به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ اصول مديريت منابع انساني كه حاصل تجربه و دانش مديريت است تضمينكننده موفقيت در يك سازمان و نهاد است به اين معنا كه اين اصول راهكارهاي مطلوب براي جذب، نگهداري و ارتقاي نيروي انساني را در اختيار مديران قرار ميدهد.
هر نهاد يا سازماني متكي بر نيروي انساني است حتي مكانيكي و صنعتيترين سيستمها نيز بر محور نيروي انساني ميچرخند اما برخي سيستمها مانند آموزش و پرورش اتكاي بيشتري به نيروي انساني دارند چراكه در چرخه اين سيستم هم ورودي هم خروجي انسان است و هم فرآيند آموزشي توسط انسان صورت ميگيرد لذا نيروي انساني در تمام مراحل محوريت دارد.
در چنين سيستمهايي مهارتهاي مديريت منابع انساني از اهميت و جايگاه ويژهاي برخوردار است و اين مهارت ما است كه كيفيت كار مجموعه نيروي انساني شاغل در آن سيستم را تضمين ميكند.
در سيستم آموزش و پرورش ما آنچه به روشني قابل اثبات است دوگانه بهرهكشي و نخبهكشي است به اين معنا كه در بخشي از اين نظام به ويژه بخش غيرانتفاعي، از نيروهاي آموزشي بهرهكشي ميشود چراكه تناسبي ميان خدماتي كه آنها ارايه ميدهند و مزايايي كه دريافت ميكنند وجود ندارد. قراردادهاي كوتاهمدت با حقالتدريسهاي اندك مصداق اين بهرهكشي است در حالي كه مدارس غيرانتفاعي با ادعاي ارايه خدمات باكيفيت بايد پيشتاز رعايت حقوق كاركنان خود نيز باشند چراكه اين دو، دو روي يك سكه هستند. بدون توجه به حقوق و مزاياي مناسب كه انگيزه كاركنان را افزايش دهد نميتوان به كيفيت كار اميدوار بود هرچند ممكن است در كوتاهمدت نتايجي به دست آيد اما امكان استمرار اين موفقيت براي طولانيمدت وجود ندارد.
نكته قابل تامل ديگر ناتواني و عدم امكان جذب نخبگان در سيستم آموزشي است و حتي اندك نخبگاني كه به دلايل شخصي علاقهمند به حوزه تعليم و تربيت هستند. مدتي پس از ورود به سيستم سرخورده ميشوند كه يا از سيستم خارج ميشوند يا اينكه انگيزه كاري آنها كاهش مييابد و استعداد و انرژي آنها به هدر ميرود.
بهرهكشي و نخبهكشي دو واقعيت انكارناپذير است كه اولي در بخش غيرانتفاعي روي ميدهد و دومي در بخش دولتي؛ واقعيتي كه نشان از ضعف مديريت منابع انساني در آموزش و پرورش دارد.
انتظار ميرود حال كه تيتر جديد در دولت يازدهم ساماندهي نيروي انساني و ارتقاي كيفيت را به عنوان دو سياست و رويكرد راهبردي در حوزه آموزش و پرورش اعلام كرده است به اين دو واقعيت تلخ توجه داشته باشد و با حفظ جايگاه و كرامت شغل معلمي مانع بهرهكشي نيروها شده و از پتانسيل عظيم نيروهاي جوان و تحصيلكرده براي تحرك و پويايي و افزايش كيفيت در نظام آموزشي بهره لازم را ببرد.
از سوي ديگر آموزش و پرورش به شدت نيازمند نيروهاي خلاق، پويا و پرانرژي است تا در ابعاد مختلف بتوانند تحول لازم را ايجاد كنند. با نيروهاي ضعيف، فرسوده و بيانگيزه نميتوان كشتي نظام را به ساحل مقصود رساند به ويژه اينكه نظام آموزشي ما با صدها مساله مواجه است كه اين درياي پرتلاطم عزم و توان جدي وقويتري را ميطلبد.
اميد است آموزش و پرورش در مسير كاهش تصديگري و تمركزگرايي با بهرهگيري از صاحبنظران و نخبگان اين حوزه در مسير صحيح قرار گرفته و با رفع نگرانيهاي كمي سياست كيفيتگرايي را به پيش ببرد.