فرهنگ امروز/ ماهچهره تهرانی:
ملتهای گوناگون جهان نزد یکدیگر بیش از هر چیز با سیمای اخلاقیشان شناخته میشوند. اینکه مردم هر سرزمین در برخورد با دیگر مردمان، از چه اصول و روشهای اخلاقی پیروی میکنند، از وجوه مهم مورد توجه هر مسافر و ناظری بهشمار میآید. این مسأله بهویژه در برگهای سفرنامهها و در اذهان بسیاری از جهانگردان و خاورشناسان بر جای مانده، تصویری کلی از آن مردمان را در حافظهها حک میکند. ایرانیان نیز از روزگاران دور و در گذر هزارهها و سدهها، در مراوده و برخورد با مردم سرزمینهای دیگر، از خود سیمایی بر جای گذاردهاند. این تصویر که بر اخلاق خوش و نیکمنشی ایرانیان پایهگذارده شده، آنان را بهعنوان مردمی خونگرم، مهماندوست و خوشبرخورد شناسانده است. نیکمنشی ایرانیان در پذیرایی از میهمان، چه آشنا چه بیگانه، در پیوند با اصول جوانمردانه و زندگی آرمانی که از دیرباز در صفحه اندیشه ما بوده، هیچگاه کمرنگ نشده است. چنین تصویری تا اندازهای بسیار، از مشترکات تعامل اجتماعی ما با دیگر فرهنگها سرچشمه میگیرد. این تعامل بهویژه با درنظر گرفتن تعارفات، گاه از منظر برخی فرهنگها زیادهروی تلقی میشود. باید اما توجه داشت که گاه فاصله نگاه بیننده خارجی نسبت به متن فرهنگ سرزمین ما موجب میشود تا اندازهای سیمای آداب معاشرت و مهماننوازیمان، دقیق و درست درک نشود. جنبههایی از مهماننوازی و تکریم غریبه و آشنا نزد مردم ایران، موضوع نوشته امروز روایت نو است؛ جنبههایی که از امنیت و آرامش هر مسافر، ناظر و میهمانی در بستر فرهنگی ایران حکایت میکند.
طراحی خانهها، نشانی از تکریم مهمان
گرامیداشت میهمان آنچنان در میان ایرانیان نمود داشته است که حتی طراحی خانه در معماری سنتی ایران را میتوان براساس تکریم میهمان تحلیل و بررسی کرد. از سردر خانهها و سایبان آن و نقش بسمالله الرحمن الرحیم و آیات قرآن یا عبارت یاعلی و سکوی جلوی در گرفته تا اختصاص اتاق میهمان و تالار یا اتاق پذیرایی، همه از ارزش و اهمیتی نشان دارند که ایرانیان برای میهمان قایل میشدهاند. بتول نایبی در مقالهای مینویسد: «معمار سنتی که به فتوتنامهها عمل میکرده و آراسته به اخلاق نیک بوده با وارد کردن متغیرهای خاص همچون ارزشهای روانشناسانه و مفاهیم اخلاقی فضای معماری متفاوتی عرضه میداشته و معماری را به درجه بالایی از ارزش و غنا ارتقا میبخشید. آنچه در مورد معماری سنتی ایرانی قابل توجه است اینکه اطلاعات دانش، خلاقیت و آگاهیورزی برگرفته از حوزههای متفاوت علوم و فنون و شناخت مسائل روانشناختی استوار است». معماری سنتی ایران را در طراحی و ساخت خانهها، بر این اساس میتوان وجه نمادین مهماننوازی ایرانیان دانست.
درِ خانهها روی میهمان باز است
درِ خانهها در روزگاران گذشته، کمتر بسته میماند. درها باز بود و پردهای ساده حریم خانه را میپوشاند. درِ خانه هنوز هم در بسیاری از آبادیها و در کوچهپسکوچههای قدیم شهرها جز در ساعتهای شب بسته نمیشود. درها واقعا روی میهمان باز بود. افزون بر این، جملههایی چون «میهمان حبیب خداست»، «مهمان موجب برکت خانه است» و «مهمان روزیاش را با خود میآورد» سدهها بر سر زبان مردم ایران جاری بوده است. این مسأله نشان میدهد میهمان تا چه اندازه نزد مردمان این سرزمین احترام دارد. این اهمیت در شعر صائب تبریزی بازتاب یافته است «به چشم زندهدلان خوشتر است خلوت گور/
ز خانهای که در آن میهمان نمیباشد».
پذیرایی گرم و گرامیداشت مهمانهای خودمانی، خویشان و دوستان، بیتردید از وجوه روشن فرهنگ خانوادههای ایرانی است. آنچه از دید یک ناظر خارجی بازتاب مییابد اما میتواند در تأیید این مدعا سودمند آید. از میان جهانگردان و خاورشناسان، آنان که در ایران کسی را نمیشناخته و در مسیر سفر خود به سرپناه و جایی برای آسایش و تکاندن خستگی راه نیاز داشتهاند، بهویژه با رسیدن به جاهایی که کاروانسراسازی ممکن نبوده است خاطراتی از خود برجای گذاشتهاند که بخشندگی و تکریم میهمان را نزد مردم ایران بازمینمایاند.
شاردن، جهانگرد مشهور فرانسوی در دوره صفوی در سفرنامه خود مینویسد: «در سراسر آبادیهای واقع در دامنه این کوهستانها نه کاروانسرا هست نه مسافرخانه، مسافران باید میهمان صاحبخانهها باشند. در آنجا از نظر خوردنی و آشامیدنی به ایشان خوش میگذرد. من در این قسمت از سفرم هیچ نگرانی و ناراحتی نداشتم، زیرا راهنمایم پیش از من به محل توقف میرسید و قبل از ورود من منزل و غذا را آماده میکرد. آتش میافروخت و برای اسبان نیز اصطبل خوبی مهیا میساخت. هرجا میخواستم به صاحبخانه میزبان پولی بدهم، راهنما رها نمیکرد و میگفت اینجا چنین کارهایی رسم نیست و من آنچه را میخواستم به صاحبخانه بدهم به او میدادم». ايرانيان از نظر شاردن «خوشمشرب، گرم، صميمي، آرام و متين هستند و به هنگام ديدار و ملاقات يكديگر از تعارفات درخور و شايسته دريغ نميورزند و در حوادث تلخ و شيرين و جشنها از يكديگر ديد و بازديد به عمل ميآورند».
کنت دو سرسی مامور فرانسوی دوره محمدشاه قاجار درباره تکریم میهمان نزد مردم فقیر و غنی مینویسد بهویژه با تأکید بر اینکه چادرنشینان نیز از آن برخوردارند. او با شگفتی از مهماننوازی مردم ایران سخن رانده است؛ از آنرو که به روایت خودش، در جاهایی که او را نمیشناختهاند با بره کباب شده و فراهمکردن جای آسایش و لوازم مورد نیاز یک مسافر پذیرایی کردهاند. هنريش بروگش سياح آلماني سده نوزدهم میلادی، افزون بر تعریف از هوش و جهانبینی و اهل ذوق و شعر بودن مردمان سرزمین پل فیروزه در سفرنامه خود، مینویسد: «در معاشرت با ايرانيان آنچه که بيش از همه جلبنظر ميکند، ادب و احترامي است که به همديگر ميگذارند. در اين مورد از ميرزاهاي تحصيلکرده گرفته تا کشاورزان عامي روستاها، همگي رفتارشان توأم با ادب و نزاکت است. آنان ميهمان تازهوارد را با جمله «خوش آمديد» ميپذيرند و سپس با جملات و عباراتي که به دقت انتخاب شده، در مورد سلامتي «وجود مبارک» وي سوال ميکنند. شخصي که از او سوال شده است به نوبه خود سلامتياش و حتي خوبي هوا را تنها نتيجه خوبي، لطف، مرحمت و مهرباني شخص سوالکننده ميداند و سپس خود را عبد و عبيد و چاکر و نوکر او مينامد و آرزو ميکند که هيچگاه سايه او از سرش کم نشود. ديگري با اين کلمات تشکر خود را ابراز ميدارد؛ «مرحمت ميفرماييد» و با جمله «خداحافظ شما» از وي جدا ميشود».
فوروکاوا از اعضای نخستین هیأت سفارت ژاپن نیز که در سالهای پادشاهی ناصرالدینشاه به ایران آمده است در اثر خود از پذیرایی مهمانها با چای و قلیان صحبت میکند: «به خانه اشراف و اعیان دولت که میرویم هر بار چند نوکر به استقبال میآیند. میهمانان در پای ساختمان کفشهایشان را درمیآورند و وارد اتاق میشوند و اینجا بر زمین مینشینند. ترتیب و آداب سلام و تعارف چنین است که دست راست را به سینه میگذارند و سر را کمی خم میکنند. برای میهمان چای، قهوه و چپق و قلیان میآورند. در چای، شکر یا قند میریزند. شیر هم کنار چای نمیگذارند. در نوشیدن قهوه همچنین است. چای و قهوه را در ظرف کوچک میدهند. چای را در گیره طلا یا نقره که استکان شبیه جام توی آن است و روی گیره هم با چند تکهسنگ کوچک سرخ و سبز زینت شده است، تعارف میکنند». او به گشتوگذار خود و همراهانش با میزبان در پیرامون رشت نیز اشاره کرده است؛ گویا میزبان میخواسته با این گردش میهمانان را به یاد کشتزارهای ژاپن بیندازد و برای اینکه بیشتر به آنها خوش بگذرد، سه نوازنده سنتور و تنبک را با خود میآورد تا دلتنگیهای میهمانان را بروبد. از کنت دو گوبینو نیز افزون بر این افراد میتوان نام برد که در دوره ناصرالدینشاه به ایران آمد. او شیفته فرهنگ ایران بود و ایرانیان را در زمینه خونگرمی، فرانسویان مشرقزمین میداند. فرهنگ رفتاری ایرانیان در عصر قاجار بهویژه خوشرویی اهالی روستاها و شهرها چنان در چشم این ناظر فرانسوی جلوه میکند که در جایی از سفرنامهاش مینویسد: «من هرگز از ستایش ایرانیان خسته نمیشوم».
کلنل ییت چارلز ادوارد در سفرنامه خود «خراسان و سیستان» قربانی گوسفند را جلوی پای میهمان در تربت حیدریه، بهعنوان احترام توصیف کرده است. وی که در روستاهای درگز مورد استقبال مردم قرار میگیرد، مینویسد: «در ابتدا مردی که در دست یک سینی پر از انگور داشت، پیش آمد. سپس شخص دیگری ظرفی از آتش را که اسپند در آن ریخته بود، پیش آورد و در برابر ما بر زمین نهاد. تنها تفاوت در این بود که در سیستان یک پیرزن این کار را انجام میداد. من نمیدانم منشأ پیدایش این رسم یعنی دود کردن اسپند چه بوده است. فقط میدانم که مردم این کار را برای رفع چشم زخم انجام میدهند. در نزدیکی دهکده گوسفندی را پیش آوردند و در جلوی ما سر بریدند و خونش را به زمین ریختند».
هانري رنه آلماني در سفرنامه خود با عنوان «از خراسان تا بختياري» از تکریم میهمان نزد ایرانیان چنین سخن رانده است: «مهماننوازی ایرانی به حد کمال است و معروفیت جهانی دارد. در كشوري كه هيچ مهمانخانهاي وجود ندارد و كاروانسراها با يكديگر فاصله بسيار دارند، این صفت مهماننوازی بسی قابلتمجید و شایان تقدیر است. مالکینی که در کنار شاهراهها زندگانی میکنند با کمال مهربانی و با چهره گشاده از مسافران پذیرایی میکنند. مهمانداری آنها همیشه مجانی است ولی رسم است که مسافر قبل از جدا شدن از میزبان انعامی به مستخدمان او میدهد». مادام كارلا سرنا سفرنامهنویس ایتالیایی آداب معاشرت ایرانیان را نیز بدینسان توصیف میکند: «از حق نبايد گذشت ايرانیان در آدابداني و حسن رفتار داراي لطف و ظرافت خاصي بوده و از قدرت تشخيص بسيار قوي و ادب ذاتي فوقالعادهاي برخوردارند». آبراهام والنتاین ویلیامز جکسن در اوایل سده بیستم میلادی برای تحقیق درباره آثار باستانی و تاریخی ایران به شرق سفر کرد. او در تبریز در برابر مهماننوازی مردم، از ادب و تعارف ایرانیان و ادبیات زیبا و نغز آنها سخن میراند.
دادن یادگاریهایی چون تپانچه، کتاب، صنایعدستی و گاه دستمال جیبی گلدوزی شده، از دیگر زوایای مهماننوازی ایرانیان در برخورد با غیرایرانیان است. یادگارهایی که اینچنین به دست مسافران ایران داده میشد، جدا از آنکه نشانگر فرهنگ رفتاری ما بود، موجب میشد هنر و صنایع ایرانی در جهان نیز شناسانده، جلوهای از زندگی این ساکنان سرزمین پل فیروزه بهشمار میآمده است.
منبع: روزنامه شهروند