به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر، نشست «قلب آموزش کارآمد؛ پرداختن به دغدغههای کودک» به مناسبت روز جهانی کودک در سالن حکمت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در ابتدای این مراسم سعید ناجی، عضو هئیت علمی کارگروه فبک در پژوهشگاه ضمن عرض خیرمقدم به حاضرین از حسینعلی قبادی، سرپرست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دعوت کرد تا به عنوان اولین سخنران این نشست، صحبت کند.
قبادی ضمن تبریک به مناسبت روز جهانی کودک گفت: ما وقتی برنامه توسعه راهبردی پژوهشگاه را تنظیم می کردیم برای گروه فبک جایگاه ممتازی را تعیین کردیم و به نظرم وجود این گروه در پژوهشگاه یکی از امتیازهای آن به شمار می آید چون یک حرکت نوآورانه و پیشتاز است که می تواند تأثیر به سزایی در نظام آموزشی داشته باشد.
وی افزود: بدون تعارف می گویم که ما در آموزش و پرورش به کودکان، بسیار فقیریم و لازمه پیشرفت و بهبود در این حوزه ورود آموزش فلسفه برای کودکان است و اصلاً گزاف نیست اگر بگوئیم یکی از پیش شرط های جامعه توسعه یافته وجود کودکان پرسشگر و اندیشه ورز است. اگر برای ما به عنوان یک ایرانی توسعه یافتگی مهم است باید روی فبک تمرکز بیشتری شود.
سرپرست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: احتیاج و ضرورت توجه به فبک زمانی بیشتر می شود که می بینیم توجه به کودک و زبان او در تمدن چندین هزار ساله هم وجود داشته است. تولد رستم در شاهنامه، یا این شعر مولوی که می گوید «چون که با کودک سر و کارت فتاد/ پس زبان کودکی باید گشاد» مصداق همین صحبت است. بنابراین کودکی یک اصل و پدیده است که باید به آن توجه کرد.
قبادی با تأکید براینکه فبک سرمایه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است، گفت: فبک بهترین منبع برای اصلاح سیستم آموزش و پرورش است و به جرأت می توانم بگویم که از گروه فبک منسجم تر و فکری تر در ایران وجود ندارد. این گروه همچنین منطقی ترین پیوند را با تحول علوم انسانی در کشور دارد.
پس از سخنرانی قبادی از ۱۷ عنوان کتاب در حوزه «فلسفه برای کودکان» با حضور سعید ناجی، کریم مجتهدی، سید جلیل شاهری لنگرودی ، روح اله کریمی و رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی رونمایی شد.
بخش دوم این نشست شامل سخنرانی اساتید حوزه فلسفه برای کودکان با موضوع «نگاهی به وضعیت محتواهای درسی برنامه فلسفه برای کودکان در ایران» بود. اولین سخنران این بخش مهرنوش هدایتی از اعضای کارگروه فبک و نویسنده «آیا کودکان قادر به فلسفه ورزی هستند» بود. وی گفت: در مقابل فعالیت های فبک چالش ها و انتقادات مختلفی وجود دارد؛ مثلاً یکی از این نقدها و مقاومت ها این است که فبک روش محور عمل می کند ولی به نظرمن کاملاً برعکس است چون اگر فبک روش محور بود کافی بود که فقط تعدادی مربی دوره ببینند و دیگر احتیاجی به تأمین محتوا و نوشتن نبود ولی لیپمن کتاب نوشت و براساس کتاب هایش برنامه نوشت.
هدایتی افزود: لیپمن در کتاب «ناتاشا» یک دستورالعمل دوصفحه ای برای متون کتاب های فبک ارائه داده و گفته است: متن ارائه شده در حلقه کندوکاو باید بازتابی از آرای تاریخ فلسفه باشد ولی کودک نباید متوجه شود که این حرف ها را کانت، هگل و یا نیچه گفته است به عبارتی متن باید ارائه دهنده الگوی کندکاو فلسفی باشد.
عضو کارگروه فبک ادامه داد: از نظر لیپمن متن، واسطه میان فرهنگ و شخص است. متن باید ارتباطات را انتقال بدهد یا به عبارتی یک ارتباط منطقی داشته باشد. مثلاً لیپمن می گوید که ما هیچ وقت نفهمیدیم که چرا در مدرسه زنگ اول ریاضی داشتیم و بعد هنر و زبان و... یعنی از نظر او بین این ها باید ارتباط وجود داشته باشد. علاوه براین، متن باید قابل تحلیل باشد و با صدای بلند خوانده شود. متن باید برانگیزاننده خوب و مفهوم قابل چالش داشته باشد.
وی در پایان گفت: در پایان اینکه لیپمن نه تنها از پرداختن مفاهیم فلسفی فراری نیست بلکه به آنها تأکید هم می کند و می گوید که هیچ اشکالی ندارد اگر از صحبت ها و حرف های فلاسفه در متون استفاده کنیم به شرطی که آنها را درست به بچه ها ارائه دهیم.
سخنران بعدی این پنل، زهرا پارساپور، رئیس پژوهشکده ادبیات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود. پارساپور با تأکید بر استفاده از داستان برای آموزش فلسفه برای کودکان گفت: هر داستان یک فکر گسترش یافته است و هر داستانی علاوه بر گره افکنی که می کند یک گره گشایی هم انجام می دهد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا داستان های کهن ما شایستگی این را دارند که در فبک استفاده شوند یا خیر، توضیح داد: ما می توانیم از بسیاری از داستان های کلاسیک و کهن خود برای آموزش فلسفه برای کودکان استفاده کنیم به شرطی که آنها را درست گزینش کنیم چون بسیاری از داستان های قدیمی ما در توضیح و توصیف ضعیف هستند. ولی اگر برخی از آنها که این ضعف را ندارند استفاده کنیم زمینه را برای فکرکردن و همدلی کودک با داستان آماده می کنیم.
پارسا پور افزود: یکی دیگر از ضعف های متون ما یکسان بودن لحن در آن هاست در حالی که یکسان سازی لحن ها به یکسازی شیوه تفکر می انجامد و این اتفاق خوبی نیست. بنابراین بهتر است از متونی برای آموزش فلسفه برای کودکان استفاده شود که لحن شخصیت ها در آن با یکدیگر متفاوت است.
لیلا حبیبی نویسنده «داستانی برای کندوکاو» دیگرسخنران این پنل بود که در خصوص اقدامات فبک سخنرانی کرد. وی گفت: اقدامات فبک به سه دسته اصلی تقسیم می شود؛ دسته اول تألیفاتی است که در این حوزه صورت گرفته است، دسته دوم کارهای گزینشی و گردآوری شده برای حلقه کندوکاو و دسته سوم بازنویسی یا بازآفرینی داستان های کلاسیک است.
وی افزود: داستان های فکری که برای فبک نوشته می شود باید ویژگی عمومی داستان های کودک یعنی ارزش ادبی را به همراه کفایت فلسفی داشته باشد. کندوکاو پذیری از دیگر ویژگی هایی است که این داستان ها باید داشته باشند. ضمن اینکه این داستان ها نباید بارِ تلقینی یا آموزشی داشته باشند چون قرار نیست به بچه ها موضوعی انتقال داده شود بلکه قرار است که آنها مسیر تفکر را یاد بگیرند.
حبیبی ادامه داد: داستان های تألیفی موجود یا سریال گونه اند یا تصویری و یا داستان هایی که حلقه کندوکاو را شبیه سازی می کنند. این کتاب ها از لحاظ ادبی خوب هستند ولی نتوانستند اهداف فلسفی را به درستی دنبال کنند و به عبارتی مسیر فکری درستی را در پیش نگرفتند. ضمن اینکه بسیاری از این داستان ها به لحاظ فنی و ادبی ایراد دارند و دارای ابهام هستند و باید حتماً ویرایش شوند.
این مولف حوزه فبک اضافه کرد: متأسفانه بسیاری از مولفان فبک از روی سهل انگاری این آثار را نوشتند و انگار فقط قصدشان این بوده که یک داستان بازنویسی کنند در حالی که داستان های کلاسیک گنجینه عظیمی از ایده ها را در اختیار ما قرار می دهند به شرطی که به درستی بازبینی و بازنگری شوند چون استفاده خام از داستن کلاسیک ممکن است ما را به دردسر بیندازد.
پس از این پنل، پنل «کودکان دیروز، متفکران امروز» با حضور شاگردان کلاسهای فلسفه برای کودکان، خانواده های آنان و مربیانشان برگزار شد.
آخرین پنل این نشست به سخنرانی حسین شیخ رضایی، سعید ناجی و روح الله کریمی اختصاص داشت که به دلیل کمبود وقت، ناجی و کریمی از سخنرانی انصراف دادند و شیخ رضایی به عنوان آخرین سخنران این نشست در مورد کتاب های تصویری صحبت کرد.
وی گفت: صحبت من در خصوص کتاب های تصویری برای بچه هاست ولی پیش از ورود به بحث باید بگویم که بین کتاب تصویرشده و کتاب تصویری تفاوت وجود دارد؛ کتاب تصویرشده به کتاب هایی می گویند که دارای تصویرباشد حالا این کتاب ها می تواند مثلاً کتاب درسی تصویردار باشد ولی کتاب تصویری به کتابی می گویند که درآنها تصویر نقش سازنده ای دارد.
شیخ رضایی افزود: لیپمن و همکارانش به نوشتن کتاب های تصویری اعتقاد نداشتند و گفتند تعمداً کتاب هایی نوشتیم که در آنها تصویر نباشد چون به عقیده او جهانی که در داستان وجود دارد، جهان ایمنی است، بنابراین کودک در مواجهه با این کتاب ها با خطر کمتری مواجه می شود و به اصطلاح دنیای پاستوریزه تری است در حالیکه کتاب های تصویری چنین نیستند. علاوه بر این دادن عنصر بصری خلاقیت کودک را سلب می کند. چون وقتی به کودک تصویر می دهید در واقع خلاقیت را از او می گیرید و محدودش می کنید اما خانم جوانا هینز و همکارانش برعکس لیپمن فکر می کنند.
این مدرس و مترجم حوزه فلسفه ادامه داد: خانم هینز و موریس اعتقاد داشتند که اتفاقاً برای آموزش فلسفه برای کودکان باید به سراغ کتاب های تصویری رفت چون کودک واقعی بیش از اینکه حرف بزند کار انجام می دهد و عمل می کند. به عقیده او لیپمن اشتباه عجیبی کرده که گفته وقتی تصویر بدهیم تخیل را از کودک می گیریم چون ما معنا را می سازیم و به متن نسبت می دهیم. معنایی که ما به تصویر نسبت می دهیم بستگی به تعامل بین متن و تصویر دارد.
وی در پایان گفت: نکته جالب در مورد کتاب های تصویری این است که درکتاب های تصویری دوجهان مختلف کنارهم هستند؛ جهان متن یک جهان خطی است که باید آن را خط به خط خواند در صورتی که جهان تصویر غیرخطی است و ما تصویر را گزینشی می بینیم. تضاد بین این دو جهان نقطه شروع فلسفی می تواند باشد. به عبارت دیگر شکاف بین متن و تصویر می تواند بالقوه آغاز یک بحث فلسفی باشد.