به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ «رهآورد ولادیمیر مینورسکی» عنوان کتابی است به قلم گودرز رشتیانی که از سوی انتشارات انتشارات هرمس منتشر شده است، این کتاب قرار است امروز چهارشنبه ۱۱شهریور همزمان با نخستین روز از برپایی بیست و هشتمین نمایشگاه کتاب مسکو در غرفه ایران رونمایی شود.
«آبتین گلکار مترجم زبان روسی، غلامحسین زاده و سویل طالیبوا قرار است در مراسم رونمایی این کتاب سخنرانی داشته باشند.
مینورسکی بهسبب حضور در کمیسیون تعیین مرزهای ایران از سال ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۴ اطلاعات بسیار باارزشی از مرزها و مناطق غربی ایران داشت، همچنین نامههای وی با سرشناسان حوزههای فرهنگ، ادب، ایرانشناسی، تاریخ و جغرافیای ایران، چون علامه محمد قزوینی، تقیزاده، بدیعالزمان فروزانفر، رشید یاسمی، غلامحسین مصاحب، ایرج افشار، منوچهر ستوده و دیگران دربردارنده مسایل بااهمیتی برای پژوهشگران ایرانی است.
گودرز رشتیانی دکترای رشته تاریخ دانشگاه تهران و پژوهشگر تاریخ قفقاز، روسیه و مناسبات با ایران و نیز اسناد و نسخ خطی است. به مناسبت رونمایی از این کتاب با او گفتوگویی به شرح ذیل داشتهایم:
آقای رشتیانی به عنوان سخن نخست از وضعیت روسیه شناسی در ایران و ایران شناسی در روسیه بگویید؟
با گسترش روابط ایران و روسیه در دوره صفویه، عصر تازهای در مناسبات دو کشور آغاز شد که این مناسبات با فراز و نشیبهای زیادی تا زمان حاضر تداوم و تحول یافته است. گذشته از مناسبات در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، وجه دیگری از این مناسبات که از آن میتوان با عنوان کلی روابط علمی ـ پژوهشی یاد کرد، نیز در روند کلی مناسبات ایران و روسیه سهمی مهم داشته که پیشینه آن قدمتی سیصد ساله دارد.
با شوربختی تمام باید اذعان نمود که این روابط علمی و پژوهشی از توازن دوجانبهای برخوردار نبوده و مطالعات و پژوهشهای صورت گرفته در روسیه تزاری، شوروی و روسیه جدید که با عنوان ایرانشناسی در روسیه از آن نام برده میشود، به هیچ وجه قابل مقایسه با روسیهشناسی در ایران نبوده است.
مروری بر آثار منتشر شده مرتبط با مطالعات روسیه در ایران، و در همه حوزههای تاریخی، ادبی، زبانشناسی و مردمشناسی به خوبی گویای وضعیت نحیف، کم مایه و فاقد نوآوری این مطالعات است و عمده آثار شاخص این حوزه نیز برگرفته یا ترجمه از منابع غربی و روسی هستند.
به عنوان شاهد مثال در حوزه پژوهشهای تاریخشناسی روسیه میتوان از تاریخ روابط ایران و روس محمدعلی جمالزاده به عنوان مهمترین اثر این حوزه نام برد که در ابتدا به صورت مجموعه مقالاتی در ضمیمه نشریه کاوه در برلین منتشر شد و بعدها بنیاد موقوفات افشار آن را یکجا منتشر کرد.
دامنه زمانی مورد بررسی این کتاب سیر روابط ایرانیان و روسها از قدیمترین ایام با تکیه بر دوره اسلامی تا پایان صفویه است. علیرغم آنکه این کتاب یک اثر تألیفی و برخوردار از طرحی از پیش تعیین شده است، اما بخشهای زیادی از آن را میتوان ترجمه از منابع روسی دانست که در سدههای نوزدهم و بیستم در پترزبورگ منتشر شده بودند و جمالزاده از طریق مترجم روسی به برگردان آنها دست زده است. در حوزههای ادبیات، زبانشناسی و مردمشناسی نیز میبایست به چند مورد معدود بسنده کرد.
طبق سخنان شما به نظر میرسد، با این پیشینه تاریخی روسیه شناسی در ایران، ایرانشناسی در روسیه وسعت بیشتری داشته است؟
بله، آن سوی ماجرا، یعنی مطالعات ایرانشناسی در روسیه نسبتی بسیار دیگرگون با پیشینه و حال روسیهشناسی در ایران دارد. در واقع میتوان اینگونه ادعا نمود که محققان روسی در همه حوزههای مرتبط با علوم انسانی و اجتماعی ایران ورود کرده و تقریباً هیچ عرصهای در این حوزه خالی از آثار پژوهشی آنها نیست: فرهنگنویسیهای متعدد دو زبانه، بررسی تاریخ ایران از قدیمترین ایام تا زمان معاصر، تحقیقات ادبی، مطالعات زبانشناسی گسترده، تحقیقات فرهنگ عامه و فولکلو و موارد متعدد دیگر به خوبی مؤید این ادعایند.
البته امیدوارم تحرکی در نظام علمی و دانشگاهی ما برای ورود تخصصی به مطالعات روسیهشناسی و پیمودن راههای نرفته و گشودن افقهای جدید در این وادی ایجاد شود.
«رهآورد ولادیمیر مینورسکی» کتابی است که درباره کارنامه فعالیتهای مینورسکی ایرانشناس روسی، چه ضرورتی برای تألیف چنین کتابی وجود داشت که شما را به تألیف آن واداشت؟
این کتاب در اصل انعکاس بخشی بسیار کوچک و البته مهم در روند مطالعات ایرانشناسی است که در نوع خود تلفیق کم سابقهای از دو مکتب مهم ایرانشناسی در جهان امروز است: مکتب ایرانشناسی روسیه و مکتب ایرانشناسی اروپای غربی. مینورسکی که زاده روسیه و پرورش یافته مکتب نخست بود، با دستی پر و تجربهای گرانبها راه هجرت به مکتب دوم را برگزید و در اقامت طولانی خود در فرانسه و انگلستان (۱۹۱۹- ۱۹۶۶) به آمیختن این دو مکتب همت گمارد که دستاوردهای آن علیرغم گذشت سالیان متمادی، همچنان مرجعی طراز اول برای پژوهشهای امروزین است.
ارتباط نزدیک و حضور سالیان متمادی در ایران به عنوان مأمور سیاسی در تبریز و تهران(۱۹۰۴-۱۹۰۸) و نمایندگی روسیه در کمیسیون تعیین مرزهای ایران و عثمانی (۱۹۰۱۱-۱۹۱۴) و سفارت روسیه در تهران (بیشتر سالهای ۱۹۱۴-۱۹۱۹) این امکان را در اختیار وی گذاشت تا از نزدیک با ویژگیهای جغرافیایی، منابع تاریخی، افراد سرشناس و محققین ایرانی آشنا شود که این تجربه گرانبها در سالهای آتی برای وی بسیار مغتنم بود.
مینورسکی به معنای واقعی کلمه محققی پرتلاش و خستگی ناپذیر بود. نگارش بیش از صد مقاله برای دائرۀالمعارف اسلام (Encyclopedia of Islam) که عمده آنها تکنگاریهای منحصر به فردی هستند، به تنهایی میتواند پژواکی از کارنامه موفق او باشد. تألیف چندین کتاب، انتشار نسخ خطی (به ویژه ترجمه نسخه حدودالعالم و تذکرهالملوک) و نگارش مقالات متعدد نیز وجه دیگری از کارنامه پژوهشی او را در بر میگیرند. این تحقیات قلمرو نسبتاً گسترده جغرافیایی با مرکزیت «ایران» و حوزههای پیرامونی آن را در بر میگیرند و از نظر موضوعی نیز جغرافیای تاریخی و تاریخ ایران کانون محوری پژوهشهای وی را شکل میدهند، گرچه برای درک عمیق تر این تاریخ به شعر، ادبیات و هنر هم روی آورد.
جزئیات بیشتری از محتوای کتاب بگویید، کتاب به چه برهههایی از زندگی مینورسکی پرداخته است؟
کتاب از پنج بخش تشکیل شده است. در بخش اول با عنوان روایت زندگی گزارشی مختصر از مراحل مختلف زندگی مینورسکی در روسیه، ایران، مرزهای ایران و عثمانی، فرانسه و انگلستان آورده شده است. سخنرانی مینورسکی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران که معرفی مینورسکی از زبان خود است و نیز خاطرات و دیدگاههای چند تن از محققان و دوستان ایرانی و اروپایی(مجتبی مینوی، دیوید مارشال لانگ، محمدعلی جمالزاده، سیدحسن تقیزاده، غلامحسین یوسفی، اماناله جهانبانی، محمد دبیرسیاقی، ادموند باسورث، جان اندرو بویل و جهانگیر درّی)، از جمله مطالب این بخش هستند.
بخش دوم با هدف نشاندادن دستاورهای مطالعاتی وی با عنوان کارنامه پژوهشی تنظیم شده است. در ابتدا ضمن گذری کلی بر روندها و ویژگیهای مطالعات وی و توصیفی از مهمترین آنها، مقدمه کوتاه و نیز مقالهای مهم از خود وی در مجموعه «Iranica, Twenty Articles» که بیانگر رویکرد و روایت او از تحولات تاریخی ایران است ترجمه شده است. سه نقد منتشر شده بر آثار مینورسکی از دیگر مطالب این بخش است. در ادامه، ترجمه چند سند و یادداشت درباره موضوعی به ظاهر غیر مرتبط با این بخش، اما بسیار مهم و اساسی پیرامون کمیسیون تعیین مرزهای ایران و عثمانی که مینورسکی نمایندگی رسمی روسیه تزاری را در این کمیسیون بر عهده داشت آورده شده است. این مطالب برای مطالعه روابط ایران و عثمانی و مسئله تعیین مرزهای دو کشور قابل استفاده خواهد بود. در پایان همین بخش، فهرست کامل کتابها و مقالات منتشره وی ارائه گردیده است.
مطالب بخش سوم شامل تعدادی از نامههای فارسی ارسالی به مینورسکی است که از گنجینه پژوهشی (آرشیو شخصی) وی در انستیتو نسخ خطی شرقی آکادمی علمی پترزبورگ انتخاب و استنساخ شدهاند. در ادامه همین بخش، نامههای مینورسکی به سیدحسن تقیزاده آورده شدهاند.
بخش چهارم با عنوان گنجینه پژوهشی بوده و گزارش نسبتاً مفصلی از آرشیو شخصی ولادیمیر مینورسکی در انستیتو نسخ خطی شرقی آکادمی علمی پترزبورگ در شش بخش است: الف. آثار علمی؛ ب. اسناد شخصی، خانوداگی و شغلی؛ ج. مکاتبات مینورسکی؛ د. آثار علمی دیگران؛ هـ. عکسها؛ و. کلکسیون اسناد و بریدههای نشریات). این بخش حاصل یک کار میدانی چند ماهه من و همسرم روی این آرشیو است. این آرشیو آئینه تمامنمایی از دستاوردهای مینورسکی در نزدیک به هفت دهه فعالیتهای ایرانشناسی است و بررسی آن به خوبی گواه از حجم بسیار اندک مطالب منتشره در قیاس با آثار منتشر نشده است. امید است با همّت سایر پژوهشگران در سالها و دهههای آتی شاهد انتشار آثار منتشر نشده وی باشیم. در پیوست نیز تصاویر تعدادی از اسناد و عکسهای مرتبط با مینورسکی آورده شدهاند.