به گزارش فرهنگ امروز به نقل از تسنیم؛ سابقه سینمایی که نقد اجتماعی را سرلوحه وجدانی فیلمنامه اش قرار دهد، چندان زیاد نیست، تعداد فیلم هایی هم که توانسته اند به نقد سیستماتیک اهرم های فشار بپردازند، از سابقه این سینما هم کمتر است اما برخلاف این نوع آثار هوشمندانه، تا چشم کار می کند فیلم هایی هست که فکر می کنند با نشان دادن گوشه هایی از تبعیضات فردی و خانوادگی یا نشان دادن یک فرد بیکار و مصائب او، توانسته اند دست به نقد اجتماع بزنند؛ حال آن که ساخت فیلمی با هدف نقد اجتماع، طراز هوشی بالایی می طلبد که گاه حتی بدون نشان دادن صحنه های سیاه و محرک نیز می تواند به آن دست یافت.
«قندون جهیزیه» اگرچه فیلم کاملی نیست و گهگاه در بیان روایی و جزء نگر خود، ایرادات گل درشتی دارد اما یک امتیاز بزرگ دارد و آن، نقد سیستماتیک اجتماع است. اجتماعی که هم کاراکترهای فیلم در آن حضور دارند و هم مخاطبان. بنابراین دایره وقوع یک معضل، به هم متصل است. نمی توان دست به نقد اجتماع زد بدون آن که پای اخلاقیات را وسط نکشید و حال اخلاقیات در جامعه امروز در چه مواقعی خدشه دار می شوند؟ طبیعتا زمانی که فرد یا خانواده ای تحت مضیقه های مالی قرار می گیرد.
پرداختن به این سیکل گردشی که علت العلل مورد بعدی خود می شود، در اولین فیلم یادگار «رسول ملاقلی پور» به درستی به تصویر کشیده می شود و حتی پا را فراتر نهاده و دست به آسیب شناسی نگاه های قدیم می زند.نگاهی که برگرفته از یک متد همیشگی در فیلمنامه های ماست و آن اینکه، فرد پولدار همواره مهره خاکستری و بدمن فیلم هاست و مظلومیت و فقر طبقاتی در مقایسه با نگاه و جایگاه این فرد تعریف می شود. در «قندون جهیزیه» فیلمساز در نگاه اول، آن بهره برداری دراماتیک را از این تعریف همیشگی به عمل آورده و در انتها، ضمن ایجاد تعلیق در طول فیلمش ( که اگر نبود حتی یک پلان فیلم هم نمی توانست ساخته شود)، ورق را بر می گرداند و برگ برنده را رو می کند و پایانی درخور و به دور از کلیشه هایی که در ذهن مخاطب بود، رقم می زند. هر چند در همین پایان نیز می توان به مخاطب حق داد که نتواند تا آن اندازه، به تطهیر نگاه صاحب خانه ایمان داشته باشد و آن را در مغایرت با وقایع امروز خود ببیند اما می شد غلظت این نگاه را تا اندازه ای کم کرد و به تیپ واقع گرایانه تری رسید.
به نوعی وقتی فیلمساز تصمیم می گیرد چنین پایانی را برای فیلم خود برگزیند، تلاش می کند تا بدنه اثر را مطابق با رویکرد پایانی قصه شکل دهد. مطمئنا «قندون جهیزیه» شالوده نوشتاری اش از پایان بسته شد و حوادث ابتدایی و میانه داستان با توجه به این شکل پایان بندی به وجود آمد اما با این حال، فیلمساز می تواند در اثنای اثر، ترکش انتقادی خود را پرتاب کرده و حرف خود را بزند؛ پایان بندی، فارغ از نگاه اخلاقی که دارد، بیشتر بر دید دراماتیک استوار است و اینکه کارگردان می خواهد اثرش را ضمن وقوع یک شوک خفیف، ختم به خیر کند که این گونه هم می شود؛ به نوعی می توان گفت کارگردان در پایان بندی، به اندازه آنچه در میانه داستان می گذرد، چندان مخیر نیست هم چنان که بیان کمیک فیلم به عنوان یک «چاشنی» در دل اثر گنجانده شده است.
مسلم است که این بیان کمیک، بیش از آن که در خدمت درام باشد، ناشی از دلهره یک کارگردان فیلم اولی برای گیشه اش است.کارگردانی که فرزند یک سینماگر شهیر است، سال ها دستیار کارگردانان مختلف بوده و حالا در نخستین ساخته اش، با تمام حساسیت هایی که به ژانری که با آن وارد سینمای بلند شده و فیلمنامه، نگاهی جدی به گیشه دارد.به عنوان مثال، کاراکتر اکبر عبدی علیرغم اینکه بهره های کم رنگ دراماتیک دارد و در جاهایی، حضور و عملکرد او به محاق عطا و شرایط او منجر می شود، اما عملا برای تضمین گیشه به کار گرفته شده است.قندون جهیزیه در این تعریف نیز اثری مثال زدنی از یک فیلم خوب با محتوا و با نگاه به گیشه است که پختگی نگاه و عمل ملاقلی پور را در نخستین گام جدی او می رساند.
فیلم فارغ از تمام آسیب هایی که برای طرح نقد اجتماع بیان می کند، در لفافه، دست به یک آسیب شناسی فرهنگی نیز می زند که می تواند سنگ بنای نقد اجتماع در هر جامعه ای باشد. پارامتری که تاکنون در کمتر فیلم ایرانی به این اندازه مطرح شده بود. جایی که حتی کارگردان به عنوان فیلمی که می سازد، اعتقادی ندارد و یک فرد بنگاه دار حاضر می شود برای رسیدن به مطامع خود، خانواده ای را خانه به دوش کند؛ مقوله فقر فرهنگی در پدید آمدن آسب های اجتماعی، خود را بیشتر نشان می دهد. همین فقر فرهنگی است که سبب می شود عطا (صابر ابر) احساس کند صاحبخانه اش چون در خارج از کشور زندگی می کند، پس یک مرفه بی درد است یا زمانی که او از تدارکات گروه فیلمبرداری می پرسد که آیا قندان به اشتباه در وسائل او جا نمانده است، آن فرد تمام عقده هایی که در پی تصور اشتباهش از عطا و کسانی که با پروژه قرارداد دارند و پول بزرگ گرفته اند، را روی سر او خالی می کند. در دیدی کلان، نام فیلم نیز برگرفته از همین فقر فرهنگی انتخاب می شود.مطمئنا مخاطب پس از تماشای فیلم متوجه تعمد انتخاب چنین نامی می شود، جایی که فقر فرهنگی سبب می شود تا از روی یک کار سهوی، تصوراتی اشتباه با دلایلی به ظاهر منطقی از سوی صاحبانشان شکل بگیرد و از آدم ها، موجوداتی همواره معترض و شاکی با آستانه تحمل پائین بیافریند.
اهمیت دید جامع فیلم در بررسی نقد اجتماع، توجه ویژه به مقوله فرهنگ است که طبیعتا دیگر معضلات اجتماعی و اقتصادی و فردی و در نهایت گروهی، به تبعیت از فقر و ضعف فرهنگی شکل می گیرند. اهمیت «قندون جهیزیه» به مانند نام ساده آن، در طرح و بیان هوشمندانه تمام این معضلات است. هرچند ملاقلی پور پسر، در بیان راهبردی افکارش، مسیر پدر را نشانه نگرفته اما با همین یک فیلم هم نشان داده که هوش و ذکاوت بالای مرد عاصی سینمای ایران را تا چه اندازه بسیار به ارث برده است.
مجتبی اردشیری