شناسهٔ خبر: 39787 - سرویس دیگر رسانه ها

جامعه مترجمان ما تا کی بدون متولی باشد؟ / وقتی ترجمه‌های دوباره‌کاری‌ رمق مخاطبان را می‌گیرد!

چرا نباید به فکر یک نهاد یا ارگان مستقل در زمینه مدیریت ترجمه در ایران داشته باشیم؟ آیا این نیاز تا به امروز احساس نشده است؟ در شرایطی که بسیاری از نویسندگان بنام جهانی در ایران شناس نیستند از یک نویسنده و یک اثر چندین و چند ترجمه به بازار می‌آید؛ دوباره کاری‌هایی که رمق مخاطبان را گرفته است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ بازار کتب ترجمه در ایران بازار مغشوشی است. این که آثاری که ترجمه می‌شوند خوب است یا نه، و اینکه این آثار به لحاظ کیفی تا چه میزان اعتبار دارند یک بحث است و اینکه این آثار بر مبنای انتظام خاصی به بازار عرضه می‌شوند یا نه بحثی دیگر. در این جا می‌خواهیم به دومین بخش گزاره مزبور بپردازیم؛ و سوال اساسی این است: جامعه مترجمان ما تا کی باید بدون متولی باشد؟

چرا نباید به فکر یک نهاد یا ارگان مستقل در زمینه مدیریت ترجمه در ایران داشته باشیم؟ آیا این نیاز تا به امروز احساس نشده است؟ در شرایطی که بسیاری از نویسندگان بنام جهانی در ایران شناس نیستند از یک نویسنده و یک اثر چندین و چند ترجمه به بازار می‌آید؛ دوباره کاری‌هایی که رمق مخاطبان را گرفته است.

در گزارشی که هنرآنلاین پیش از این منتشر کرد (در پایان همین صفحه لینک این گزارش را می‌توانید ببینید) به این موضوع پرداخته شد که چرا صاحبان و نامزدهای جوایز معتبر بین المللی - که اتفاقا در ماه گذشته چندی از این جوایز کاندیدهای نهایی و برنده جایزه را اعلام کرد- در ایران شناخته شده نیستند.

نوبلیست ۲۰۱۵، ۶ نامزد نهایی جایزه معتبر گلد اسمیت و برنده جایزه من بوکر و چهار کاندیدای دیگر این جایزه از کسانی بودند که هیچ کس در ایران آن‌ها را نمی‌شناخت. با این که در این زمینه مترجمان ما کم کار بوده‌اند اما تا دلتان بخواهد به آثار کلاسیک پرداخته‌اند. کافی است سری بزنید به لیست ترجمه‌های چند باره از کلاسیک‌های جهان.

گزارشی از عناوین این کتاب‌ها مجالی چند دهه صفحه‌ای می‌طلبد که به یقین مزین خواهد بود به نویسندگان بزرگی چون بالزاک، داستایوفسکی، تولستوی، آلبر کامو، سارتر، اسکات فیتز جرالد، فاکنر، ویرجینیا وولف، سروانتس و البته بسیاری از عناوین مطرح دیگر ادبیات غرب.

از طرف دیگر خیلی از نویسندگان نوظهور در جامعه ما مثل مودیانو؛ نوبلیست ۲۰۱۴ یا موراکامی؛ نویسنده‌ای که قریب به یک دهه است آثارش در ایران بسیار طرفدار دارد هفت، هشت، ۱۰ مترجم ویژه دارند.

با اینکه غالب مترجمان ما ثابت کردند که اهل ترجمه آثار روز اروپا و آمریکا نیستند، اما گاه ثابت می‌کنند که عاشق ترجمه آثار روز هستند. مصداق این تناقض، ترجمه آخرین اثر موراکامی درایران است:"سوکورو تازاکی بی رنگ و سال‌های زیارتش"(۲۰۱۳) که البته آخرین ترجمه این کتاب توسط مترجم توانایی یعنی مهدی غبرایی وارد بازار کتاب شده است؛ مترجمی که پیش از این نیز آثار خوبی را از موراکامی به فارسی برگردانده است.

"سوکورو تازاکی..." پیش از این هم به ترجمه امیر مهدی حقیقت و در نشر چشمه با عنوان "سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش" و همچنین با ترجمه فرزین فرزام "تسوکورو تازاکی بی رنگ و سال‌های زیارت او" منتشر شده بود .

مهدی غبرایی مترجم این اثر و آثار دیگری از هاروکی موراکامی پیش از این  گفته بود:" در مورد رمان "سوکورو تازاکی بیرنگ و … " سال‌های زیارت به نظر من درست نیست. زیرا گذشته از این که هیچ زیارتی در کتاب وجود ندارد و فقط سفری به فنلاند برای دیدار دوستی و باز کردن گره کوری برای سوکورو که شانزده سال تمام ذهنش را مسموم کرده و او را سرگشته و حیران به دور خود گردانده، پیش می‌آید؛ زیارت معمولأ سال‌ها طول نمی‌کشد و معنایش مهمل می‌ماند. برخی مترجمان اولین معنای pilgrimage را برداشته‌اند و به طیف گوناگو ن این واژه و مضمون کتاب توجه نکرده‌اند ".

اما فارغ از نگاه کیفی به آثار ترجمه شده همچنان این سوال باقی می‌ماند که چرا ما نهاد یا ارگان مستقلی نداریم که خط هادی مترجمان ما در انتخاب آثار باشد؟ آیا با مدیریت این موضوع نمی‌توان انرژی جامعه ترجمه کشور را به سمت درست و صحیح آن جهت دهی کرد و دقیقا برعکس از تلف شدن انرژی‌های هدررفته جلوگیری کرد؟ چرا مترجمان ما باید توامان بر یک متن ادبی کار و نهایتا چند برگردان از یک اثر واحد منتشر کنند؟