به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ امرایی در نشست «نوبل و مترجمان» كه شب گذشته (چهارشنبه ۱۶مهر) با حضور لیلا سبحانی، مهدی غبرایی، خجسته كیهان، فؤاد نظیری و محمد حسینی برگزار شد، گفت: سال ها قبل مقالهای از گابریل گارسیا ماركز ترجمه كردهام كه درباره برندگان نوبل نوشته شده است. این مقاله «بزرگانی كه بزرگ نبودند» نام دارد و حاصل نگاه چپ و دوره ایدئولوژیك ماركز در ادبیات بود. این مقاله اوایل دهه ۶۰ در مجله «كیهان فرهنگی» به چاپ رسید.
وی افزود: ماركز آنجا اشاره كرده كه از برخی برندگان نوبل اثری درخشان به جای نمانده است و آنها فقط یك نامند. از جمله سولی پرودوم، نخستین برنده نوبل ادبیات از این جمله است. ماركز در آن مقاله به محرمانه بودن داوری جایزه نوبل اشاره كرده كه البته در سالهای اخیر تا حدودی میتوان درباره آن حدسهایی زد. امسال از پنج كاندیدایی كه حدسی میزدیم برنده نوبل شوند، یكیشان نوبل را دریافت كردند.
مترجم رمان «با چشمان شرمگین» اثر طاهر بنجلون ادامه داد: برخی میگویند نوبل سیاسی است كه البته تا حدودی میتوان حرف آنها را قبول كرد. شاید سیاسیترین اهدای جایزه نوبل به قول آقای كاوه میرعباسی بعد از چرچیل، اسوتلانا آلكسوویچ باشد كه امروز جایزه نوبل را برد. آلكسوویچ ادیب نیست و در واقع یك مقالهنویس و روزنامهنگار است. گرچه مقاله نویسی از نظر ما جزو ادبیات نیست اما اگر نیك بنگریم این كار نیز جزو ادبیات محسوب میشود.
امرایی ادامه داد: من در نشر ثالث، آثار یكی از برندگان نوبل را ترجمه كردهام كه «خزان خودكامه» نام دارد كه البته عنوان پیشنهادی زندهیاد احمد شاملو و احمد كریمی حكاك بود. آنها قصد داشتند این كتاب را ترجمه كنند و كارشان را شروع كرده بودند اما بعداً از هم جدا شدند و نتوانستند ترجمه این اثر را به پایان برسانند و این كتاب روی دست ماند. نویسندگان دیگر هم این رمان را ترجمه كردهاند. البته كتاب دیگری هم دارم كه قرار بود با عنوان «بیست یك، بیست و یك» چاپ شود كه یكی از داستانهایش به دلیل ممیزی حذف شد. این كتاب با عنوان «بیست بیست» منتشر شد. مجموعه دیگری داشتم كه با عنوان «جفت ۶» منتشر شد و اثر دیگری به نام «۶ و بش» داشتم كه منتشر نشد.
مترجم رمان «لائورادیاس» اضافه كرد: هر جایزهای از جمله جایزه نوبل موجی در تمام دنیا راه میاندازد كه صرفاً مختص كشور ما نیست. البته كمیته نوبل یك كمیته كاملاً بسته و آكادمیك است و شاید اعضای آن را ۱۰ دقیقه تحمل كنیم، آن هم ما كه معمولاً آدمهای صبوری هستیم. امروز بیصبرانه منتظر بودم كه جایزه را یا به فیلیپ راث یا جویس كرول اوتس یا به موراكامی بدهند. اینها نویسندگانی بودند كه آثارشان مطرح بود و به مسایل انسانی در دنیا كمك كردند. به گمانم این جوایز میتواند مبنای جدیدی در جامعه ما باشد. متأسفم كه امسال جایزه را به سوتلانا آلكسوویچ دادند، چون ما اسم ابتدا به ساكن در فارسی نداریم، نام كوچك او را اسوتلانا تلفظ میكنیم. این نویسنده ظاهراً خیلی به استالین علاقهمند است و نامش نام دختر استالین است.
امرایی افزود: او ضمن اینكه طرفدار استالین است از دخالت روسیه در اوكراین و جمهوریهای بالتیك هم دلخور است و علیه آنها در فاجعه چرنوبیل كه فاجعهای بزرگ بود مقاله نوشته است. همه اینها دست به دست هم داده است تا به عنوان یك ضرب شست به روسها از او استفاده كنند. به گمانم كمیته نوبل ادبیات البته بیش از همه شعار «نه شرقی و نه غربی» را محقق كرده است و با هر دو بلوك مخالف است. ما این همه نویسنده خوب در امریكا داریم كه به آنها جایزه ندادند و این همه هم نویسنده حرفهای در شرق داریم كه به آنها هم جایزه ندادهاند. امیدواریم كه اثر قابل توجهی از ایشان در ایران هم ترجمه شود.
لیلا سبحانی، مترجم نیز در این نشست گفت: پاتریك مودیانو ۶۹ ساله كه سال گذشته نوبل ادبیات را به خانه برد از چهرههای مهم ادبیات مدرن فرانسه محسوب میشود. او سال گذشته در خیابان مشغول قدمزدن بود كه تماسی دریافت كرد، لحظهای مطلع شد و دریافت كه برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۴ شده است.
مترجم رمان «برای اینكه در محله گم نشوی» اثر پاتریك مودیانو ادامه داد: در همه آثار مودیانو تأملی وجود دارد كه برای ارایه یك چشمانداز است. آثار مودیانو به دلیل نثرش خوشخوان است. در نگاه اول جملاتی ساده و در عین حال عاری از پیچیدگیهای زبانی دارد اما به رغم این سادگی مخاطبانش را در كنار لذت خواندن به اندیشههای فلسفی و هستیشناسی سوق میدهد. اندیشههای این نویسنده فرانسوی در نگاه اول شاعرانه به نظر میرسد اما در اصل شاعرانه نیست و برای هر كلمه گویی باید در فهرست كلمات گشت و كلمه دقیق را انتخاب كرد.
وی افزود: با توجه به نظر ابوالحسن نجفی كه زبان را به مرتبههایی تقسیمبندی كرده، یعنی زبان معیار، روزمره، عامیانه، رسمی، ادبی و ادبی مهجور، درك من از لحن و زبان آخرین رمان مودیانو یعنی «برای اینكه در محله گم نشوی» زبان رسمی بود. به همین دلیل سعی كردم آن را در ترجمهام رعایت كنم. مودیانو بیش از هر چیز به عنوان روایتگر خاطرهها شناخته شده است.
مهدی غبرایی، مترجم نیز در این نشست گفت: خانم استولانا آلكسوویچ را نمیشناختیم. امسال وقتی نام او را شنیدم به جای اینكه ناراحت شوم خوشحال شدم چون باری از روی دوش من برداشته شد. دیگر لازم نیست كتابهای او را بخوانم و ترجمه كنم چون كتابهای او جزو علایق من نیست. اگر رمان بود میخواندم اما به این دلیل به اعضای كمیته نوبل تبریك میگویم كه مرا خلاص كردند.
وی ادامه داد: در منابع فارسی گفتند ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر كاندیدای نوبل بودند اما در منابع خارجی عنوان شده بود كه حدود ۲۵۰ تا ۲۷۰ نویسنده كاندیدای نوبلاند. درواقع ۱۹۸ نفر از سوی كمیته نوبل انتخاب شدند تا آثارشان بررسی شود. از میان ۱۹۸ نفر ۳۶ اسم جدید بود. یكی دو نفر از خبرنگاران از من نظر میخواستند اما گفتم كه نظری ندارم.
خجسته كیهان، مترجم نیز در این نشست گفت: تابه حال چنین نبوده كه ببینم كدام نویسنده چه جایزهای را برده تا كتاب او را ترجمه كنم. یوسا را هم به دلیل علاقه شخصی ترجمه كردم. بیشتر كارهای او ترجمه شده بود و من از او دو رمان ترجمه كردهام و یك مجموعه داستان. رمان «دختری از پرو» را ترجمه كرده بودم و «قهرمان عصر ما» هم ترجمه كردهام كه منتظر دریافت مجوزش هستم. این نویسنده مجموعه داستانی هم با عنوان «سركردهها» دارد كه مربوط به دوران جوانی اوست. كتاب «ماهی در آب» هم زندگینامه یوسا محسوب میشود.
وی افزود: من چند سال پیش به یوسا تماس گرفتم و نیم ساعت وقت داشتم كه با او صحبت كنم. فكر نمیكنم كه پس از دریافت جایزه نوبل تغییری در خلق و خوی او ایجاد شده باشد. آنچه بیش از هر چیز مرا شگفتزده كرد، تواضع و فروتنی این نویسنده برنده نوبل ادبیات بود.
فؤاد نظیری، مترجم نیز در این نشست یادی از ایرج كریمی كرد و گفت: فقدان این منتقد و نویسنده غیر قابل جبران است.
وی افزود: من به تازگی سه كتاب از برندگان نوبل در نشر ثالث كار كردهام كه اشعاری از دو شاعر سرشناس امریكای لاتین و دیگری از یونان بود.
وی برخی از شعرهای سه شاعر را كه پابلو نرودا یكی از آنها بود برای حضار خواند و سخنرانی خود را به پایان رساند. نشست «نوبل و مترجمان» بدون حضور ع.پاشایی و سهیل سمّی برگزار شد.