شناسهٔ خبر: 40299 - سرویس دیگر رسانه ها

روایت «پیترو دلاواله» جهانگرد مشهور ایتالیایی از آداب غذاخوردن ایرانیان

پیترو دلاواله درکنار توصیفاتی که از اوضاع سیاسی ایران درعصر شاه‌عباس ارایه می‌دهد، درباره وضع اجتماعی و فرهنگی مردم این سرزمین نیز مطالبی نگاشته است. بخش‌هایی از نوشته‌های وی به شیوه زندگی ایرانیان و آداب و سنت‌های آنان در زمینه‌های گوناگون بازمی‌گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شهروند؛  پیترو دلاواله جهانگرد مشهور ایتالیایی در اوایل سده هفدهم میلادی، همزمان با حکومت صفویان به ترکیه و ایران و هند سفر کرد و خاطرات خود را به صورت نامه‌هایی به رشته تحریر درآورد. خاطرات وی کتابی باارزش است که به‌ویژه بخش‌های مربوط به ایران آن، نکته‌هایی فراوان درباره زندگی اجتماعی و سیاسی دوران سلطنت شاه‌عباس اول صفوی دربرگرفته است. سفرنامه دلاواله، یکی از سفرنامه‌های جالب درباره رفتارهای اجتماعی ایرانیان به شمار می‌آید که تاکنون نوشته شده است. او با دقت و ظرافتی کم‌نظیر دیده‌ها و شنیده‌های خود را در زمان سفر به مناطق گوناگون سر راهش به تحریر درآورده و پیش‌روی خواننده قرار داده است.

پیترو دلاواله درکنار توصیفاتی که از اوضاع سیاسی ایران درعصر شاه‌عباس ارایه می‌دهد، درباره وضع اجتماعی و فرهنگی مردم این سرزمین نیز مطالبی نگاشته است. بخش‌هایی از نوشته‌های وی به شیوه زندگی ایرانیان و آداب و سنت‌های آنان در زمینه‌های گوناگون بازمی‌گردد. یکی از نکته‌های جالب در این بخش‌ها شیوه غذا خوردن و تهیه خوراک در برخی مناطق ایران است. اینجا به بخش‌هایی از سفرنامه پیترو دلاواله جهانگرد مشهور ایتالیایی می‌پردازیم که درباره آداب غذایی ایرانیان است.

قاشق بی‌قاشق

دلاواله هنگامی که درمسیر سفر به مناطق مرکزی ایران، از کردستان می‌گذرد به سنت‌های تهیه نان در آنجا اشاره می‌کند: «همان‌طور که بعدها به کرات ملاحظه کردم، نان در کردستان و به‌طورکلی در ایران، بسیار نازک و شکل آن دایره مانند و سفیدرنگ است و خوب پخته می‌شود و شبیه لازانیاست که از آن ماکارانی تهیه می‌کنند. از قاشق و امثال آن خبری نیست و طرز غذاخوردن ایرانیان این است که از دست به‌عنوان قاشق و چنگال استفاده می‌کنند. چند عدد قاشق چوبی سر سفره وجود داشت ولی به غیر از ما فرنگی‌ها هیچ‌کس آنها را مورد استفاده قرار نداد زیرا ایرانیان- همان‌طور که موقع ورود سفرای آنان به رم، شیوه غذا خوردن آنان توجه اشخاص کنجکاو را جلب می‌کند- از دست به‌عنوان قاشق استفاده می‌کنند و به طریق خاصی چهار انگشت را به‌طور پیوسته به یکدیگر در داخل ظرف غذا می‌چرخانند».

پلو، غذای فوق‌العاده سالم

«نمی‌دانم از پلو تا به حال چیزی شرح داده‌ام یا خیر؟ پلو، برنجی است که نسبت به برنج‌های ما پخت آن کمتر است و آبکشی شده و آن را با روغن دم کرده‌اند. غالبا برنج با گوشت دام و یا مرغ طبخ می‌شود و به علاوه چاشنی و ادویه‌های مختلفی به آن می‌زنند. دانه‌های برنج به یکدیگر نمی‌چسبد به‌طوری که وقتی در قاب قرار می‌گیرد، با وجودی که به خوبی پخته شده، این‌طور به نظر می‌آید که خام است. در داخل پلو ممکن است بادام یا پسته یا کشمش یا ترشی یا شیرینی به انحای مختلف مخلوط شده باشد. این غذا فوق‌العاده سالم و به ذائقه من خوشایند است؛ به علاوه در موقع سفر نیز حمل آن زحمتی فراهم نمی‌کند و زود می‌توان آن را گرم کرد و شکم را نیز زود سیر می‌کند؛ زیرا یک بشقاب پلوی ایران، با چهار بشقاب برنجی که به طریق ایتالیایی پخته شده باشد، برابر است. من در مراجعتم برای شما این غذا را تهیه خواهم کرد و مطمئن هستم موافق طبعتان خواهد بود. درصورت لزوم پلو را با سبزی‌های مختلف تهیه می‌کنند؛ ولی معمولا پلو به برنج پخته گفته می‌شود و درحقیقت نوع طبخ برنج را می‌نمایاند و با شوربا که برنج پخته در آب و یا به قول ما مینستراست،فرق دارد».

اینها فقط برنج می‌خورند

«زمین‌ها [درمازندران] به علت آب فراوان، همه زیرکشت برنج که غذای منحصربه‌فرد و یا حداقل غذای اصلی اهالی این منطقه را تشکیل می‌دهد، قرار داشت ولی گندم در اینجا کشت نمی‌شود زیرا مردم به آن توجهی ندارند و زمین به علت رطوبت زیاد، برای عمل آوردن این محصول مناسب نیست و به همین دلیل اهالی که نان ندارند و درعین حال لبنیات و به‌ويژه کره را از اغذیه مضر می‌دانند و به خوردن گوشت نیز علاقه‌ای نشان نمی‌دهند، فقط با برنج زنده‌اند و آن را بدون چربی و با آب و نمک طبخ می‌کنند و این غذا را که چلو نامیده می‌شود، با رب‌های ترش مختلفی از قبیل رب‌انار و غیره می‌خورند و معتقدند این غذا بسیار سالم و خوش‌طعم است و به نظر من نیز این نوع برنج بدمزه نیست و در تمام ایام ٤٠‌گانه روزه، چون چیز بهتری پیدا نکردم از آن خوردم و تصور می‌کنم واجد غذاییت زیادی نباشد زیرا مردم مازندران که فقط برنج می‌خورند یا به این دلیل و یا به علت نامناسبی آب و هوا، غالبا رنگ پریده هستند و پوست آنان گندم‌گون است».

آداب پس از غذا

دلاواله می‌نویسد: «در این میهمانی، خوردن پلو فقط مدت کمی به طول انجامید... طبق عادت عموم شرقی‌ها ازجمله ترک‌ها و ایرانیان و حتی مسیحیان مقیم این صفحات، ضمن چاشنی‌های دیگر، پیاز را نیز به غذاها اضافه می‌کنند. بعد از جمع‌کردن بشقاب‌ها آفتابه و لگن آوردند تا با آب گرم که حتی در تابستان نیز به روی دست ریخته می‌شود، چربی‌های غذا زدوده شود».