به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «نایب حسین کاشانی در خور بیابانک» تالیف و تدوین سید علی آلداوود با حضور نویسنده و دکتر محمدرضا مجیدی(رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی)، کاوه بیات (تاریخنگار)، دکتر داریوش رحمانیان(استادیار گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران) و با دبیری جمشید کیانفر(مدیر سرای نقد) دوشنبه ۱۶ شهریورماه در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب رونمایی شد.
برطرف شدن خلاء دادهشناسی درباره غائله نایب حسین
رحمانیان گفت: کتاب آلداوود برای محققان و تاریخپژوهانی که بخواهند درباره غائله نایبحسین کاشی تحقیق کنند، منبع بسیار ارزشمندی است زیرا نویسنده خود اهل منطقه کاشان است و اصل نسخه «فتحنامه نایبی» به همراه اسناد خانوادگی در دسترس وی بوده است. ضمن اینکه نویسنده اثر درباره این غائله هر آنچه از خبر، مقاله و کتاب منتشر شده بررسی کرده است.
وی با اشاره به تلاششهایی که پس از انقلاب در تغییر چهره نایبحسین کاشی و فرزندش ماشاء الله خان صورت گرفت، اظهار کرد: پس از پیروزی انقلاب مهدی آریانپور فرزند ماشاءالله خان تلاش کرده تا چهره دیگری از آنها ارائه دهد. این تلاشها به صورت انتشار مقاله و کتاب از طرف امیرهوشنگ آریانپور انجام شده است. در این میان تالیف کتاب آلداوود این خلاء را برطرف کرده و از لحاظ دادهشناسی نیز اثر بسیار قابل تاملی است.
این استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران عنوان کرد: درباره پدیده نایب حسین کاشی که در فاصله انقلاب مشروطه و اندکی بعد از جنگ جهانی اول روی داده دو روایت وجود دارد. در روایت نخست نایب حسین یک غارتگری بوده که با شناعت و کشتار مردم را مورد آزار قرار داده و از طرف دیگر به ویژه در روایتی که پس از انقلاب وجود دارد تلاش شده که وی را حامی مردم و برپا کننده یک قیام ملی معرفی کند؛ قیامی که وی در ناحیه ساوه با نیروهای روس نیز درگیر شده است.
چرا حق اعتراض مردم به حکومت در متون سیاسی ما کمرنگ شد؟
رحمانیان بیان کرد: آلداوود با اثری که ارائه داده تلاش کرده از جعل تاریخ و تاریخسازی جلوگیری کند. تحلیلهای وی و متنی که تصحیح کرده و اصل نسخه فتحنامه که در کتاب گنجانده شده نیز بر اهمیت آن میافزاید اما از لحاظ تحلیل و تفسیر چنین رویدادهایی باید گفت که ما هنوز در آغاز راه هستیم و در تحلیل و تبیین آن چندان کاری انجام ندادیم و در این رابطه تاریخ وضع چندان مناسبی ندارد.
وی گفت: غائله نایب حسین کاشی در یک دوران پرتنشی اتفاق میافتد که زمان آغاز آن با پیروزی انقلاب مشروطه و پایان یافتن آن برابر با یک سال پیش از سرکار آمدن رضاخان است. بنابراین تامل در سرشت و سرنوشت انقلاب مشروطه بسیار مهم است و اگر ما میپرسیم چرا مشروطه نتوانست به برخی اهداف خود جامه عمل بپوشد و به دیکتاتوری رضاخان منجر شد؟ پاسخ این پرسش میتواند در بررسی یکی از عوامل آن یعنی بررسی چندوچون غائله نایب حسین کاشی نهفته باشد.
این استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران گفت: یک جمله از نایب حسین خان کاشی در صفحه ۵۲ کتاب آل داوود آمده، که بنده این جمله را قبلا در کتاب «تلاش آزادی» زندهیاد محمدابراهیم باستانیپاریزی که به شرح حال حسن پیرنیا میپردازد، خواندهام. این جمله اگر اصالت داشته باشد و حقیقتا از زبان وی بیان شده باشد، این است: «ما رفتیم. نایب حسین کاشی رفت، اما تا زمانی که ملت ریقو است، نایب حسینها هم هستند.» نمیدانم این جمله تا چه اندازه اصیل است، اما بیانگر یک مساله مهم است و این که چرا پدیدههایی مانند نایب حسینها توانستند در مواقعی از تاریخ ما بیایند و کشت و کشتار راه بیندازند؟
رحمانیان گفت: در بررسی بروز پدیده نایب حسین باید پرسید مردم کجا هستند؟ برای پاسخ به این پرسش باید نخست سراغ چگونگی مشروعیت یافتن حکومتهای پس از سلجوقیان در ایران رفت. حکومتهایی که با تکیه بر زور و شمشیر در ایران قدرت یافتند و بر مردم مسلط شدند. در این میان در مرور پارهای از آثار ما در اندیشه سیاسی به این نکته دست مییابیم که حق اعتراض مردم بر حکام از زمان ۱۰۰ سال پیش به این سو و در روایتهای دینی که متون سیاسی گنجانده شدند، کمرنگ شد. این مورد به ویژه در زمان سلجوقیان و ابوحامد غزالی رخ داد.