فرهنگ امروز: وی درخصوص راهبردهای کلی و تکنیک های مقطعی پیامبر در تعامل با مشرکان و کافران بیان داشت: باید دانست که اسلام آمده است تا جامعه بشری را هدایت کند و شرک را از میان بردارد. چون شرک بزرگترین ظلم بشر به خود است. لذا خداوند پیامبران را فرستاده است تا در درجه اول شرک را از میان بردارند و در مرتبه عالی آنها را به کمال برسانند تا شایسته خلیفه الهی را پیدا کنند.
اسلام نهایتا مشرکان را برنمی تابد
این استاد دانشگاه بیان داشت: اسلام در نهایت شرک را نمی تواند تحمل کند، اما کفر را در قالب اهل کتاب و تت شرایطی می تواند بپذیرد. بنا به موقعیت و اقتدار اسلام و مشرکان، برخورد اسلام با شرک هم متفاوت می شود، اما در نهایت اسلام شرک را باید از میان بردارد. اما کفر را تحت شرایطی نه تنها می تواند تحمل کند، بلکه می تواند در کنار آنها زندگی کند.
وی افزود: نکته جالب آنکه از منظر قرآن آن چیزی که بیشتر مورد رد و غیرقابل قبول است، این است که انسان ساخته دست خود را به عنوان معبود بگیرد. اگر مخلوق خدا را به عنوان معبود بگیرد - اگرچه آن هم مذموم است - اما به آن صورت قباهت ندارد.
رجبی دوانی در ادامه بیان داشت: اسلام وقتی در قرآن کریم پیروان ادیان مختلف و مذاهب چه الهی و غیرالهی را برمی شمارد، مجوس را از مشرک جدا می کند. برخی می گویند مجوس در اینجا منظور زرتشتیان بوده اند که حتی اگر بگوئیم آتش را می پرستیدند و احترام برای آن قائل بودند، اما آتش ساخته دست بشر نبوده است که انسان بخواهد چیزی را که خود ساخته بپرستد. لذا مجوس را نیز با اهل کتاب در یک ردیف قرار می دهد و با آنها مبادله می کند. قرآن مشرکان را کسانی تلقی می کند که ساخته دست خود را به پرستش گرفته اند. در یک معنا همه چه بت پرست و چه اهل کتابی که اسلام را نمی پذیرند، کافر محسوب می شوند. منتها چرا ما اهل کتاب را از مشرکان جدا می کنیم؟ چون آنها دین شان مبنای الهی داشته است و تنها اسلام را نپذیرفته اند.
وی بیان داشت: البته تکلیف ما با تکلیف پیغمبر یکسان نیست و شرایط امروز مانند شرایط دوران پیامبر (ص) نیست. اما امروز نیز ما مشرک و کافر داریم و بسته به نوع برخورد آنها با ما و شرایط حال حاضر باید دید می توان چه رویکرد یا تاکتیی را در برابر آنها اتخاد کرد.
پیغمبر در سخت ترین شرایط دعوت اسلام را رها نکرد
عضو هیئت علمی دانشگاه گفت: در زمان پیغمبر در اولین درجه مشرکان مقابل حضرت ایستادند و مخاطبان اول پیغمبر مشرکان بودند، نه کافران. اساسا دو حالت دارد؛ یا مشرکان و کافران با پیامبر سر جنگ دارد یا سر جنگ ندارند که این شرایط از یکدیگر متفاوت است. در ابتدای قضیه سر جنگی نبود. پیامبر مردم مکه را به راه حق دعوت می کند و آنها هستند که نمی پذیرند. ابتدا آنها هم مقابله نکردند اما وقتی دیدند دعوت پیغمبر دارد گسترده می شود، دست به مقابله زدند. اما پیغمبر از ابتدا سر جنگ نداشته است.
وی افزود: این هنگام پیغمبر از لحاظ اقتدار و قدرت سیاسی در ضعف هستند. مشرکان پیغمبر را تحریم کامل اقتصادی کردند. تحریم باعث شد دعوت پیغمبر از 12 ماه سال به 2 ماه در سال کم شود. در موسم زیارتی که زائرین به مکه می آمدند و مشکران نمی توانستند به ایشان تعرض کنند، ایشان دعوت می کردند. اتفاقا آشنایی مردم مدینه با پیامبر (ص) از همین جا ناشی شد. بنابراین دعوت اساس کار پیغمبر بود؛ حتی در موقعیت سخت شعب ابی طالب.
اساس اسلام بر تبلیغ و دعوت با بیان و منطق است
وی افزود: وقتی پیامبر از اسلام آوردن سران مکه مأیوس شد، دعوت خود را به سوی طائف منعطف می کند و سران این شهر را به اسلام دعوت می کند. اگرچه آنها نمی پذیرند و پیغمبر را با اهانت از آنجا بیرون می کنند. اما وقتی پیغمبر هجرت می کنند، می بینیم وضعیت متفاوت می شود. بعد از تشکیل حکومت در مدینه و شکل گیری فریضه جهاد، دعوت در قالب تبلیغ صورت می گیرد. چون می دانید جهاد در مدینه و پس از تاسیس حکومت اسلامی است که ابلاغ می شود. تبلیغ اسلام از طریق فرستادگان پیغمبر به مناطق مختلف صورت می گیرد. هرچند این تبلیغ ها بارها با سختی ها و شهیدشدن ها همراه بوده اما هیچ بار سبب نشد تا پیامبر دست از تبلیغ بردارد. از جمله امپراتور روم، پادشاه ایران و سران یمن، حبشه، بحرین و... از جمله این موارد است.
رجبی دوانی نمونه عالی تبلیغ را سفر حضرت علی (ع) به یمن خواند و گفت: در سال دهم هجرت پیغمبر است که حضرت علی (ع) به همراه کاروانی به یمن می روند. جالب است بدانید که یمن در آن زمان ایرانی زیادی داشت و فرمانروانی ایرانی داشت چون یکی از استان های ایران بود. در آن سفر همه ایرانی ها مسلمان شدند، اما اکثریت قاطع عرب بودند که کماکان مشرک ماندند. فرمانروای یمن نیز با پیغام غیبی پیامبر ایمان آورد و با فرستاده ای به پیامبر اسلام آوردن خود را اعلام کرد و پیغمبر نیز خود ایشان را به فرمانروایی یمن مجدد منصوب کرد. لذا اساس اسلام بر تبلیغ و دعوت با بیان و منطق است.
صداوسیما پیشنهاد ساخت فیلم تاریخ اسلام آوردن یمن توسط ایرانی ها را رد کرد
وی با گله از صداوسیما بیان داشت: داستان اسلام آوردن ایرانی و حتی جریان مقابله آنها با اعراب که پس از اسلام آوردن شان پدید آمد، بسیار جذاب و خواندنی است که جا دارد از آن فیلم بزرگ و مفصلی ساخته شود. من چند سال است که این را به صداوسیما پیشنهاد دادم، منتها عقل سلیم متاسفانه آنجا وجود نداشت که از این قضیه بخواهد استقبال کند. هنوز بازمانده آن ایرانی ها به نام دیلمی ها در یمن ساکن هستند و عاشق ایران هستند. به خصوص در شرایطی که امروز یمن دارد، اگر این فیلم به موقع ساخته می شد و انعکاس پیدا می کرد، هم روحیه یمنی را عالی می شد و هم تبلیغ بزرگی بود در انتشار مرام جمهوری اسلامی که متاسفانه به آن توجهی نشد.
برای دفع خطر مشرکان می توان با مشرکان دیگر هم پیمان شد
وی خاطرنشان کرد: مشرکانی که سر جنگ با اسلام ندارند هرچند اسلام در نهایت نمی تواند مشرکان را برتابد، اما تا زمانی که اسلام آن اقتدار کافی را پیدا نکرده است، مجاز به ایجاد رابطه با مشرکان هستیم. و حتی برای دفع خطر مشرکان دیگر، شما مجازید با مشرکانی که با شما سر جنگ ندارند، متحد شوید و پیمان ببندید. نمونه هایی از این دست در سیره پیغمبر بوده است. بدون آنکه قبایلی از مشرکان را دعوت به اسلام کند، برای جلوگیری از اتحاد آنها با قبال دیگر قریش با آنها پیمان عدم تعرض امضا کرده است.
برخی با شعار «مرگ بر روسیه» قصد دارند، شعار «مرگ بر آمریکا» را به فراموشی بکشانند
وی در ادامه بیان داشت: اینها برای امروز ما درس است. امروز عده ای در نقد سخنان رهبری می گویند شما با آمریکا درمی افتید در صورتی که روسیه کم از آمریکا ندارد. چرا با او دوست هستید؟ زمان امام (ره) هم از این حرف ها می زدند با شعار «مرگ بر شوروی» قصد داشتند شعار «مرگ بر آمریکا» را به انحراف بکشانند و فراموش شود. امروز نیز عده ای همین کار را می کنند. وقتی روسیه سال هاست با ما کاری ندارد و اتفاقا در برهه ای که کسی به ما کمک نمی کرد، به کمک ما آمد، چرا باید با او همان رفتار آمریکا را داشته باشیم؟ چین نیز همین طور. تازه روسی ها مسیحی اند، چینی ها مشرک. چرا بیخود برای خودمان دشمن بتراشیم.
پیامبر (ص) با دشمن دشمنش ولو کافر هم پیمان می شد
رجبی خاطرنشان کرد: پیامبر (ص) نیز همین گونه عمل می کرد. عمدا با آن قبیله ای که با دشمنش نیز مشکل دارد، هم پیمان می شود. آنها نیز بدشان نمی آمد. دشمن هر دو طرف قریش بود. پیمان صلح حدیبیه قرار بود 10 سال بین اسلام و قریش صلح ایجاد کند که قرآن آن را فتح المبین خواند. اما به دو سال نکشیده، پیغمبر آمد و مکه را فتح کرد. چرا؟ بخاطر همین ماده اش. یعنی حمله قریش به هم پیمانان پیغمبر. یعنی همان قبیله مشرکی که با پیغمبر هم پیمان بود. مسلمان هم نبودند! اینها انعطاف اسلام است.
پیامبر (ص) گاهی با مشرکان نجس هم غذا می شد
این پژوهشگر تاریخ با طرح این سوال که برخی ممکن است بگویند مگر مشرکان نجس نیستند، بیان داشت: بله، اما اما باید اهم و مهم کرد. پیامبر حتی گاهی با این مشرکان نجس هم غذا می شد. بنا بر برخی شرایط در احکام فقهی این ممکن است. پیغمبر همسایه مشرک داشت، اما وقتی دعوت می شد، ادب می کرد و با او هم غذا می شد و در میهمانی اش شرکت می کرد. برای اینکه اثر بگذارد و بتواند با آنها سخن بگوید و جذب اسلام کند. بعدها می بینیم امام صادق (ع) در پاک ترین خانه خدا در بیت الله الحرام با مشرک بحث کرد. در مسجدهای دیگر بدون طهارت می توان وارد شد، اما در مسجدالحرام و مسجدالنبی باید با طهارت وارد شد. حالا چه می شود که امام اجازه می دهد یک مشرک نجس وارد خانه خدا شود؟ لذا اهم و مهم باید کرد.
تقلید خیر؛ اقتباس و امتزاج آری!
رجبی دوانی با اشاره به این حدیث پیغمبر که دنبال دانش باشید، ولو در چین، بیان داشت: چین کشوری مشرک بوده همواره. وقتی علمی در دست مشرکان است باید تا نزد مشرکان برای کسب آن رفت. البته چند حالت برای تعامل با مشرکان وجود دارد. یک حالت تقلید است، یعنی چیزی را ندارید و آن طرف دارد و کامل آن را بگیرید و تقلید کنید. تقلید برای کوتاه مدت بد نیست اما نباید تداوم یابد. چون باعث انفعال و خودباختگی در برابر او می شود. حالت دوم اقتباس است. شما می توانید چیزی را از مشرکان بگیرید و با خصوصیات خود بومی کنید. حالت دیگر امتزاج است. چیزی را شما دارید و مشابه آن را مشرکان دارند. آن را از آنها می گیرید و با هم ممزوج می کنید و چیزی جدیدی می سازید. این دو جنبه های مثبتی در تعامل با دیگر تمدن هاست.
این استاد دانشگاه بیان داشت: من روی بیانات رهبری انقلاب کار کردم. ایشان روی تقلید به شدت حساس است. درباره کشورهایی که تقلید کردند نظیر کره جنوبی و مالزی و... می فرماید اینها ممکن است در یک دوره کوتاهی به رشدی رسیده باشند، منتها این تقلید آنها را خودباخته می کند و ضربه می خورند و از هم می پاشند. چون تحول بومی نیست و آثار دنیای غرب عینا بر آنها نیز وارد می شود. رهبری در ماه رمضان فرمودند ما حاضریم در برابر دیگران علومی را که نداریم برویم و شاگردی کنیم، منتها بیاوریم اینجا اقتباس یا امتزاج کنیم. حتی در مبادلات تجاری نظیر تسلیحات می توانید بروید از مشرکان بگیرید. پیغمبر در مواردی از کفار یمن منجنیق خرید تا علیه شورشگران مقابله کند.
اسلام می تواند با کافران اهل کتاب یک امت را تشکیل دهد
وی در بخش دوم سخنان خود درخصوص رفتار پیغمبر اسلام (ص) در تعامل با کفار بیان داشت: تا زمانی که پیغمبر در مکه بودند ایشان با اهل کتاب مواجه نبود، اما پس از هجرت به مدینه برای نخستین بار اسلام با اهل کتاب مجاور شد. به خصوص که حضور ایشان در مدینه با تأسیس دولت نیز همزمان شد.
رجبی دوانی گفت: یهودیان پیش از ظهور پیامبر در مکه، ظهور پیامبر آخرالزمان را در این منطقه انتظار می کشیدند، لذا به اینجا آمده بودند تا از نخستین کسانی باشند که بدان ایمان می آورند. اما وقتی دیدند پیامبر در مکه ظهور کرد نه در یثرب یا مدینه بعدها و این اعراب بودند که از نخستین یاران وی شدند، از پیامبر رانت و امتیاز خواستند چون از اهل کتاب بودند، اما اعراب مشرک بودند. وقتی دیدند پیغمبر این موضوع را نپذیرفت، با او دشمن شدند. اما انعطاف اسلام را اینجا ببینید که پیغمبر از روز اول گفت بیایید قوانینی با یکدیگر وضع کنیم تا بتوانیم در کنار هم زندگی کنیم. لذا پیمان همزیستی بین اسلام و یهودیان مدینه منعقد شد.
طبق اسلام و بیان حضرت امام (ره) تحصیل و مراوده با آمریکا ممنوع است
عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین (ع) افزود: یکی از این موارد پیمان این بود که چون قریش بعد از هجرت پیغمبر کماکان دشمن اصلی اسلام است، اینجا پیغمبر از کافران یعنی یهودیان تعهد می گیرد، حق معامله و مراوده با قریش را ندارد. چون آنها با اسلام سر جنگ دارند. این نکته برای امروز ما درس است. من تعجب می کنم که چطور در جمهوری اسلامی حتی فرزندان برخی از بزرگان می روند در آمریکا درس می خوانند و با آنها مراوده دارند. وقتی آمریکا دشمن اصلی ماست، پیغمبر حتی یهودی های داخل دارالاسلام را از مراوده با مشرکان منع می کند، آن وقت چطور یک مسلمان از دارالاسلام با کافر و دشمن اسلام بخواهد مراوده داشته باشد؟ این قابل قبول نیست. من خاطرم هست حضرت امام (ره) منع کرده بود، اما جز مواردی است که قبحش را از دست داده است. حتی اگر برای شرکت در مجامع علمی باشد هم من فکر می کنم منع داشته باشد.
وی با بیان آنکه اسلام حتی اگر با دشمن خود عهد و پیمانی ببندد بر پیمان خود استوار است، اظهار داشت: اسلام بر عهد خود می ماند، مگر آنکه او بدعهدی کند. لذا تا زمانی که خود یهودی ها زیر این پیمان نزدند، پیغمبر هرگز خلاف آن عمل نکرد. هر سه طایفه در سه موقعیت مختلف این پیمان را نقض کردند و پیغمبر را واداشتند تا با آنها مقابله کند.
اگر یقین کنیم دشمن قصد حمله دارد باید به او حمله کرد
این پژوهشگر تاریخ اظهار داشت: اما در مواردی پیغمبر در تعامل با کفار زمانی که یقین کردند آنها قصد حمله به اسلام را دارند، پیش دستی کردند. قبل از اینکه دشمن بخواهد حمله کند، این پیغمبر است که به سراغ ایشان می رود. رهبر انقلاب چند سال پیش وقتی اسرائیل ما را تهدید می کرد، گفتند اینطور نیست که ما دست در دست بگذاریم تا آنها حمله کنند. نخیر ما پیش دستی می کنیم. چه زمانی؟ وقتی یقین کردیم قصد حمله دارند. در قضیه خیبر پیغمبر چنین کاری کرد. بنابراین اسلام با کافر اهل کتاب اگر آنها زیر شرایط نزدند و قراری را با اسلام بگذارند، با آنها همزیستی دارد و می تواند یک امت تشکیل دهد.
رجبی دوانی در ادامه درخصوص مسیحیان بیان داشت: مسیحیان نیز گروهی دیگری بودند که با پیغمبر در تعامل بودند. پیغمبر ابتدا آنها را به اسلام دعوت کرد. بحث هایی کردند اما نهایتا گفتند ما تردید داریم که شما پیغمبر موعود باشید. طبق مباهله ای که خودشان قبول داشتند، خداوند آیه نازل کرد که آنها را به مباهله دعوت کن. اما وقتی دیدند پیغمبر با عزیزترین کسانش حضور پیدا کرد، کنار کشیدند و گفتند حاضریم جزیه بدهیم و با ما کاری نداشته باشید. پس می بینیم اسلام چقدر منعطف است.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: قرآن می فرماید کافران دشمنان آشکار شما هستند. کافران در اینجا اعم از مشرک و اهل کتاب است. در جای دیگر داریم خوی دشمنان شما استکبارورزی است. جالب است که دشمن را هم شیطان معرفی می کند و هم کافران. یعنی وجه مشترک شیطان و کفار استکبارورزی آنهاست. یعنی برتری طلبی دارند و می خواهند خود را بر شما مسلط کند و شما را به پیروی از خود وادارد؛ دقیقا نظیر شیطان. شیطان کافر نبود، مومن بود. زمانی که ابا کرد و استکبار ورزید از کافران شد. لذا باید مقابله شان ایستاد.
ما امروز در موقعیت نرمش قهرمانانه نیستم
رجبی افزود: حال این ایستادگی سه حالت دارد. یک حالت است که شما قدرت دارید و می توانید علیه اش بایستید. در این شرایط باید با همه شان بجنگید تا از قدرت بیاندازید. وقتی شکست خورد و دیگر نمی تواند بجنگد، حق کشتار ندارید. ببینید چقدر اسلام دین محبت است. حتی اگر پشیمان شدند، آزاد کنید. اگر نیازی مالی داشتید پولی بگیرید و آزاد کنید؛ بردگی ممنوع است. حالت دوم این است که قدرت شما به دشمن نمی رسد و دشمن مدام شما را تهدید می کند. در این موقعیت تکلیف این است که اقتدارید پیدا کنید تا مانع تهدید او شوید. همین که حضرت آقا مدام می فرمایند به قدری باید در عرصه های مختلف قدرتمند شوید تا دشمن خود را از قدرتتان بترسانید تا جرات نکند به شما تهدید کند! حالت سوم زمانی است که شما در ضعف کامل در برابر دشمن هستید. یعنی اگر جنگ درگیرد، موجب نابودی شماست. اینجا تکلیف نرمش قهرمانانه است. این نرمش یک تاکتیک است، نه یک راهبرد! تا زمانی که مسلمانان ضعیف هستند می توان اینگونه عمل کرد. این یک اصل نیست.
دولت های ما باور ندارند ما در موقعیت بدر و خیبریم
وی در اتنها بیان داشت: هم اکنون ما در حالت دوم هستیم؛ نه حالت سوم! حضرت آقا فرمود با همه اوضاع اکنون ما در موقعیت بدر و خیبریم. یعنی در موقعیت دوم. در بدر مسلمانان 313 نفر بودند، دشمنان هزار نفر. مسلمانان برخی با چوب می جنگیدند و زره نداشتند، اما دشمن همگی اسب سوار بود. امکاناتشان اصلا قابل قیاس نبود، اما با این حال مسلمانان پیروز شدند. ولی متاسفانه دولت های ما باور ندارند. اینها معتقدند ما در موقعیت ضعف هستیم و باید امتیاز دهیم. حضرت آقا می گویند حتی اگر می خواهید امتیاز دهید و فکر می کنید ما در موقعیت سوم هستیم، باید مدیریت کنید و نرمش قهرمانانه کنید. اگر امتیازی می دهید، امتیاز بیشتری بگیرید و او را فریب دهید. مبنای این تاکتیک در زمان پیغمبر رخ داده است.