فرهنگ امروز /محسن سیف؛
نمیدانم چه اتفاقی افتاده که در یک برنامه فیتیلهای و کودکانه این همه واکنش اعتراضی به دنبال داشته؟ ایرانیتبارهایی که میتوانند با گویش و حتی لهجه گیلکی، کردی، مازنی، عربی و لهجههای شیرین اصفهانی، یزدی، کاشی، لری و... با هر شیوه تکلم آشنایی حرف بزنند. مهم این است که فراموش نکنیم اصالت و اصلیت ایرانیبودن را... .
شک داریم که در یک برنامه تلویزیونی کلام و رفتاری اهانتبار از سوی یک بازیگر با قصد و نیتی آگاهانه جاری و ساری شده باشد. بهخصوص که میدانیم سه بازیگر اصلی «فیتیله» اصالتا آذری، لر و گویا شمالی هستند... . دنیا را اینقدر سخت نگیریم و بد به دلمان راه ندهیم. در شناسنامه همه ما نوشته ملیت: ایرانی!
این اتفاق بهانهای شد که در حاشیه به «در حاشیه» مهران مدیری و دوستان طنزپردازش برسیم. همین اول بسمالله بگویم که مهران مدیری را در قدوقوارهای بلندبالاتر از «در حاشیه» به حافظه سپردهایم؛ بازیگر طنازی که عین دیالوگ نوشتهشده در متن را با موسیقی و آهنگی ویژه خودش بیان میکند. همان دیالوگ را اگر به هر بازیگر دیگری بدهیم، این نمیشود که از زبان مهران مدیری میشنویم. در بهترین حالت حس وفاداری به متن و نویسنده را القا میکند. اما مهران مدیری همان جمله را از صافی درک و ذهن خود عبور میدهد و جمله بازسازیشده تنها در تعداد حروف و کلمهها با اصل متن هماهنگ است. علامتگذاری و اعراب هر کلمه در کلیت جمله به ادراک مهران مدیری نزدیک است؛ مفهومی صیقلیافته با هدفمندی متفاوتتر از نقطهنظر نویسنده متن. طنازی یعنی همین! یعنی بازیگر و کمدین از چنان شوخطبعی و روحیه خلاقی بهرهمند باشد که در لحظه خوانش دیالوگ، شرایط حاکم بر مناسبات اجتماعی را از صافی ذهن تحلیلگر خود عبور داده و طنز پنهان را در تضاد روابط انسانی پررنگ کند. مهران مدیری و دوستان همکارش از میانه دهه ٧٠ به تجربههای جدید و متفاوتی از مفهوم طنز و کمدی رسیده بودند. حرکت رو به جلو و موفقی در افزایش کیفیت این تجربهها را تا همین چند سال اخیر در مجموعههای نمایشی ایشان سراغ داشتیم و هرازگاهی با نقد و هجو رفتار برخی صاحبان مشاغل و اصناف خودشیفته با واکنشهای تند و اعتراضآمیز مواجه میشدند و کمی دستبهعصاتر پیش میرفتند. این شیوه «آسهبرو آسه بیا!» هیچ نسبت و تناسبی با مقوله نقد و طنز نمایشی ندارد و کیفیت کار طنازی و نقادی را بهشدت کاهش میدهد. بنابراین عده قابلتوجهی از اهالی هنر و دستاندرکاران حوزههای نقد و نمایش و طنز با ورود به مرحله آزاردهندهای از سرخوردگی و احساس ناامنی، در خود فرورفتند. اولین پیامدهای این احساس ناامنی در سینما، سیطره روحیه خودسانسوری و گرایش به سوژههای ابتر و بیدردسر در میان تولیدکنندگان فیلمهای سینمایی بود.
دستاندرکاران برنامهسازی و تولید مجموعههای تلویزیونی هم از این آسیب برکنار نماندند و چهبسا در شرایط دشوارتری مجبور به پذیرش محدودیتها شدند. مهران مدیری که پس از چند سال دورماندن از هیجان محبوبیت دههامیلیونی بار دیگر به خانه و خاستگاه تولد هنریاش برگشته بود با تولید مجموعه «در حاشیه» یکباره با واکنش منفی و اعتراضی جامعه پزشکی مواجه شد. این اعتراضها البته از همان زمان پیشتولید مجموعه آغاز شده بود؛ اعتراضهایی که سبب تغییر عنوان اصلی مجموعه از «اتاق عمل» به «در حاشیه» شد. این مجموعه البته در حد انتظارها نبود. هیچ رد و نشانهای از «تیزهوشی» و خلاقیتهای طنازانه مهران مدیری در دهههای ٧٠ و ٨٠ نداشت، اما بههرحال در جذب مخاطبان تلویزیون کموبیش موفق بود. اما اعتراضها و... آنقدر نامعقول و حتی مضحک است که آدم از یک جامعه باسواد و فرهیخته پزشکی انتظار ندارد. راستی این دوستان با این همه دانش و سواد و ادعا هنوز نمیدانند طنز یعنی اغراق در نمایش بعضی واقعیتها؟!
روزنامه شرق