به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ سحر عصرآزاد منتقد سینما و تلویزیون با اشاره به سریال «تنهایی لیلا» که به کارگردانی محمدحسین لطیفی ساخته شد و روی آنتن رفت، گفت: یک نکته که درباره سریال «تنهایی لیلا» مطرح است پرداخت کلیشه ای آن است که شاید می شد داستان سریال را پیش از پخش و از طریق آنونس ها هم متوجه شد.
وی ادامه داد: ما با دیدن آنونس ها می توانستیم حدس بزنیم که با چه قصه ای مواجه هستیم و جالب اینکه نویسنده تلاش نکرده بود تا کمی فراتر از پیش بینی ها حرکت کند.
عصرآزاد با اشاره به ساختار این سریال که در ابتدای کار به نوعی پایان را هم نشان می داد، بیان کرد: زمانی که انتهای سریالی را در ابتدا نشان می دهیم و عنصر غافلگیری را از مخاطب می گیریم داستان باید آنچنان جذابیت داشته باشد که مخاطب را پای کار بنشاند اما سریال «تنهایی لیلا» به لحاظ ساختاری این ویژگی را نداشت و شخصیت پردازی ها به کیفیت کار آسیب زده بود.
شخصیت های مثبت و منفی از همان ابتدا مشخص شده بودند
وی اضافه کرد: شخصیت های مثبت و منفی از همان ابتدا مشخص شده بودند و تحول افراد هم از اوج و فرود چندانی برخوردار نبود.
عصرآزاد با اشاره به لیلا که در داستان علی رغم زندگی مرفه و آزاد خود به محمد علاقمند می شود، بیان کرد: علاقه به محمد و مسیری که او دارد بدون هیچ شک و شبهه ای اتفاق می افتد و لیلا در این مسیر حتی لحظه ای هم تردید نمی کند که بخواهد به زندگی قبلی خود بازگردد چراکه از همان ابتدا نقطه ای مشخص شده است و شخصیت ها به سوی آن نقطه حرکت می کنند.
وی با اشاره به قابل باور نبودن این شخصیت ها متذکر شد: بهروز شعیبی در این سریال شخصیتی کاملا سپید دارد و تنها در یک مورد شک به دلش راه می یابد. ما حتی اگر جغرافیایی فرضی را هم در نظر بگیریم باز هم این شخصیت ها قابل باور نیستند و حتی اوج و فرودهای داستان، مکانیکی به نظر می رسند.
این منتقد همچنین درباره شخصیت به تصویر کشیده شده از لیلا نیز اظهار کرد: لیلا نیز شخصیتی غیر قابل باور دارد. وی از همان ابتدا بناست که قهرمان داستان باشد و بر همه مشکلات غلبه کند در حالیکه قهرمان بودن یک شخصیت در کیفیت مبارزه هایش بدست می آید نه اینکه شخصیت را در ابعاد غیرواقعی بزرگ کنیم. این نمایش غیرواقعی اهمیت عاشق شدن لیلا به محمد را به دلیل مواضع دینی از بین می برد. لیلا هیچ گونه کششی به خانواده و بستگان خود ندارد و بی هیچ شناخت و پیشینه ای به ناکجاآبادی می رود که نمی شناسد و می خواهد در همان جا بماند. او خیلی راحت به راه و هدف همسرش که کمتر از یک سال هم هست که فوت کرده است وفادار می ماند و این سوال برای مخاطب پیش می آید که این چه ایمانی است که او دارد.
رسیدن از عشق زمینی به عشق معنوی مراتبی دارد
این منتقد اظهار کرد: خوب بود که نویسنده در فیلمنامه چگونگی مسیری را که لیلا در آن از نقطه الف به نقطه ب می رسد نشان می داد چراکه رسیدن از عشق زمینی به عشق معنوی مراتبی دارد و ما این مراتب را در زندگی لیلا نمی بینیم. درواقع برجسته ترین وجه یک سریال پرداخت آن و همچنین جزییات زندگی ها و فراز و فرودهایی که شخصیت ها دارند، است.
عصرآزاد با اشاره به پایان بندی سریال «تنهایی لیلا» و همچنین «تعبیر وارونه یک رویا» ساخته فریدون جیرانی بیان کرد: هر دو این سریال ها مشکل پایان بندی دارند، گویی زمانیکه به پایان اثری می رسیم داستان سرهم بندی می شود و کلاف سردرگم سریال یک باره قرار است به نقطه ای مشخص برسد.
وی همچنین به ضعف فیلمنامه نویسی در آثار تلویزیونی و محدودیت های موجود در آنها اشاره کرد و گفت: بسیاری از نویسنده ها وقتی با نقدها مواجه می شوند از ممیزی ها و از محدودیت ها سخن می گویند که به همین دلیل نیاز است این مسیر هم به نوعی آسیب شناسی شود.
عصرآزاد با اشاره به حضور کارشناسان و مشاوران در سریال های جاسوسی، دینی و... عنوان کرد: در تیتراژهای بسیاری از این سریال ها می بینیم که مشاوران زیادی حضور دارند اما تاثیر حضور این افراد را در کیفیت کار نمی بینیم. بنابراین یا مشاوره به درستی انجام نگرفته است و یا تلاش ها به اندازه ای که سازندگان آثار ادعا می کنند، نیست.
این منتقد سینما و تلویزیون در پایان با اشاره به یکی از ضعف های داستانی سریال «تعبیر وارونه یک رویا» اظهار کرد: ما در بخشی از این داستان می بینیم که مامور اطلاعاتی آنقدر جان بر کف است که از داماد و دخترش می گذرد و از طرف دیگر رابطه او و دخترش را می بینیم و درگیری های عاطفی که چون داستان انسجامی ندارد این رفتارها جداگانه تحلیل می شوند و گویی این شخصیت بین کار و مسایل عاطفی و خانوادگی تعادل ندارد. البته او علایق خود را به خانواده در دیالوگ هایی بیان می کند اما چون ریشه در درون ندارد بیشتر نوعی تناقض را در بر داشته است.