به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ ناصر تکمیلهمایون، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره دلایل کمرنگ شدن کتاب در جامعه به خبرنگار گفت: به دلایل متعددی در جامعه ما کتاب جایگاه گذشته را ندارد و مطالعه کتاب در میان مردم ضعیف شده است. یکی از این دلایل از لحاظ اقتصادی است، کتاب گران شده و اگر فردی بخواهد کتاب بخرد، به بودجه نیاز است. از همین رو، برای بالا بردن قدرت خرید مردم در عرصه کتاب، دولت باید به آن یارانه اختصاص دهد، همانطور که در برخی کشورها به نان و اجارهخانه یارانه تعلق میگیرد، مسئولان ایران نیز باید به کتاب به عنوان یک کالا نگاه نکنند، بلکه آن را به شکل یک نیاز روحی ببینند و با وضع قانون و مقرراتی از تولید و فروش آسان آن حمایت کنند تا مردم به آن روی بیاورند.
استاد دانشگاه توانایی خرید برخی کتابها را ندارد!
وی با اشاره به تاثیر مشکلات اقتصادی بر قدرت خرید کتاب بیان کرد: امروز در جامعه ما وضعیت قیمت کتاب به شکلی است که من به عنوان یک استاد دانشگاه گاهی در میان کتابفروشی یک کتاب را میبینم و آن را ورق میزنم، پس از تورق، از آن کتاب خوشم میآید و قصد میکنم که آن را خریداری کنم، اما زمانی که پشت جلد آن را نگاه میکنم و با قیمت آن که 100هزار تومان است، روبهرو میشوم، در کمال تاسف متوجه میشوم که یک استاد دانشگاه توانایی خرید کتاب را که ابزار کار و بالا بردن سطح دانایی و دانش اوست ندارد. با این مثال خواستم بگویم بنده که استاد این جامعه هستم توان خرید یک کتاب متوسط را ندارم، حال ببینید سایر افراد در چه وضعیتی قرار دارند.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: مساله دوم به دلایلی ناقص چاپ میشود. زمانی که یک اثر بیدلیل ممیزی میشود، از ارزش علمی و فرهنگی آن کاسته شده و به نوعی کتاب ابتر و ناقص میشود. بنابراین مردم در زمان خرید این نوع کتابها که قربانی شدهاند، میگویند این اثر همه سخنان مولف در آن مطرح نشده است.
جولان آثار ضعیف در غیاب مولفان زبده
تکمیلهمایون با اشاره به نقش آزادی بیان کتابهای تالیف شده عنوان کرد: در این مورد علاوه بر رعایت مساله اقتصاد، دموکراسی نیز باید در نظر گرفته شود. به عبارتی مولف باید بتواند در طرح و بررسی یک مساله در اثر خود تا حد ممکن آزادی بیان داشته باشد. البته منظور من این نیست که مولف هر سخنی که خواست در یک کتاب به تالیف دربیاورد زیرا این حالت باعث هرج و مرج در جامعه میشود، نظر بنده این است تا جایی که قوانین اجازه میدهد مولف در نگارش یک کتاب بتوانند مسائل را به زبان بیاورد تا بتواند مخاطب را در شکافتن یک جنبش، رویداد یا انقلاب با خود همراه کند.
وی درباره یکی دیگر از دلایل دور شدن جامعه از گرایش به کتابخوانی اظهار کرد: آثاری که در حال حاضر با عنوان کتاب به استثناء تعداد اندکی از آنها چاپ میشود، از سوی مولفان درجه سه و چهار به نگارش درمیآیند؛ آثاری که در غیاب نویسندگان و پژوهشگران زبده و باتجربه در عرصه نشر جولان میدهند. به نظر میرسد علما و فضلا از کتاب نوشتن در جامعه بازماندهاند و به همین دلیل شمارگان فراوانی از آثاری که بر پیشخان کتابفروشیها جلب توجه میکنند، آثاری هستند که جانمایه علمی ندارند و بیشتر از راه گردآوری و کپی کردن آثار قدما و یا معاصران به رشته تحریر درمیآیند و به دلیل بضاعت علمی ضعیف پاسخگوی نیازهای جامعه کتابخوان نیستند و در عین حال با مطالب تکراری که دارند نمیتوانند مخاطبان را به خود جذب کنند.
فرصت نداشتن اهل دانشگاه برای مطالعه کتاب
این تاریخنگار گفت: فضای مجازی یا اینترنت نیز یکی دیگر از مسائلی است که به گرایش به ویژه جوانان به سوی کتاب لطمه زده است. برای درک ملموس این تاثیرگذاری حتی در سطح دانشگاه باید بگویم بنده در کلاسهای درس با دانشجویانی مواجه هستم که وقتی از آنها درباره یک کتاب پرسش میکنم تعداد بسیاری از آنها میگویند که آن کتاب را مطالعه کردهاند و زمانی که از آنها میخواهم کتاب را برای من بیاورند، میگویند که ما این کتاب را در فضای مجازی مطالعه کردهایم! این شیوه در سطح دانشگاه امری پسندیدهای نیست، زیرا دانشجو باید دائم به کتاب مراجعه کند و این دسترسی به اینترنت چقدر میتواند دانشجو را در درک مطالب یاری کند؛ هرچند بنده مخالف استفاده از تکنولوژی و فضای مجازی نیستم.
تکمیلهمایون با برشمردن یکی دیگر از عوامل پایین بودن میزان حضور کتاب اظهار کرد: مساله دیگر نقش و سهم استادان و جامعه دانشگاهی در شکلگیری و مطالعه کتابهای تولید شده است. اگر از همکاران ما آماری درباره میزان تالیف و مطالعه کتاب گرفته شود، متوجه میشویم که بیشتر استادان دانشگاه تقریبا 26 تا 28 ساعت تدریس میکنند. با این حجم تدریس باید پرسید آیا دیگر زمانی برای تالیف یا مطالعه کتاب از سوی اهلعلم باقی میماند؟
وی ادامه داد: این یک درد بیدرمان است که تامین معیشت حتی استادان را هم از تالیف و انس با کتاب دور و هم جامعه جوان و تشنه علم را از مطالعه تجربههای این کهنهسواران جامعه علمی محروم کرده است. جامعهای که در حال حاضر باید استادانش در حدی از رفاه باشند تا بتوانند در عرصه پژوهش و تالیف نقش پررنگتری داشته باشند نه اینکه تنها به حضور فیزیکی آنها در کلاسهای درس اکتفا شود.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی عنوان کرد: عواملی که برشمردم مجموعه مسائلی هستند که در کنار هم باعث رکود کتابخوانی در جامعه ما شده و حجم کتابخوانی را در کشور کاهش داده است. بنابراین مسئولان باید برای پررنگ شدن کتاب در کشور در کاهش یا رفع آنها بکوشند تا کتاب در جامعه ما نمود و ظهور پررنگتری پیدا کند.