به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست «ولایت مطلقه فقیه از دیدگاه امام خمینی(ره)» با حضور حجت الاسلام والمسلمین مسیح بروجردی (نوه دختری امام خمینی (ره)، فرزند زهرا مصطفوی) صبح روز گذشته ۱۰ شهریورماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
وی در ابتدای جلسه خلاصهای از بخش اول این نشست که چندی پیش برگزار شده بود را مطرح کرد و گفت: براساس صحبتها و نتیجهگیری که در جلسه قبل صورت گرفت به اینجا رسیدیم که مدعای حضرت امام (ره) این است که فقیه وقتی حاکم شود به او اجازه داده میشود که مطابق با مصالح عمومی، قوانین را تغییر قرار دهد، قوانینی که نه تنها در شریعت نیست بلکه ممکن است برخلاف احکام، آیات و ورایات الهی باشد. به عبارتی به گفته ایشان احکام الهی یک حوزه و احکامی که فقیه حکم میکند حوزه دیگری است. نتیجه آنکه ولایت مطلقه، ولایتی است که فقیه در جعل قوانین آزاد است و هیچ قید و بندی ندارد.
وی ادامه داد: همان طور که در جلسه قبل هم ذکر شد در رابطه با این موضوع دو گزاره وجود دارد: اول اینکه خداوند فقط دین را میسازد و غیر از خدا کسی چنین حقی ندارد، به عبارتی فقط خدا تشریع میکند. دومین گزاره اینکه فقط خدا حاکم است و حکومت می کند و غیر از خدا کسی چنین حقی ندارد یعنی در واقع فقط خدا قانونگذار است و نه هیچ کس دیگری؛ چون خداوند نه مجری است نه قاضی.
بروجردی در ادامه سخنانش اظهارداشت: برهمین اساس امام خمینی(ره) به چهار آیه اشاره کردند و گفتند که به پیغمبر اختیار داده شده که دستوراتی بدهد که فارغ از دستورات خداست. «اَطيعُوا اللَّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ» و «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ» نمونههایی از جمله این آیات است. براساس این آیات مشخص میشود که پیغمبر دستوراتی مستقل از دستورات خدا دارد. در برابر این آیات که حتماً تعدادشان بیشتر از چهارتاست، تعداد زیادی هم آیه وجود دارد که میگوید پیغمبر دستورات مستقل ندارد و دستوراتش، دستورات خداست. بنابراین در این نکته جای بحث بسیاری وجود دارد.
بروجردی اظهارداشت: همان طور که اشاره شد در این خصوص تعبیرهای مختفی وجود دارد ولی مجموعه آنها این است که پیغمبر وقتی از نظر تربیت الهی تکمیل شود، خدا به او اختیار میدهد تا هرگونه که می خواهد دستور بدهد حتی آیه هم در اینباره نازل شده که هر چیزی پیغمبر(ص) میگوید، مردم باید گوش کنند؛ یک سری روایات هم وجود دارد که در آنها جعل حکم به امیرالمؤمنین(ع) و بقیه ائمه(ع) هم داده شده است به عبارتی به آنها امر امت تفویض و واگذار شده است که هرگونه صلاح میدانند، فرمان دهند و قانون بگذارند. قاعدهای که امام آن را قبول دارد این است که هیچ کس حق تشریع ندارد الا خدا و از آن طرف هم کسی حق حکومت ندارد مگر خدا.
نوه امام با اشاره به شأن پیامبر(ص) توضیح داد: پیامبر(ص) سه شأن و وظیفه دارد: او تبلیغ می کند، قضاوت میکند و سلطنت و حکومت را در اختیار دارد و احکام و قوانین را جعل میکند. قوانینی که او جعل میکند دو دستهاند: یک دسته قوانینی که مربوط به حکومت خودشان هستند مثلاً اینکه فرمانده جنگ تعیین کنند، دسته دوم قوانین ابدی هستند، مثلاً اینکه خدا اختیار داده است که قواعد حکومت اسلامی را من اختیار کنم، به این ترتیب حکومت اسلامی منتسب به پیغمبر(ص) است نه خدا. دقت داشته باشید که تمام این مباحثی که تا اینجا مطرح شد، مباحث فقهی هستند.
وی همچنین افزود: امام خمینی(ره) احکام الهی را دو دسته کردهاند: احکام اولیه که برای شرایط عادی هستند مثل نماز و روزه و امثال اینها و احکام ثانویه که موقت و خاص هستند. این احکام الهی، قوانین منتسب به خدا هستند ولی حکم حکومتی منتسب به خدا نیست و حتماً منتسب به پیامبر(ص) است. امام(ره) از حکم دیگری هم صحبت کردند که حکم سیاسی نام دارد، این حکم یعنی اینکه حکم به صورتی که میبینید جعل نشده است یعنی از اول حکم داده شده است ولی با توجه به شرایط احکام جعل شدهاند. به این ترتیب حکم سیاسی با حکم حکومتی فرق دارد.
وی در ادامه سخنانش بیان کرد: احکام سیاسی براساس مصالح گذاشته میشوند ولی مقتضیات زمان منحصر به احکام سیاسی نیست. اکنون این سؤال پیش میآید که چرا حکم حکومتی غیر از حکم الهی است؟ دلیلش این است که امام معتقدند احکام شرعی از عناوین به افراد سرایت نمیکند، ایشان تأکید دارند که حکم حکومتی غیر از احکام الهی است یعنی نه حکم اولیه است نه حکم ثانویه.
بروجردی اضافه کرد: یکی از پرسشهایی که به وجود میآید این است که حکومت پیغمبر(ص) محدود به احکام الهی است یا نه؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که وظیفه پیغمبر(ص) این است که احکام خدا را در جامعه پیاده کند اما این اختیار هم به آن داده شده که با توجه به مقتضیات زمان یا در یک دوره خاص جلوی اجرای احکام را بگیرد. در صورتی که احکام الهی، حکم خداوند است و پیغمبر اصلا وظیفه اجرای آن را ندارد.
نوه امام(ره) با اشاره به اینکه احکام الهی دوگونهاند، گفت: در احکام الهی یا اینکه خدا حکم داده و پیغمبر(ص) هم به مردم میگوید که چون خدا حکم داده باید اجرا کنید، یا اینکه خطاب این حکم مردم عادی هستند نه حکام. حکام هم موظف به احکام الهی نیستند. پس اختیار پیغمبر(ص) محدود به حکمالله نیست. چرا؟ چون ما روایات تفویض داریم که به پیغمبر(ص) این اختیار داده شده است که هرگونه دلش می خواهد حکم را اجرا کند.
وی به موضوع ولایت فقیه اشاره کرد و گفت: طبق ادله ولایت فقیه، همه اختیارات حکومتی که خداوند به پیغمبر(ص) و ائمه(ع) داده است بدون هیچ قید و بندی به فقیه میرسد. چون اختیارات پیغمبر(ص) محدود به احکام الهی نیست، اختیارات فقیه هم محدود به احکام الهی نیست.
بروجردی تصریح کرد: این نظریه امام با نظریه شهید صدر تفاوت دارد؛ شهید صدر میفرمایند خداوند احکامی مثل واجبات و مستحبات را جعل کرده است اما یک بخشهایی را جعل نکرده چون اقتضائات زمان متفاوت است. در این صورت آنها را به عهده پیغمبر(ص) یا ولیفقیه و به عبارتی آنها را به عهده خود بشر گذاشته است. به گفته شهید صدر حاکم اگر قانونی را جعل میکند محدود به الزامات الهی است اما نظریه امام(ره) با ایشان تفاوت دارد؛ امام قسمت الزامیات را هم الزام نمیدانند. این دو، دو مطلب متفاوت اند که نتایج متفاوت هم دارند.