به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «ریچاردسون» میگوید: «نگاهی سریع به فهرست کتابهای کودکان که بیشترین مخاطب را داشتهاند، این نکته را آشکار میکند که کودکان امروز نسبت به والدین خود با چشماندازهای ادبی بسیار گسترده بزرگ شدهاند.
اگر به قفسه کتابهای موسوم به آثار خواندنی بالینی مراجعه کنیم درمییابیم که دیگر از آثاری فانتزی و تخیلی چون «پنج نامدار»، «تاریخچه سرزمین نارنیا» و ماجراهای «پرستوکها و آمازونها» خبری نیست و به جای آنها، بیشتر علاقهها به سوی داستانهایی مانند «دفترچه خاطرات ویمپی کید» نوشته «جف کینی» و مجموعه «تام گیتس» نوشته «دیوید ویلیامز» و «لیز پیچون» جلب شده است.
جالب این که تنها کتابهای «رولد دال» که در میان کتابهای جدید ساندویچ شدهاند، همچنان مورد توجه خوانندگان هستند و بسیاری از کودکان اصلا درباره ادبیات کلاسیک قرن ۱۹ میلادی، همچون آثار «امیلی برونته» و «چارلز دیکنز» چیزی نشنیدهاند.»
وی میافزاید: «با «گری کاکس»، یکی از مادران ساکن جنوب لندن صحبت میکردم که میگفت، معلم دختر او در کلاس پنجم، برای مطالعه کلاسی «جین آوستین»، از غولهای ادبیات کلاسیک را معرفی کرده بود اما هنگامی که با چهرههای متعجب بچهها مواجه شده بود، پیشنهاد خود را تغییر داد؛ او «جی کی رولینگ» نویسنده «هری پاتر» را انتخاب کرد و البته به تمامی آنچه از کلاس میخواست رسید.»
«ریچاردسون» ادامه میدهد: «بسیاری بر این باور هستند که کودکان، اگر نتوانند با میراث بسیار غنی ادبیات کلاسیک خود آشنایی پیدا کنند، سرگشته خواهند شد؛ با وجود این، شاید کتابهای جدید و معاصر بتوانند همان وظیفه آگاهیرسانی ادبی آثار کلاسیک را به انجام برسانند.»
وی میافزاید: «سخنگوی بخش ادبیات کودکان انتشارات «پنگوئن رندم هاووس» میگوید: میلیونها کودک کتاب میخوانند زیرا آثاری چون «دفترچه خاطرات ویمپی کید» و کتابهای «جف کنی» کارایی بسیاری برای جلب آنها به کتابخوانی داشتهاند. با محتوای ۵۰ درصدی واژگانی و ۵۰ درصد تصویری این کتابها بسیار مفرح هستند و کودکان این را پذیرفتهاند. بنا به گفته «سنی گلایتر»، متخصص کتابهای کودکان، آثاری با محتوای هنر و ادبیات نوشتاری در جلب نظر بچهها بسیار موفقتر بودهاند.»
این کارشناس امور آموزشی عنوان میکند: «البته این عناوین بیش از آثار کلاسیک در دسترس هستند؛ برخی عناوین آنها حتی پیش از انتشار بهراحتی و بهرایگان از روی اینترنت قابل برداشت هستند.»
«ریچاردسون» همچنین میگوید: «کارشناسان همچنین معتقد هستند که به نظر میرسد، خوانندگان کودک در مقایسه با بحث زیباییشناسی کتاب، در حقیقت دیگر خیلی به محتوی و داستان توجه نشان نمیدهند. نکته مهم دیگر در داستانهای معاصر این است که شخصیتهای کودک این آثار معمولا در برابر خطری عظیم قرار میگیرند و در مقابل بزرگسالان یا غایب هستند یا ضعیف و در نقش شخصیتی خبیث ظاهر میشوند؛ این در حالی است که در داستانهای کلاسیک، به طور معمول این بزرگسالان قدرتمند با شخصیتهای مثبت هستند که شخصیتهای کودک ضعیف را مورد حمایت قرار میدهند.»
با وجود این وی میگوید: «البته استثناهایی وجود دارد؛ بازنشر مجموعهای از ۲۰ اثر کلاسیک برای کودکان در اوایل امسال، نشان میدهد که به هر حال این گونه آثار نیز جایگاه خود را دارند زیرا، این کتابها همچنان جاذبههای پایدار خود را حفظ کردهاند.»
«ریچاردسون» به نقل از «شانون کالن»، ناشر کتابهای کودکان اظهار میکند: «از «جزیره گنج» و «هایدی» گرفته تا «باغ مرموز» و «جادوگر شهر اوز»، همچنان در میان نسلهای مختلف محبوبیت داشتهاند و با پوشاندن جامههای جدید بر تن آنها میتوان اطمینان حاصل کرد که محبوبیت آنها همچنان مستدام باشد.»
وی برای شاهد این امیدواری به سخنان «کسی بوچانان» معلم ارشد مدرسه ابتدایی «چارلز دیکنز» اشاره میکند و میگوید: «کودکان بزرگتر همچنان گستره مختلفی از آثار کلاسیک را مطالعه میکنند. ما نسخههای جدیدی از کتابهایی چون «جنایت و مکافات» را معرفی کردهایم و حتی نسخهای از «آنتیگونه» را در کلاسهای ششم و پنجم مورد مطالعه و کاوش قرار دادهایم.»