به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ «جي. كي. رولينگ» آرزو دارد خودش را در سن ١٦ سالگي ملاقات كند: «دختري كه در تاريكي دراز كشيده و عودها را روشن كرده و به ترانه «خدا ميداند الان چقدر بدبخت هستم» گوش ميدهد.» رولينگ دوست دارد به اين دختر بگويد روزي «موريسي» (خواننده گروه اسميتس) را خواهد ديد و اين خواننده ميداند او كيست.
جي. كي. رولينگ خالق ١٥ كتاب كه شامل هفت جلد از داستانهاي هري پاتر و سه رمان جنايي با اسم مستعار «رابرت گالبرث» است را منتشر كرده است. پروژه ساخت نخستين فيلمنامه او «جانوران شگفتانگيز و زيستگاه آنها» در مرحله توليد قرار دارد. همچنين در حال حاضر او در ساخت نمايشنامهاي جديد به نام «هري پاتر و بچه نفرينشده» با تئاتر لندن همكاري ميكند.
اين رماننويس كه ٤٥٠ ميليون نسخه از مجموعه كتابهاي «هري پاتر» اش به فروش رسيدهاند و حدود شش ميليون تعقيبكننده در سايت اجتماعي «توييتر» دارد مصاحبهاي با «لارن لاورن» خبرنگار مجله «ويكند» انجام داده است. رولينگ در اين مصاحبه توضيح ميدهد كه چرا هنوز هم كتاب هري پاتر براي بزرگسالاني كه بيستوچند ساله هستند باارزش است و ميگويد: «چون من ميدانم ملاقات با موريسي چقدر برايم باارزش است.»
طرفدار پروپاقرص گروه اسميتس، موريسي را در فروشگاه «هاروي نيكولز» ملاقات كرد: «به يكديگر نگاه كرديم و نزديك و نزديكتر شديم و همزمان دستهايمان را براي دست دادن دراز كرديم. موريسي ميدانست من كي هستم و اين براي من شگفتآور بود.»اين رماننويس تجربه ملاقات با خواننده محبوبش را با ملاقاتهاي طرفدارانش مقايسه كرد و گفت: «آدمهايي كه در سن ١٦ و ١٧ سالگي براي شما ارزش دارند، آدمهايي هستند كه باعث ميشوند از مشكلات و گرفتاريهايتان سربلند بيرون بياييد. بنابراين به خوبي ميفهمم چرا كسي كه در ١٣ سالگي به هري پاتر پناه ميآورده، وقتي ٢١ ساله شده از صحبت كردن درباره «هاگوارتز» هيجانزده ميشود. فكر نميكنم اين نوع برخورد بچگانه باشد. اصلا فكر نميكنم هيجانزدگي من از ملاقات با موريسي بچگانه باشد... دوست دارم دختري كه در ١٦ سالگي بودم را ملاقات كنم؛ دختري كه در تاريكي دراز كشيده و عودها را روشن كرده است و به ترانه «خدا ميداند الان چقدر بدبخت هستم» گوش ميدهد و به اين دختر بگويم: «يك روزي موريسي را ميبيني! و او ميداند تو چه كسي هستي!»رولينگ تا به حال نتوانسته كتاب «فهرست گمشدگان» را، نخستين تجربه نويسندگي موريسي، بخواند. رولينگ در حال خواندن كتاب «خاندان» اثر «تام هولاند» است و بعد از آن سراغ اثر جديد «مارگارت اتوود» خواهد رفت و احتمالا كتاب موريسي را بعد از اين رمان خواهد خواند.رولينگ دموكراسي توييتر را دوست دارد: «دورهاي بود كه هري پاتر خيلي پرطرفدار شده بود، دو هزار تعقيبكننده داشتم. طبيعتا نميتواني به سوال همه پاسخ بدهي اما توييتر چنين توانايياي را به من داد. لازم نبود كسي بليت تهيه كند. توييتر محيط دموكراتواري دارد.» رولينگ سهگانه جنايي را با اسم مستعار «رابرت گالبرث» منتشر كرده است. او از علاقهاش به گمنامي ميگويد: هميشه اين خيال را در سر ميپروراندم كه قبل از برملا شدن هويتم، بتوانم دو يا سه كتاب با اسم گالبرث بنويسم. آزادي بزرگي بود و فكر ميكردم: «هيچكس نميداند اين نويسنده من هستم.»رولينگ درباره وقتي كه نخستين كتاب گالبرث را براي ناشر فرستاد، ميگويد: «هيچ ايدهاي نداشتم و از هر نامه مردودي قلبم به تپش ميافتاد. همهچيز حقيقي بود و پاي نوشتن در ميان بود.»انتشارات كوچكي قصد داشت نخستين كتاب جنايي گالبرث را منتشر كند اما رولينگ احساس ميكرد: «براي يك ناشر كوچك راز بزرگي بود. » بعد انتشارات بزرگ «ليتل، براون» به چاپ اين كتاب علاقه نشان داد و رولينگ قرارداد انتشار كتاب را با او امضا كرد. رولينگ تاييد ميكند كه قبل از بستن قرارداد، اين كتاب بارها از سوي ناشران رد شد: ناشري بود كه گفت: «ببينيد، ما خيلي از اين كتاب خوشمان آمد، اما به تازگي با نويسندهاي قرارداد بستهايم كه در همان منطقه جغرافيايي شما است» خوشحال شده بودم. اما نه آنقدر كه يك نويسنده نوقلم خوشحال شود، چون من و نويسنده نوقلم يكي نبوديم. هر نويسنده نوقلمي در اين جور مواقع مايوس ميشود و ميگويد: «خوشتان آمد، اما قبولش نميكنيد!» اما من گفتم: «خوشتان آمد! خيلي خوب است! اميدوارم بهتر از اينها نصيب كتابم شود.»و نخستين ناشري كه كتاب هري پاتر را رد كرد، بيرحمانهترين نامه را براي رولينگ نوشته بود: بنابراين فكر كردم بهتر است ديگر داستاني براي اين ناشر ننويسم. آنها به وضوح از من خوششان نيامده بود... آنها برايم نوشته بودند: «شاعرانگي خونينت را نميخواهيم.»