فرهنگ امروز/ غلامرضا ذاکرصالحی*؛
دانشآفرینی عبارت است از ارائهی دانش دستاول، تولید یا بسط یک نظریه؛ ارائهی یک نوآوری مبتنی بر دانش، ابداع یا بسط یک روش یا یک فرایند انجام کار که فناوری را هم در بر میگیرد.
در دانشگاههای ما وضعیت دانشآفرینی در بین اعضای هیئت علمی از یک نظر مقطعی، گسسته و مبتنی بر برنامهی فردی است؛ از نظر محتوا هم فاقد نوآوری و نیز اقتباسی و مبتنی بر پارادایمهای رایج است؛ از نظر قالب هم مقالهمحور و مبتنی بر انتشار مقاله است.
عوامل مؤثر بر دانشآفرینی اعضای هیئت علمی عبارتند از:
۱. فرهنگ سازمانی حمایتگر علم (تشویق و تقدیر از کار علمی و تولید دانش)؛ به این معنا که سازمانها، صنعت و خانوادهها باید حامی علم باشند، در این صورت اعضای هیئت علمی انگیزهی بیشتری پیدا میکنند، مثلاً اگر صنعت، نوآوری را وارد کند این حامی علم نیست.
۲. نظامهای انگیزشی و پاداشدهی مناسب به دانشآفرینی؛ اولاً نظامهای انگیزشی و پاداشدهی باید وجود داشته باشند، ثانیاً باید مناسب باشند. این موارد صرفاً پاداشهای مادی هم نیست مثل ترفیع و ارتقا. در قدیم علمای ما کتابهایشان را به پادشاهان تقدیم میکردند (مثلاً فردوسی شاهنامه را به سلطان محمود غزنوی تقدیم کرد) و آنها هم تقدیر میکردند، این باعث میشد انگیزه بگیرند و به کارشان ادامه دهند.
بُعد دیگر نظام انگیزشی آن است که یک عالِم از طرف همگنان خودش بهعنوان یک دانشمند به رسمیت شناخته شود. رندال کالینز که در زمینهی فلسفهی علم یک کتاب سهجلدی دارد، میگوید دانشمندان در «زنجیرهی شعائر تعامل» میتوانند دانش خلق کنند؛ وقتی شما یک چیزی تولید میکنی وارد این زنجیره میشوی، مناسک علم را به جا میآوری و دیگران تو را به رسمیت میشناسند، وقتی دیگر دانشمندان شما را به رسمیت بشناسند شما عضوی از آن شبکهی علمی میشوید و این موجب استمرار و ارتقای کیفیت کار شما میشود.
۳. فضای مشارکت، تعاملات علمی و جریان آزاد اطلاعات؛
۴. آزادی علمی؛ استاد باید در مقام تدریس و پژوهش آزاد باشد، تحت سیطره و مدیریت نباشد؛ مثلاً در مقام آموزش بتواند سر کلاس کتاب خودش را درس دهد و در مقام پژوهش بتواند از روش تحقیق دلخواه خود استفاده کند.
۵. استقلال علمی؛ گاهی باید به یک استاد اجازه داد که پژوهشهای بدون ممیزی داشته باشد، یعنی پژوهش او کارفرمای بیرونی مشخصی نداشته باشد و برای دل خودش پژوهش کند و نگران این نباشد که به نتیجه میرسد یا نه؛ چه پژوهشش به نتیجه برسد و چه نرسد او دستمزدش را دریافت کند. البته من نمیگویم همهی پژوهشها، پژوهش برای پژوهش باشد، حداقل بخشی از پژوهش اساتید باید برای سیراب کردن روح جستوجوگری خودشان باشد، بخشی هم میتواند کارفرمای بیرونی داشته باشد.
۶. جسارتهای فردی محقق؛ تاریخ علم نشان داده بخش عمدهای از نظریات و پژوهشها حاصل جسارتهای فردی محقق است. از قدیم این بحث بوده که آیا در تحولات اجتماعی ساختارها نقش تعیینکننده دارند یا عامل کنشگر؟ در تاریخ علم خیلی مواقع میبینیم عامل کنشگر شخصاً نقشآفرینی میکند، تحول ایجاد میکند و ساختارها را به هم میریزد؛ این امر ریشه در جسارتهای فردی دارد.
۷. سیاستها و برنامههای دانشگاه نیز میتواند عامل منفی یا مثبتی در دانشآفرینی تلقی شود، مانند مشوقهایی که برای تولید علم میگذارد؛ مثلاً به یک استاد گرنت میدهد که پژوهش کند.
۸. بودجه و امکانات؛ وجود آزمایشگاهها و کارگاههای مجهز برای رشتههای فنی و علوم پایه و منابع مالی کافی برای رشتههای علوم انسانی.
۹. عوامل فیزیولوژیک و زیستی یا عوامل ذاتی و سرشتی، مثل هوش و IQ؛ مثلاً بعضی از اساتید با وجود شرایط و مشوقها کاری نمیکنند، لذا میشود کمکاری آنها را به این عوامل نسبت داد.
۱۰. تجربههای متفاوت؛ کار کردن در محیطهای کاری متنوع و غنی و تجارب علمی گذشتهی محقق.
۱۱. عضویت در اجتماعات علمی که یک عامل محرک و انگیزشی برای دانشآفرینی است؛ با شرکت در اجتماعات علمی همافزایی ایجاد میشود چون شبکه از شما کار میخواهد.
۱۲. محرک انتشار؛ اگر شما بتوانید کارتان را منتشر کنید همین به شما انگیزه میدهد که بیشتر تولید علم کنید، بعد از انتشار شما از طرف جامعهی علمی به رسمیت شناخته میشوید و این به رسمیت شناخته شدن به شما انگیزهی مضاعف میدهد.
۱۳. حفظ و حراست از حقوق مالکیت فکری نیز از عوامل حمایتگر دانشآفرینی در دانشگاههاست؛ هر دانشگاه و نهاد علمی باید سیاست مالکیت فکری ip policy داشته باشد و آن را در معرض دید استادان و دانشجویان خود قرار دهد.
لزوم اصلاح نظام آموزشی بهسوی تقویت دانشآفرینی
نظام آموزشی مفهوم بسیار وسیعی است، از استاد گرفته تا متون درسی، برنامههای آموزشی، سرفصلها، محتوا، نظامهای ارزیابی و تضمین کیفیت؛ من فقط یک بخش را میگویم و آن محتوای نظام آموزشی است. تحقیقات نشان داده محتوای آموزشی ما به خلاقیت میدان نمیدهد، درصورتیکه باید به خلاقیت میدان دهد، توانایی حل مسئله ایجاد کند، پژوهشمحور باشد و حاصل کار پژوهش را به دانشجوها آموزش دهد نه اینکه متون اقتباسی و کهنه را انتقال دهد، محفوظاتمحور نباشد، به نظامهای ارزیابی و تضمین کیفیت تن دهد، مثل ارزیابی درونی و بیرونی.
همچنین محتوا نباید یک پکیج کلی باشد، بلکه باید ناظر به نیاز مخاطبان خودش باشد. سیستمهای آموزشی ما دروس متعددی را به دانشجو آموزش میدهند که ممکن است وقتی وارد دنیای کار شوند، فقط بخش کوچکی از آن مورد استفاده وی قرار گیرد؛ بنابراین آموزش باید برای شما طراحیشده باشد، به تعبیری just for you education و همچنین به روز و بهموقع باشد.
*دانشیار مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی