به گزارش فرهنگ امروز به نقل از زوزنامه اعتماد؛ به دنبال انتشار گزارش خودكشي «هاوري شوان»، دانشآموز ١١ ساله در اشنويه آذربايجان غربي در صفحه حوادث، محسن رناني، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان در سايت شخصي خود، متني در اين رابطه نوشت و به تبعات اجتماعي خودكشي كودكان در جامعه ايران پرداخت. در زير بخشي از اين متن آمده است:
مهم نيست به چه علتي، مهم اين است كه يك دانشآموز دبستاني، يك نوجوان ده- يازده ساله خودكشي كرده است. اين بدين معني است كه بچههاي ما از همان كودكي پير ميشوند. خبر تكاندهنده بود: «خودكشي دانشآموز كلاس ششم ابتدايي».
ظاهرا اين حادثه همين پنج روز پيش (سوم آبان ۱۳۹۴) در اشنويه در منطقه كردنشين استان آذربايجان غربي رخ داده است. اخبار خيلي سربسته و مجمل بود. در مورد علت حادثه از فشار مدرسه براي كمك مالي (هديه) به مدرسه و كمك ناچيز پدر و ناراحتي كودك از كم بودن ميزان كمك، تا كنجكاوي كودكانه ناشي از ديدن فيلمهاي ماهوارهاي، گفته شده بود. من با دوستاني كه در منطقه داشتم تماس گرفتم و اخبار حاكي از تلاش مقامات محلي به ويژه آموزش و پرورش براي مصاحبه خانواده و انكار ارتباط اين خودكشي با فشار مدرسه بود. نميدانيم حقيقت چيست اما ميدانيم واقعيت چيست: يك كودك دبستاني خودكشي كرده است و اين خودش به اندازه يك دنيا پيام دارد.
من وقتي خبر اوليه را ديدم چنان منقلب شدم كه منتظر نماندم تا حقيقت كشف شود، احساس خودم را روي كاغذ آوردم. ديگر مهم نيست حقيقت مساله چيست. مهم اين است كه اين كودك ديگر در ميان ما نيست و مسوول اين حادثه ما هستيم. همين براي ارزيابي ماهيت نظام آموزشي ما كافي است. همين پاييز جاري شنيدم برخي مدارس كردستان به علت نبودن بودجه براي تهيه سوخت، چند روز تعطيل بودهاند. همين يك خبر براي زير سوال رفتن همه ادعاهاي كشوري كه دومين ذخاير گاز جهان را دارد و طبق سند چشمانداز بيست سالهاش ميخواهد در ۱۴۰۴ از همه نظر نخستين كشور منطقه باشد، كافي است. اين متن را صبح ديروز (پنجشنبه ۷ آبان) در فاصله نيم ساعت بعد از شنيدن خبر نوشتهام؛ بدون وقفه.