به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ ناصر ممدو درباره کتاب پیشنهادی خود برای مطالعه مخاطبان عنوان کرد: کتاب پنج جلدی «طهران قدیم» تاریخ و چگونگی شکلگیری شهر تهران و همچنین ورود مدرنیته به تهران را ارائه میدهد که در این میان اتفاقات کمیکی را که در تضاد میان سنت و مدرنیته به وقوع پیوسته نیز ارائه داده است؛ اتفاقاتی مانند ترس مردم از ورود ماشین دودی به تهران.
این صداپیشه و مدیر دوبلاژ افزود: این کتاب ضمن ارائه عادات و رسوم تهرانیهای قدیم، برخی اتفاقات تاریخی در شهر تهران را از دیدگاه فرهنگ عامه بررسی کرده است که شکلگیری برخی محلههای معروف تهران مانند لالهزار و ارباب جمشید از آن جمله هستند.
ممدوح همچنین درباره جلد پنجم این مجموعه نیز گفت: آخرین جلد از این مجموعه نیز به دستور پخت غذاهای سنتی تهرانی مانند آبگوشت بزباش و اشکنه اختصاص دارد که در مجموع، اثری جذاب و مخاطب پسند را پیش روی ما قرار میدهد.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم: «از دروازههای سیزدهگانه تهران قدیم و عصر ناصرالدینشاهی هست تا خیابانها و کسبهٔ معروف آن زمان و اخلاق و رفتار تهرانیها و نقل زندگی قمر و عبدالله آشی و شیخ حسن دیوانه و کله پزیها و آجیل فروشیها و نقل بعضی ناهنجاریهای رفتاری مردم آن زمان که بعضیهاش تا این زمان هم ادامه دارد و...
خیابانهای ابتدایی تهران اینها بوده ند: خیابان چراغ گاز یا چراغ برق که الان اسمش خیابان امیرکبیر است که کارخانه چراغ گاز و بعدها کارخانه برق آنجا ساخته شده. خیابان لالهزار هم که معرف حضور هست، خیابان باغشاه یا خیابان سپه که خیابان امام فعلی است، خیابان ناصریه، خیابان امیریه -عین الدوله که خیابان امیریه محلی بوده برای خر سواری و یابو سواری و کارهای دیگر از نوع چیز یعنی جیز که خب گفتن ندارد و...
خیابان علاءالدوله که خیابان فردوسی فعلی است، خیابان دروازه شمیران و... خیابان امیریه خیابان پر آب و درختی بوده که اشراف نشین محسوب میشده و محل خربازی و یابو سواری و نمایش آخرین مدل خرهای موجود در مملکت بوده و مایه دارها بهترین الاغهای بندری و خوبترین کرههای ورامینی و زیباترین خرهای دولابی را همراه با کلیهٔ جهازات بیرون میآوردند و آنجا نمایش میدادند و پزش را میدادند.
همان شهرک به بالا، جردن به پایین حالا. جالب اینکه خرسواری در این خیابان یک معنی میداده و یابوسواری یک معنی دیگر... علاوه برآن داشتن چپق در دست یا سیگار در دست هم معانی متفاوت میداده. چپق به دستان طبعی شیرخشتی داشته ند و خرسوار بوده ند؛ سیگار به دستان به اناث کشش داشته ند که خب یابوهه را هم سوار میشدند. انگار تا همین اواخر لفظ سیگارکشی متداول خانه دارها و خانمهای بدنام بوده.»