به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛ رومن رولان در ۲۶ ژانویه سال ۱۸۶۶ در کلامسی فرانسه به دنیا آمد. وی یکی از بزرگترین رمان نویسان و نمایشنامه نویسان فرانسه است.
در چهارده سالگی برای ادامه ی تحصیل راهی پاریس شد، در نوجوانی با افکار «باروخ اسپینوزا» آشنا شد و «لئو تولستوی» را کشف کرد. در سال ۱۸۸۹ م. در رشته تاریخ ادامه تحصیل داد و در ۱۸۹۵ م. به رم رفت در رشته هنر مدرک دکترا گرفت. رساله ی دکترای او درباره ی تاریخ اپرای اروپا پیش از ژان باتیست لولی و آلساندرو اسکارلتی است.
پس از اخذ دکترا، سه سال در مدرسه عالی به تدریس تاریخ هنر اشتغال داشت و از آن پس دورهای کوتاه در دانشگاه سوربن تاریخ موسیقی تدریس کرد و سپس در ۱۹۱۲ به نوشتن روی آورد و طی هشت سال رمان ۱۰ جلدی «ژان کریستف» را به رشته تحریر درآورد. «رومن رولان» با نوشتن رمان ژان کریستف به شهرت جهانی رسید و در سال ۱۹۱۵ برای این رمان جایزه ی نوبل را دریافت کرد.
در سال ۱۹۲۰ رولان به فلسفه بودايي و مشرق زمين و در راس آن كشور هند گرايش زيادي پيدا كرد و كتابي به سبك زندگينامه درباره مهاتما گاندی (۱۹۲۴) نوشت. در واقع، رولان از طريق گاندی، با مشرق زمين و تفكر شرقی آشنا شد. او تحت تاثير تعاليم بودايي قرار گرفت و تاثير گاندي بر او به قدري زياد بود كه در سال ۳۰ـ۱۹۲۹ كتابي تحت عنوان «پيغمبران هند جديد» را منتشر كرد.
کتاب مهاتما گاندی از جمله کتابهای برجسته ای است که تا کنون مورد توجه بسیاری از بزرگان بوده است این کتاب سرشار ظرایفی است درباره این شخصیت بزرگ تاریخ هندوستان می باشدتا آنجا که رهبر انقلاب ایران که خود از جمله علاقه مندان به امر مطالعه می باشددر دیدار با نخبگان کردستان درباره ی کتاب مهاتما گاندی و ترجمه اش می فرماید:
«شاید ۴۰ سال پیش اولین ترجمه را از مرحوم محمد قاضی خواندم؛ گمان میکنم کتاب «مهاتما گاندی»اثر رومن رولان بود؛ هم خود این کتاب، کتاب ممتازی است و هم ترجمهی محمد قاضی حقاً برجسته و ممتاز است.»
در قسمتی از کتاب «مهاتما گاندی» می خوانیم:
در آن هنگام که هنوز در مدرسه تحصیل می کرد دوران مذهبی سختی را گذراند. بر اثر عصیانی که علیه جنبه های بت پرستی و انحرافی مذهب هندو از خود نشان داد تا چندی کافر قلمداد شد(و یا خود چنین می پنداشت) وی با دوستان خود تا جایی در این بی دینی پیش رفت که در خفا به خوردن گوشت پرداخت(بزرگترین کفری که یک هندو ممکن است مرتکب شود) و از نفرت و وحشت این عمل کم مانده بود قالب تهی کند. هنور بچه بود که متأهل شد و در نوزده سالگی برای تکمیل تحصیلات خود به انگلستان به دانشگاه لندن و به مدرسه ی حقوق رفت.
در بخشی دیگر از این کتاب آمده است:
«هندوان از خواندن آواز در حین عبور از جلو مساجد مسلمانان ،که قاعدتا باید سکوت احترام آمیزی رعایت شود خودداری نمی کردند و مسلمانان هم آنها را برای آیین گاوپرستی مسخره می کردند. نتیجه ی این رفتار ، مناقشات و منازعات پی در پی بود که ایجاد خصومت می کرد این دو ملت باهم مراوده نداشتند و ازدواج و صرف طعام قومی با قوم دیگر ممنوع بود و دولت هند با اطمینان به این تفرقه ی ابدی راحت می خوابید، صدای گاندی که در کنفرانس «خلافت» هندیان را به اتحاد فرا می خواند دولت را از خواب پراند.»
در جای دیگری از این اثر می خوانیم:
...» در میان بسیاری از صفات برجسته گاندی جی، به نظر من، دو صفت بیش از همه قابل ذکر است: نترسیدن و نداشتن نفرت. امروز ترس و نفرت بر جهان چیره شده. هیچ صفتی را بدتر از این دو نمی توان برای یک فرد یا یک ملت تصور کرد. نسل گذشته آکنده از ترس و نفرت بود و نسل امروز در سایه آنها رشد می کند.
گاندی جی نیم قرن مردم هند را تربیت کرد و به اندیشه آنها جهت داد. ما از شکستها و عقب ماندگیهای اصلی خود خلاص نشدیم اما از او چیزهای بسیاری آموختیم و بخشی از آنچه آموخته ایم هنوز هم باقی است و جزو سنتهای هندی و میراث نژاد ما شده است. مردم ما گاهی با یکدیگر میستیزند؛ من، اما، تصور می کنم، در مجموع، از نفرت به دورند...»
گفتنی است:رومن رولان فرانسوی چند سال بعد از مرگ گاندی، یک کتاب جیبی در ۲۲۰ صفحه در مورد شخصیت گاندی نوشت و محمد قاضی آن را ترجمه کرد که تا به حال چندین باز تجدید چاپ شده است.