به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «انتظار تاریخ» نوشته محمدحسن زورق سهشنبه ۱۷ شهریورماه ۱۳۹۴ با حضور علیاکبر اشعری، ابراهیم متقی و نویسنده اثر در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد.
شناخت انسان از طریق اسلام و وحی و قرآن
اشعری گفت: درباره نوشتههای نویسنده این کتاب باید به چند نکته اشاره کنم. ما در یک برش حساس از تاریخ قرار داریم و به دلیل اهمیت نظام اسلامی و تأثیری که موج انقلاب در کشورهای اسلامی پیرامونی به وجود آورد، دچار وضعیتی خاص شدهایم. نویسنده در این کتاب و سایر کتابهای خود به دنبال تبیین این مسئله است و تلاش میکند تا به بحث شناخت انسان از منظر اسلام، وحی و قرآن بپردازد.
وی ادامه داد: موضوع تمام رشتههای علوم انسانی، «انسان» است. بدون اشراف به این موضوع نمیتوانیم بر سایر رشتهها اشراف داشته باشیم. نکته دیگر این است که نویسنده اصرار دارد بگوید نگاه تحلیلی به تاریخ اسلام دارد، زیرا میخواهد با تحلیل تاریخ جریان امروز را در مقابل جریان دیروز بررسی کند و به یک آیندهنگری دست یابد. نویسنده تلاش میکند به خواننده بیاموزد که اصالت حکومت بر مبنای اسلام است. اگر به مفهوم مدیریتی امامت توجه کنیم درمییابیم که تمام مزایای حکومت اسلامی در این نوع مدیریت وجود دارد. «امام» شخصیتی فرهیخته و دارای درک درست از دین است.
اشعری اظهار کرد: توجه دارید که در تفکر «دگم»، مسیر از پیش مشخص شده است و همه باید از آن مسیر رد شوند اما تاریخ نقلی، تحلیل تاریخ و فلسفه تاریخ، مسیرهایی است که هر کدام بر رویداد قبل از خود تکیه زدهاند.
تأکید بر حقانیت، نوعی تضاد است
ابراهیم متقی ــ دیگر سخنران نشست نقد و بررسی کتاب «انتظار تاریخ» ــ اظهار کرد: نویسنده در این کتاب مباحث کتابهای قبلی را ادامه داده و به دنبال حقانیتی است که میخواهد آن را اثبات کند، در حالیکه اعتقاد دارم، در عصر و زمان حاضر تأکید بر حقانیت، نوعی تضاد است. چرا؟ چون بسیاری از نیروها که در حوزههای مختلف جغرافیایی در حال جدال هستند، آغاز کار خود را بر قالب حقانیت قرار میدهند. البته احاطه نویسنده به تاریخ و رویدادهای اسلامی به گونهای است که حقانیت را برمیتابد.
وی افزود: در فضاهای دانشگاهی شاید این نگاه رواج بیشتری داشته باشد و فضای تاریخی و تاریخنگاری و تحلیل حوادث بدون آن که پیروز و شکستخورده و حق و باطل مشخص شود، ناقص است. نهضتها و انقلابهایی که از نهضتهای فکری و ایدئولوژیک صدر اسلام مایه گرفتهاند، در دورانهای بعد با برداشتهای مختلف مواجه بودهانذ. اگر این برداشتها بر اساس حق و باطل تحلیل شوند، شاید تفسیر خوبی از آن واقعیتهای تاریخی بتوان داشت.
پیام اسلام همهگیر است
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران اظهار کرد: ما نویسندگان و صاحبنظران، در پی ترویج فرهنگ اسلامی برای مجموعههای معتقد به اسلام و ارائه رویداد تاریخی برای آنها هستیم. اما سؤال اینجاست که آیا این پیامها تنها برای معتقدان است؟ در پاسخ باید بگویم، وقتی تبیینی ارائه میکنیم، تنها برای قشر خاصی نیست بلکه باید نگاهمان فراگیر و جمعی باشد. البته نویسنده این کتاب در این اثر و سایر کتابهای خود به این امر مهم پرداخته است.
متقی ادامه داد: آن چه در تاریخ اسلام و سرنوشت تشیع از آن به شکل اغراقآمیز یاد میشود این است که وقایع بدون «فلسفه تاریخ» آورده میشوند. اگر در تاریخ اسلام و بیان آن، فلسفه تاریخ را ارائه کنیم، بهتر میتوانیم تحلیلهایی درست را در اختیار علاقهمندان قرار بدهیم. اگر فلسفه تاریخ را در بیان رویداهای تاریخی رعایت نکنیم و مسئله را به سطح روانشناختی تنزل بدهیم، طبعاً نمیتوانیم به نسخهای برسیم که واقعیتها را تبیین کند.
بیشترین جنگها در میان خداجویان است
این منتقد با اشاره به بحث «اسلام، خدا و صلح» در صفحه ۳۰ کتاب گفت: نویسنده در این بخش از کتاب خود بر این نکته تأکید دارد که هرکس خداجوست، اهل صلح است. اما وقتی به تاریخ و وقایع آن نگاه میکنیم، میبینم که اصل جدال در بین خداجویان است. در یک نگاه تحلیلی میتوان گفت که من، خداجوی واقعی هستم، اما وقتی مباحثی مطرح میشود که صلح، خصلت طبیعی آنهاست، این موضوع دچار تضاد میشود.
متقی در ادامه سخنانش به «حزب» و لزوم تشکیل آن پرداخت و گفت : آیا واقعا «حزب» نماد قبیلهگرایی است؟ یا امری ارتجاعی است؟ در بسیاری از کشورهای جهان انضباط حزبی وجود ندارد. تحولات سوریه و عراق و جنگ های پیشآمده در این کشورها نشان میدهد که در آنها زمینه حزبگرایی قانونمند وجود نداشته است. وقتی در جامعهای وجود «حزب» تحمل نمیشود باید منتظر به وجود آمدن تکثر باشیم. نکته دیگر این است که فلسفه امامت چیست؟ آیا نظام امامت، معطوف به حق انتخاب و اراده آزاد مردم است؟ که نویسنده در کتاب به آنها اشاره کرده است. امامت شاید چندان ارتباطی با حق سرنوشت نداشته باشد. بحث امامت، امری نیست که به حوزههای پایینی و درونی جامعه ارتباط پیدا کند.
وی با بیان تبدیل امامت به خلافت و سپس به سلطنت گفت: این تحول چگونه امکان مییابد؟ آیا افراد دچار وضع ناخودآگاه میشوند که از امامت به سلطنت میرسند؟ در نتیجه باید بگویم به اعتقاد من کتاب حاضر از یک وجه پارادوکسیکال رنج میبرد و آن این است که خداپرستان را افراد صلحجو معرفی میکند در حالیکه خداپرستانی در جهان امروز به وجود آمدهاند که جنگ در میان آنها بیشتر است.
متقی ادامه داد: ما فکر میکنیم گروههای تکفیری، با حمایت انگلیس و آمریکا ظهور کردهاند؟ نه؛ این طور نیست. آمریکاییها گروههای تکفیری را گروههای «جهادی» میدانند، زیرا این گروهها اعتقاد دارند «جهاد» محور اصلی دین آنهاست. ما باید علاوه بر نگاه اعتقادی و آرمانی، مسلح به نگاه جامعهشناختی باشیم و ریشههای تعارض در کشورهای اسلامی مانند عراق را پیدا کنیم.
تاثیر اسلام بر اندیشه دشمنان آن
در ادامه نشست نقد و بررسی کتاب «در انتظار تاریخ»، محمدحسن زورق به عنوان نویسنده اثر درباره چگونگی تألیف این کتاب سخن گفت.
وی اظهار کرد: باید بگویم موضوع این کتاب، بحثهایی که آقای متقی مطرح کردند ــ اعم از حزب و سیاست و آزادی ــ نیست. طرح اولیه این کتاب به سه سال گذشته برمیگردد. در دانشگاه عالی دفاع، جلسهای درباره ظهور گروههای تکفیری تشکیل شد، که طی آن پیشنهاد دادم سیر تاریخی ظهور این گروه را بر عهده بگیرم که حاصل آن نوشتن این کتاب است.
زورق ادامه داد: در کتاب بر سر این موضوع بحث کردم که کسانی آمدند تاریخ اسلام را بررسی کردند و بیشتر، از زاویه دید علاقهمندان و معتقدان به اسلام به بررسی آن همت گماردند. در این میان یک زاویه دیگر دیده نشد. در این کتاب تلاش کردم تاریخ اسلام را از زاویه تأثیر آن بر اندیشه دشمنان اسلام بررسی کنم. بحثی که وجود دارد این است که اسلام چه تأثیری بر ذهن معاندان با اسلام گذاشت که ۲۱ سال با پیامبر (ص) جنگیدند و زمانی اسلام را پذیرفتند که راهی جز اسلام یا نابودی نداشتند.
وی با اشاره به قدرت گرفتن ابوسفیان گفت: قدرت ابوسفیان به معنای سکولاریسم در زمان خود بود که نخستین پایه تضاد را در جهان اسلام پایهریزی کرد و سپس این سکولاریسم وارد جامعه اصحاب پیامبر (ص) شد و عدهای از اصحاب، پیوستن ابوسفیان و اصحاب او را به اسلام، فرصت تلقی کردند زیرا اعتقاد داشتند، ابوسفیان عشیرهدارد و دارای مال و جاه است. «بنیعباس» نیز ابتدا با طرح این نقشه که راضی به حکومت اهلبیت (ع) هستند وارد میدان شدند و با استفاده از «قدرت نرم» در میان مردم نفوذ کردند و از محدثان مسجدی برای مشروعیت خود بهره گرفتند. اما بعد از شهادت امام رضا (ع)، نهضت ترجمه و مناظره را به کناری گذاشتند و از «قدرت سخت» ــ یعنی جنگ ــ برای مشروعیت و غلبه خود بر مسلمانان استفاده کردند.
زورق در پایان افزود: آزادی در فطرت انسان قرار دارد. معتقدم اگر نتوانیم نبوت را درک کنیم، به درک امامت نیز نخواهیم رسید. امامت تنها سیستمی است که حافظ خویش است.