطوف این کشور کردم تا بدانم تاجیکستان در حال حاضر درگیر چه مسائلی ست و یا چه مسئله اجتماعی این کشور می تواند بحران امروز جامعه باشد. متوجه شدم که موضوعی که الان دولت تاجیکستان را درگیر خودش کرده مسئله پیوستن مردان و زنان تاجیک به گروه تکفیری داعش در سوریه است. این موضوع برایم جالب بود چرا که هم بحث روز است و هم معضل وحشتناکی ست که صرفا به تاجیکستان محدود نمی شود. دامنه این جریان به اروپا هم کشیده شده و به خاطر همین من در متن اسمی از نام کشور خاصی نمی آورم تا نمایشنامه ام به شکلی جهان شمول، گستره وسیع تری را دربر بگیرد تا به فضای ضد جنگ مد نظرم بیشتر نزدیک شوم.
* نکته حائز اهمیت نمایشنامه شما، جسارتی ست که در پرداخت موضوعات مختلف داشته اید، مسائلی شبیه تکفیری ها یا حتی تصمیم گروهی برای خرابکاری در حرم رضوی، قطعا بخشی از موفقیت نمایش تان به صراحت بیان شما بر می گردد و حمایتی که مدیریت جشنواره از شما داشته بی آنکه با محافظه کاری بی مورد برایتان محدودیت ایجاد کند.
دقیقا. خوشبختانه این اولین باری بود که در آغاز کسی از من نمایشنامه را نخواست و دبیر جشنواره بارها گفت که به من اعتماد دارند. اعتماد به هنرمند نتیجه می دهد. اگر در فضایی منگنه ای قرار می گرفتم هرگز این نتیجه حاصل نمی شد و شاید کار به جایی می رسید که یا ناچار به انصراف باشم و یا فقط برای دستمزدم ادامه دهم.
* چرا موضوع تکفیری ها را دستمایه اثر قرار دادید؟
هیچکس از من نخواست که در این باره بنویسم و خودم آزادانه این موضوع را انتخاب کردم چون نگاه تکفیری ها وحشتناک است. وقتی مطالعه می کنید متوجه می شوید که این نگاه تا چه چد غیر انسانی ست. فضای ضد انسانی این گروه، مرا به سمت نوشتن در این باره کشاند.
* کار با تاجیکستان پیشنهاد دبیرخانه بود، بازیگران را خودتان پیدا کردید و یا از قبل مشخص بود که باید با چه کسانی کار کنید؟
وقتی پیشنهاد شد که با تاجیکستان کار کنم به جهت اینکه با این گروه آشنا بودم سراغ آنها رفتم. بیست سال قبل نمایش «یوسف گمگشته» را از گروه آقای قربان صابر دیده بودم که کارگردانی آن بر عهده فرخ قاسم بود و شش ماه در تهران اجرا شد. تاثیرگذاری آن نمایش که در دوران دانشجویی ام دیده بودم موجب شد تا از طریق فضای مجازی به جستجوی این گروه در تاجیکستان بپردازم.
* این جستجو چطور به موفقیت رسید؟
خوشبختانه دوست ایرانی من در تاجیکستان کمک بسیاری کرد و در سفرم به آنجا توانستم او [قربان صابر] را ببینم.
* پس قربان صابر انتخاب اصلی و اولیه شما بود و برای کاراکتر مرد دنبال بازیگری جز او نگشتید؟
نه. می دانستم باید با قربان صابر کار کنم. وقتی او را دیدم و پس از جلساتی صحبت های نهایی را انجام دادیم، نوبت به انتخاب بازیگران خانم رسید که من شناختی از بازیگران زن تاجیک نداشتم.
* روند انتخاب بازیگران زن چگونه طی شد؟
ابتدا در تئاترهای مختلف تاجیکستان، نظیر مایاکوفسکی و لاهوتی اجراهای مختلف را دیدم تا از میان بازیگران آن اجراها بازیگر مورد نظرم را بیابم. تا اینکه یک دوستی ویدیوی نمایشی را به من داد و از طریق آن من با بازی «ترزا» مواجه شدم که حیرت انگیز بود و همان وقت دانستم که همان بازیگری ست که می خواهم.
* بازی «ترزا» در نمایش شما هم حیرت انگیز است. چطور او را برای ایفای این نقش هدایت کردید؟
به او گفتم تصور کن «الکترا» هستی. ستمی که بر تو در این ماجرا روا شده تو را به آدمی اینچنین تبدیل کرده. زنی که شهر خودش را طاقت نمی آورد و فکر می کند ابر سیاهی بر آسمان شهر نشسته است. نگاه آدم ها هم تو را اذیت می کنند و دیگر چیزی قابل تحمل نیست.
* نمایش تان یک اثر سفارشی است، اگرچه نمونه موفقی از این دست محسوب می شود اما می خواهم بدانم که به عنوان یک فعال تئاتر ماهیت سفارش تئاتر به صاحب اثر را چطور می بینید؟
خب به ماهیت جشنواره و به اهدافی که دنبال می کند، بر می گردد. باید ببینید که جشنواره با ساختاری مناسب چشم انداز طولانی مدت دارد و از حالا چند دوره بعد را هم پیش بینی کرده و یا نه، شیوه باری به هر جهتی در پیش گرفته که با تغییر دبیر جشنواره سمت و سوی دیگری به خود خواهد گرفت.
* این شامل همه جشنواره های تئاتری ما نمی شود؟ حتی جشنواره تئاتر فجر هم دارای برنامه مدون چندساله نیست.
بله متاسفانه. هیچ یک از جشنواره های ما شاکله اصولی ندارد. فجر هم مثل جشنواره های دیگر. برنامه ای که بگوید از اینجا شروع می کنیم و ده سال بعد طی این برنامه ریزی به این ثمرات می رسیم اصلا وجود ندارد و تمام ایده ها و برنامه های جشنواره ما جرقه ای است، گاه این جرقه گرفته و شعله می کشد، گاهی هم به خاموشی می انجامد.
* پس وقتی برنامه ای وجود ندارد، سفارش کار بر چه اساسی صورت می پذیرد؟
معمولا دبیران جشنواره ها بر اساس شناختی که از گروه ها دارند، بعضاً می توانند کارهایی را سفارش بدهند. البته سفارش به معنای این نیست که برایش خط الرسم هم بکشند و موضوع، شیوه اجرا، تعداد بازیگر و چیزهای دیگر آن را هم تعیین کنند. سفارش یعنی پیشنهاد یک اجرا برای پیشبرد اهداف جشنواره که در جاهای مختلف دنیا توسط کمپانی های تئاتری هم انجام می شود.
* بخشی از این ماجرا به هنرمند برنمی گردد؟ اینکه سفارشی به معنای کلیشه ای خود به اثرش نگاه نکند و باری به هر جهت دم دستی ترین ایده اش را به اجرا نگذارد؟
دقیقاً. این به نگاه کسی بر می گردد که سفارش اثر را می پذیرد. شاید من اعتبار چندانی نداشته باشم اما برایم خیلی مهم بود که به واسطه سفارشی که می گیرم، اعتبارم زیر سوال نرود. خواستم نگاهم به این نمایش همانی باشد که به دیگر آثارم داشته ام و حالا این اتفاق افتاد و «نیم مُرده» را اثری قابل دفاع می دانم که فردا بتوانم سرم را بالا بگیرم و به اجرای آن افتخار کنم. سعی کرده ام در چیزی از نمایش کم نگذارم، بازیگرانی که می خواهم انتخاب کنم، دکور مورد نظرم را بسازم و شرایط را تا جایی که می شود به سطح دلخواهم نزدیک کنم.
* شما می دانید که تعداد زیادی جشنواره با موضوعات دینی برگزار شدند و هیچ کدام نتوانستند جریان ساز باشند دلیل این را چه می دانید؟
به نظرم همه چیز به سیاست گذاری جشنواره بر می گردد، اگر جشنواره ای مثل دفاع مقدس چند سال برگزار می شود و بعد خاموش می شود، دلیل را باید در سیاست گذاری دانست. این اتفاق ممکن است دوباره برای جشنواره رضوی هم بیفتد و اگرچه می تواند در مسیر بالیدن هم حرکت کند. این ها به ساختار و سیاست گذاری کلان جشنواره بر می گردد.
* نمونه ای از سیاست گذاری مناسب برای تئاتر رضوی را مثال بزنید.
هنرمند نباید در حصار کلیشه محدود شود. فکر می کنم اگر در جشنواره تئاتر رضوی عنصر جسارت و خلاقیت هنرمند را آزاد بگذاریم قطعا نتایج بهتری خواهد داشت. اگر محدود به ایده های دم دستی نظیر شفا خواهی باشیم، نتیجه نمایش هم دم دستی ست. اما اگر اجازه بدهند صاحب اثر آزادانه و بر اساس بنیان های فکری خود نمایش را شکل دهد، قطعا نمایش های بدیع و عمیق تری تولید می شوند که می تواند ریشه های جشنواره را محکم تر کنند. جشنواره رضوی زمانی به اوج می رسد که به فضایی تبدیل شود که اجازه خلاقیت آزادانه را به فعال تئاتر این عرصه می دهد. غیر از این نه تنها جشنواره رضوی که هر جشنواره دیگری که قربانی سیاست های سلیقه ای مدیران و محدود سازی ایده های هنرمند می شود، محکوم به شکست خواهد بود. هنرمند باید در نگاه به ادیان آزاد باشد، همینطور در برخورد با معضلات اجتماعی و مسائل مختلف جهان معاصر. اگر بسیاری از جشنواره های دینی تئاتر ما با نافرجامی مواجه شدند علت این است که در آن ها مجالی برای ابراز آزادی اندیشه وجود نداشت.
* اگر سابقه تئاتر دینی را بررسی کنیم، می بینیم هرگاه نمایشی با نگاه آزادانه و تحقیق شده هنرمند روی صحنه رفته، هم با استقبال گسترده مردم مواجه شده و هم به آثار ماندگاری بدل شده اند. نمایش هایی مثل «پل» محمد رحمانیان، «مجلس ضربت خوردن» بهرام بیضایی و... این نکته در نمایش شما هم رعایت شده و خوشبختانه برگ برنده نمایش شما هست.
بله. من نمونه درخشان دیگری را هم می توانم مثال بزنم که «کوکوی کبوتران حرم» نوشته علیرضا نادری ست که در نمایشنامه جسارت های خلاقانه نویسنده عریان و محرز است و همین باعث شد، سالها اجازه نشر یا اجرا نداشته باشد. اما وقتی که به صحنه رفت با آن استقبال باشکوه مواجه شد.
* همین محدودیت ها و اعمال سلیقه ها از دلایل عقب افتادگی نمایش ما نیست؟ وقتی نمایشنامه نویس ناچار است در قصه اش خودی و غیرخودی تعریف کند و تماشاگر هم از قبل می داند که مثلا در نمایش دفاع مقدس آدم خوب ها کدامند و آدم بدها کدام، اصلا درامی شکل می گیرد؟
دقیقاً. خود من حضور در جنگ را تجربه کردم و قطعا بیشتر از آنهایی که نبوده اند فضای جنگ را می شناسم و می دانم آنجا هم خوب و بد وجود داشت. بهرحال آدم های جنگ معصوم نبودند و اینکه هاله ای از قداست دور همه بپیچیم تکلیف برخورد تماشاگر با اجرا مشخص خواهد بود. اما زمانی که «پچپچه های پشت خط نبرد» اجرا می شود تماشاگر تلنگر می خورد که تئاتر دفاع مقدس فقط شعار دادن نیست. مفهوم شهادت و جهاد زمانی مخاطب را پس نمی زند که در جای خودش نشسته باشد و در لایه های پنهان اثر قرار بگیرد.
* یک مسئله دیگر درباره نمایش تان وجود دارد و آن هزینه این سفارش است و بحث دیگر اینکه با صرف این هزینه، امکان اجرای عموم در تهران و شهرهای دیگر برای نمایش شما وجود دارد؟
بله، ما آمادگی اجرا داریم. درباره هزینه نمایش هم خوب است که پرسیدید. دلم می خواهد شفاف این مسئله را عنوان کنم تا حرف و حدیثی هم بوجود نیاید. شاید چون اسم سفارش می آید بعضی ها به ارقام نجومی فکر کنند اما اینگونه نیست.
* با در نظر گرفتن همه هزینه ها، شامل دستمزد بازیگران خارجی و هزینه های سفرشان، طراحی و ساخت صحنه و لباس و حتی دستمزد نویسندگی و کارگردانی خودتان، جمعاً تولید «نیم مُرده» چقدر هزینه برد؟
چهل و پنج میلیون تومان. که می دانید بسیار کمتر از رقمی است که برای تولید یک نمایش در تهران صرف می شود. خود من برای نمایش «خرمگس» نزدیک به هفتاد میلیون تومان هزینه کردم. چهل و پنج میلیون تومان رقم کل هزینه تولید ماست و حتی هزینه بروشور و پوستر را هم حساب کردم. خوشبختانه مستندات این هزینه هم وجود دارد.
* بازیگران خارجی تان مثل «قربان صابر» چطور با این دستمزد حاضر به همکاری شدند.
ما توانستیم «قربان صابر» را مجاب کنیم به خاطر حضور در یک جشنواره دینی تا جای ممکن مبلغ کمتری بگیرد. می دانید که او در سریال هایی مثل «در چشم باد» و «شکرانه» هم با ایرانی ها همکاری کرده بود و در آنجا دستمزد چند برابری داشت. از آنجا که او نگاه خاصی به مشهد و به نقل خودش خاطره خوشی از آستان قدس داشت پذیرفت کنار ما باشد.
* چهل و پنج میلیون هزینه زیادی برای تولید یک نمایش نیست اما به شرط اینکه مجالی برای اجرای عموم هم داشته باشد، قرار بود در گلستان و مشهد هم روی صحنه بروید، برنامه اجراهای تان چطور شد؟
نمی دانم چرا اجرای مان در گلستان لغو شد، یا آنها نخواستند یا شرایط جور نشده. تا همین یکی دو روز پیش هم فکر می کردم در مشهد اجرا خواهیم داشت که انگار آن هم شدنی نیست. تولید یک کار با تمام مشقت فقط برای اجرای عمومی ست و نه یکی، دو اجرای جشنواره. فکر می کنم باید زمینه اجرای حداقلی ده روز در بجنورد، ده روز در مشهد و یک ماه در تهران فراهم می شد.
* خارج از فضای جشنواره خودتان برای اجرا در تهران برنامه ای دارید؟
قطعا. همه تلاشم را می کنم تا بتوانم فضای مناسبی برای اجرا در اختیار داشته باشم. حیف است که زحمت شش ماهه گروه ما تنها در سه روز خلاصه شود.
* با توجه به اینکه مدیریت تالار «سنگلج» بر عهده شماست، احتمال اجرای «نیم مرده» در مجموعه خودتان وجود ندارد؟
نه راستش من دوست ندارم در سالنی که مدیریت آن بر عهده خودم است زمینه اجرای نمایشم را فراهم کنم. ضمن اینکه سالن بلک باکس را برای اجرای این نمایش مناسب تر می دانم تا قاب صحنه ای.
گفت و گو از علی یزدان دوست