فرهنگ امروز/ سیاوش جمادی؛
كتابهاي عامهپسند تقريبا در تمام جهان در صدر فروش قرار دارند. به عنوان مثال در ايالات متحده امريكا هم كتابهاي انديشمندانه در ليست پرفروشترينها قرار ندارند. اما آنسوي ماجرا كتابهاي سرگرمكننده قرار دارند كه اتفاقا در صدر فروش هستند. همچنين كتابهاي ادبي و قصهگو از ضعيفترين موضوع تا قويترين آن مورد استقبال مخاطبان امروزي تمام كشورها قرار ميگيرند. جوامع دموكراتيك اين امكان را دارند كه در فضاي مناسب و بازتري به گفتوگو و تبادل نظر مشغول باشند. بنابراين كتابها كه هيچ، اساسا مباحث جديتر هم جاي خود را دارد و براي مخاطبان نوع خود ارايه ميشوند. يعني اينطور نيست كه كتابهاي عاميانه همه سليقهها را اقناع كند و كتابهاي انديشمندانه را به حاشيه براند يا به كلي حذف كند. توازني در نوع استقبال مردم برقرار ميشود كه كتابها هم باتوجه به آن امكان چاپ مجدد ميگيرند و فروش ميكنند. ايندرحالي است كه ايران از اين نظر با كشورهاي ديگر متفاوت است و بيشترين كتابهايي كه ايرانيها به آنها اقبال نشان ميدهند كتابهاي سرگرمكننده هستند و به همان ميزان از امكان چاپ مجدد كتابهاي جديتر كاسته ميشود. معمولا اين پديدهها را نبايد تك علتي دانست. بههر حال آنچه در جامعه ما قابل مشاهده است، برآيند اين نكته است كتابهايي كه جنبه خودانتقادي دارند كمتر مورد استقبال عامه مردم قرار ميگيرند، كتابهايي كه تفكر ميطلبند در حاشيه قرار ميگيرند و كتابهايي كه برمبناي موضوعات عامهپسندانه است، در سطح بالايي از استقبال قرار دارند. اساسا در اكثر كشورهاي دنيا متفكران و انديشمندان جامعه در اقليت قرار دارند و در جايگاه عمومي از آنها استقبال خاصي نميشود. اما نميتوان اينگونه برداشت كرد كه اين بخش جامعه بايد به كلي ناديده گرفته شوند و آنها را در گوشه نگه داشت. بلكه ميتوان آنها را در جايگاه خود پر و بال داد. در جامعه ما هم ميان آزادانديشان و عموم مردم يك شكاف عظيم و ناپيمودني وجود دارد.
آسيبشناسي اين موضوع ضروري است كه چه موضوعي باعث ايجاد فاصله بين انديشمندان و عموم جامعه شده است. بهطوري كه يك شكاف قابل مشاهدهاي ميان اين دو تفكر در جامعه ايراني به وجود آمده و تاثيري را كه گذاشته حتي در ميزان فروش كتابها و فيلمها ميتوان مشاهده كرد. اگر فعاليت انديشمندان جامعه در فضاي امن قرار گيرد و امكانات مورد نياز را در اختيار آنها قرار دهند ميتوان انتظار داشت آثاري كه به دست اين طيف جامعه پديد ميآيد به شكل عامتري باشد و عموم جامعه هم از آنها استفاده كنند. اين پديده زماني نگرانكننده ميشود كه جامعه را يكنوع تكنظري احاطه كند و مردم در لاك خود فرو روند. جامعهاي كه داراي جريانهاي فكري متفاوت باشد و مردم امكان گرايش به ديدگاههاي مورد علاقه خود را داشتهباشند، جامعه پويا و زندهاي خواهد بود. كتابها با موضوعات مختلف وقتي كنار يكديگر قرار بگيرند، تاثيرگذارتر ميشوند و مخاطبان خود را پيدا ميكنند و از نگاه اقتصادي هم باعث فروش و جذب بازار ميشوند. در كنار هم قرار گرفتن آرا و نظرات است كه به جامعه جهت داده و افكار عامه مردم را ارتقا ميدهد و از تكبعدي بودن خارج ميكند. اينچنين فضايي نه به فروش كتابهاي انديشمندانه ضربه ميزند و نه سطح سليقه مردم را ثابت نگه ميدارد. درحالي كه با نگاهي به نوع كتابهاي پرفروش ميتوان نتيجه گرفت مردم ايران مدتهاست در يك سطح سليقه قرار دارند و اين موضوعي است كه نهتنها شامل عامه مردم ميشود، بلكه كتابخوانها هم درگير آنشدهاند. به نظر ميرسد مردم دسترسي خاصي به تفكرات بالاتر ندارند كه همچنان سراغ اين سطح فكر ميروند و از اينكتابها تغذيه ميكنند.