به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ هر پدیده در جهان دارای مخاطب است، یعنی بدون مخاطب هیچ پدیدهای به چشم نیامده و نمیآید. هنر، پدیدهای است برتر که با جان آدمیان درآمیخته است. مردم برای هنر ارزش و برای هنرمند احترام خاصی قائل هستند، البته هنرمندان واقعی که با عشق به هنرنمایی میپردازند.
هنر، شاخههای مختلف دارد که هر کدام از آنها مخاطبان خود را دارند. هنرمندان برای ارزشگذاری اثرشان آن را به مخاطب ارائه میدهند، اگر اثر را مخاطب بپسندد و از آن استقبال کند، هنرمند سر ذوق آمده و بر تلاش خود برای ارائه آثار بهتر میافزاید. مخاطب برای هنرمند معیار محسوب میشود، مخاطب خاص و عام هر کدام تاثیر خود را دارند. از روزی که هنر زاده شد، وابسته به مخاطب بود و تا ابد نیز چنین خواهد بود.
هنری که در پستوها خاک بخورد و رنگ مخاطب را نبیند، اصلا ارزشی نخواهد داشت. کسی میتواند خود را هنرمند بداند که اثرش مورد ارزیابی قرار گرفته باشد.
کشورهایی که در هنر پیشرفتهاند، تمام برنامهریزیهایشان بر اساس میزان اقبال مخاطب است. هالیوود مرکز سینمای دنیاست و این غیرقابل انکار است، هر چند کشورهای دیگری نیز وجود دارند که در هنر ـ صنعت سینما حرفی برای گفتن دارند. هر پروژهای که در هالیوود بخواهد تولید شود، نخست میزان احتمالی استقبال مردم پیش بینی میشود، اگر این احتمال کمتر از حد معمول باشد، آن پروژه تولید نخواهد شد. نه فقط در هالیوود، بلکه در همه جای دنیا برای ساخت فیلم، اول به مخاطب میاندیشند. هر کارگردان و هنرمندی دوست دارد اثرش از طرف مخاطبان مورد اقبال قرار بگیرد. اقبال مخاطب یعنی انگیزه بیشتر برای تولید اثر بهتر. این مهم را همه هنرمندان واقعی و برنامهریزان عرصه هنر میدانند و به آن اعتقاد دارند. تئاتر از جمله هنرهایی است که شدیدا متکی به مخاطب است. نمایشهایی که در سالنهای خالی روی صحنه رفته و میروند، نشان از ضعف آنها دارد، نه بیذوقی مخاطب.
تمام هنرمندان تئاتر، از سالنهای تئاتر لندن گرفته تا "برادوی" همواره در تلاش هستند نمایشهایی را روی صحنه ببرند که مورد استقبال مردم قرار بگیرد، زیرا تئاتر هم به سرمایهگذاری مردم متکی است و هم هنرشناسی آنان. مخاطب محوری باعث ماندگاری و رونق روز افزون تئاتر و سالنهای نمایش شده و میشود.
تعدادی معدود عقیده دارند مخاطب نمیتواند ارزشگذار یک اثر هنری باشد، این اشتباهی است بزرگ که بارها تکرار شده و خواهد شد. نظر منتقدان و مخاطبان در مورد یک اثر هنری، گاهی همسوست و گاهی در خلاف جهت. وقتی منتقدی از اثری تعریف میکند یا اثر دیگری را بیرحمانه سلاخی میکند، دلیل بر خوب بودن یا بد بودن آن اثر نیست، بلکه نوعی اعمال سلیقه است. منتقد میتواند و باید دیدی موشکافانه درباره یک اثر داشته باشد، نظرش هم گاهی صائب است، اما دلیل نمیشود مخاطبان از آن اثر استقبال کنند یا نکنند، زیرا انسانها دارای ذوقهای مختلف هستند.
براستی بدون مخاطب میتوان به آینده هنر خوشبین بود؟ سالنهای خالی گواه موفقیت یک اثر هنری هستند یا سالنهای مملو از مخاطب؟ اگر مخاطبی نباشد که به چرخه اقتصاد هنر کمک کند، آیا هنر میتواند به حیات خود ادامه دهد؟
متاسفانه در کشور فرهنگخیز ایران، مدت مدیدی است که برای مخاطب احترامی قائل نیستند، فقط تولید اثر به هر قیمتی مهم است، نه ارزشگذاری و استقبال از طرف مخاطب. این مهم در همه عرصههای هنر اتفاق افتاده و آنگونه که پیداست شدت هم خواهد گرفت. با کمال تاسف در برخی از محافل شنیده و در برخی نشریات از قول برخی به اصطلاح هنرمندان نقل شده که به مخاطب توهین کرده و آنان را به هیچ گرفتهاند! این یعنی خیانت به ساحت مقدس هنر، زیرا هیچ هنری بدون مخاطب ماندگار خواهد افتاد.
اگر به مخاطب احترام گذاشته نشود، مخاطب نیز نسبت به اثر هنری تولید شده بیتفاوت خواهد شد، همانگونه که اتفاق افتاده و میبینیم.
هر هنری باید مخاطبانی ثابت داشته باشد تا بتوان برای آن برنامهریزی کرد. متولیان و سرمایهگذاران عرصه هنر باید بدانند تقریباً چه تعداد مخاطب دائمی دارند که بتوانند برای تولید آثار هنری اقدام کنند، همانگونه که در کشورهای پیشرفته و صاحب هنر چنین میکنند. آنانی که میگویند فقط برای دل خودمان یا منتقدان اثری را تولید میکنیم، راه اشتباه رفته و میروند. اینگونه به اصطلاح هنرمندان به خوبی میدانند بیمخاطب اثر آنان ماندگار نخواهد بود. اگر از اثری هنری، هزاران منتقد، نویسنده و امثال آنان تعریف و تمجید کنند، اما مخاطب از آن استقبال نکند در صندوقچه زنگ زده فراموشی خواهد ماند و گرد و خاک خواهد خورد. اگر مخاطب مهم نیست، چرا خود را به آب و آتش میزنند تا سالنهای بزرگتری برای ارائه اثر خود دست و پا کنند؟
هنرمندان باید مانند مخاطبان با خود روراست باشند تا به موفقیت دست پیدا کنند. اکثر قریب به اتفاق هنرمندان جهان، از آغاز تا امروز، همواره به دنبال اقبال مردم از آثارشان بوده و هستند، این رمز موفقیت آنان است. براستی ماندگاری هنر در چیست، جذب یا دفع مخاطب؟
سیدرضا اورنگ