فرهنگ امروز/ حسین پاکدل:
درست میگوید ایمان افشاریان در بروشور نمایشاش، «جنایت و مکافات» که ما مدام در حال مکافات پسدادنیم؛ مکافات جنایاتی که بهلحاظ عینی و ذهنی مرتکب شدهایم. مکافات خون دلهایی که میخوریم و همیشه با ماست، فرصتهای حیاتی که از کف میروند و اتفاقاتی که باید روی دهند ولی در نطفه نیست میشوند. مکافات رفتارهای پلشت که زود تبدیل به عادت میشوند. ما حتی وقتی پای جنایتی در میان نباشد مکافات پس میدهیم و اغلب اضافهبار گناهان دیگران را هم به دوش میکشیم. حرف اساسی نمایش جنایت و مکافات، حکایت تمامنشدنی قضاوتکردن و زیست انسان در غیبت عدالت است، آنچه نابغه بزرگ و حکیم روان آدمی «داستایوفسکی» در تمام زندگی دغدغهاش بود و هرگز شامل حالش نشد و شاید اگر نبود این همه رنج، تا این حجم اثر ناب توسط او خلق نمیشد؛ که خود میگوید: «مادر تمام خلاقیتها رنج است». سؤال اساسی نمایش همین است که عدالت چیست و چه کسی مصداقش را تعیین میکند یا چه عکسالعملی مصداق عدالت است. عمل راسکولنیکوفها، الناها، بازرسها، دونیاها یا دیمیتری و سونیا و کاترین و دیگران. آیا هرکدام از ما در موقعیتها حق قضاوت و اقدام بر این مبنا داریم؟ دنیایی مفهوم کاربردی در این نمایش نهفته است که باید رفت و دید و چندباره دید و به کشف و شهود رسید. اگر دوست دارید نمایشی هماهنگ ببینید، نمایشی قرص و محکم ببینید، تابلوهای زیبای انسانی ببینید، بازیهای درخشان ببینید، همخوانیهای سمفونیک ببینید و بشنوید یا اگر میخواهید نمونهای جمعوجور از آثار فاخر بلشویی تئاتر مسکو را ببینید، از فرداشب به عمارت مسعودیه در میدان بهارستان بروید و حاصل چندین ماه زحمت دوستان نمایش «جنایت و مکافات» را ببینید. این اثر تنها یک نمایش نیست، یک کلاس و کارگاه بزرگ در همه زمینههای نمایش است؛ از نوشته و کارگردانی تا بازی و طراحی گریم و حرکت و فرم و... . هر شب ساعت ٢٠ در تماشاخانه مسعودیه!
روزنامه شرق