به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ نمایش "معرکه در معرکه" به نویسندگی داوود میرباقری و کارگردانی محسن آزاد، طراحی ساده و معینی دارد که نشانگر دو دایره تو در تو برکف صحنه است و زنجیرهائی نیز از سقف و در طرفین این دایرهها آویزان شدهاند و در کل مضمون و محتوا و مخصوصأ معنای عنوان نمایش را عملأ خاطر نشان میکنند . به همین دلیل طراحی ساده نمایش سنجیده و تا حدی هوشمندانه است. این نمایش به تناسب موضوعش با شعرخوانی و حرکات دورانی به شیوه نقالی آغاز میشود. مکان نمایش در ظاهر جای معرکهگیری یک پهلوان دورهگرد است که زنجیر پاره میکند. در همان آغاز دستیار پهلوان کاسهای به سوی تماشاگران میبرد تا در آن پول بریزند و با همین حرکت، نمایشوارگی اجرا عملأ تعریف و تصویر میشود. اما معرکه پهلوان بلافاصله با حادثهای که در اصل یک معرکه خانوادگی است، به هم میریزد: همسر پهلوان با عصبانیت از جایگاه تماشاگران وارد صحنه میشود و به افشاگری در مورد رفتار پهلوان با او و نیز به وضعیت و چهره ظاهرأ واقعی شوهرش اشاره مینماید و به این ترتیب، زن پهلوان معرکهدار واقعی نمایش میشود و نهایتأ معرکه خانوادگی جای معرکه اصلی را میگیرد و حتی به طور همزمان آن را به جلسه محاکمه پهلوان تبدیل میکند. بعد از این صحنه، ناگهان معرکه دیگری که مربوط به یک مارگیر است، آ غاز میگردد. نقش و حضور این مارگیر در اجرا ارتباط موضوعی و ساختاری مهم و مستدلی ندارد و فقط در پایان از حضور او استفاده ابزاری میشود تا پایان غمانگیز و تراژیکی برای نمایش وجود داشته باشد.
در نمایش " معرکه در معرکه " به نویسندگی داوود میرباقری و کارگردانی محسن آزاد موضوعها، پرسوناژها و موقعیتهای گوناگون به طور نوبتی و صحنهای به دنبال هم چیده شدهاند و این ترفند تا حدی به ساختار نمایش آسیب زده است، چون میتوان دهها معرکه، حادثه و موقعیت دیگر را در بطن آن جای داد.
صحنه آویختن فانوس روشن به یکی از زنجیرهای آویزان از سقف و دلجوئی پهلوان از همسرش، زیبا و دراماتیک است. آن بخش از دیالوگهای پهلوان که در آن، دنیا و نقش انسان در چرخه هستی به تأویل و تفسیر درمیآید و جنبه فلسفی هم دارد، اساسأ جعلی و غیرواقعی است، زیرا چنین پرسوناژی هرگز فهم کافی برای این شیوه سخنگوئی را ندارد و کلا ترفندی "من در آوردی" و متناقض به حساب میآید. استفاده از ترانههای محلی و قدیمی برای معرکهگردانی از لحاظ موضوعی تمهیدی نامتجانس و غیرسنخیتدار به شمار میرود و با حرفه " مارگیر معرکهگیر " جور درنمیآید. نمایش " معرکه در معرکه " به کارگردانی محسن آزاد نه آئینی است و نه سنتی: وارد کردن ترانههای محلی و قدیمی و رقص محلی چوب بازی - ولو قدیمی - به خودی خود هیچ نمایشی را سنتی یا آئینی نمیکند. ضمنأ معرکهگیری یک پهلوان برای اجرای اعمال پهلوانیاش که نوعی کسب و کار نمایشی تلقی میشود ، به هیچ آئین و سنتی ارتباط ندارد.
آن بخش از نمایش هم که به صورت "وانمودهسازی" و "نقش در نقش" اجرا میگردد، اساسأ ربطی به مشکلات خانوادگی پهلوان معرکهگیر که حتی یک زنجیر هم برای اثبات پهلوانیاش پاره نمیکند، ندارد . باید یادآور شد که این نمایش در اصل " نمایش خیابانی" محسوب میشود. نمایش " معرکه در معرکه " به کارگردانی محسن آزاد صرف نظر از کاستیهایش، به طور نسبی از لحاظ کارگردانی و تا حد زیادی از نظر بازیگری قابل تأمل است.
حسن پارسائی