به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ یعقوبی در یادداشتی نوشت:
«یک هفته پس از اعتراض جوانان خوشنام حلقهی تئاتر دانشگاهی و نگرفتن هیچ پاسخ و واکنشی از سوی خانهی تئاتر، وظیفهی خود دانستم بیش از این سکوت نکنم و به سهم خود ادای دینی کنم به دوستان عزیزم علیرضا نادری، امیر اسمی، سلما سلامتی و دیگر دوستان دستاندرکار تدوین سند جامع راهبردی تئاتر که میدانم چه زحمتها در نزدیک به دو سال گذشته کشیدهاند، چه وقتها سپری کردهاند، چه از خودگذشتهگیها کردهاند تا سندهای مکتوبی را تهیه و تدوین کنند با این امید که خانهی تئاتر پس از پانزده سال بحران مدیریت و مشقِ کارِ تشکیلاتی وارد مرحلهای جدیتری شود تا بتوان مانند هر تشکل سازمانمندی به عنوان الگو از آن یاد کرد.
من سالها در خانهی تئاتر بودهام، بیش از ده سال، سه دورهی دوساله در هیئت مدیرهی مرکزی و سالها در کانون نمایشنامهنویسان و خون دل خوردهام در این سالها. خوب میدانم دوستانم با تدوین سندهای مکتوب مدیریتی و برنامه چه کردهاند. این دلشدهگان چه میخواستند مگر؟ جز سربلندی خانهی تئاتر، ضرورت برنامه و ضرورت دگرگونی؟ باور من این است اگر کسی با این ضرورتها در خانهی تئاتر مخالف است جایش در هیئت مدیرهی خانهی تئاتر نیست. و مجمع عمومی در انتخابات آیندهی نزدیک خانهی تئاتر فرصتی است مغتنم برای بازنگری اعضای خانهی تئاتر دربارهی این بازدارندهگان، این خوکردهگان به خودکوچکبینی و کمخواهی، مخالفان فنآوری، روشنگری و دگرگونی. خانهی تئاتر مانند هر تشکل و نهادی در دنیای امروز برای بالندهگی و توسعه نیاز به اصلاح دارد و سلامت نظام اداری پیشنیاز توسعه و دگرگونی این نهاد است. این نابخردانه نادیدهگرفتن تلاش نجیبانهی دوستان در این راه و کوچکشماردن این کار مهم هیچ پشتوانهی حقوقی و منطقی ندارد. اعضای هیئت مدیرهی محترم خانهی تئاتر توسط مجمع انتخاب شدهاند و مسئولیت پذیرفتهاند برای سازماندهی و برنامهریزی، برای کار تشکیلاتی، نه بازدارندهگی ضدتشکل. بیاعتنایی به ساعتها و روزها تحلیل و پژوهش، استخراج قوانین، مشاوره با متخصصان برای طراحی و تدوین برنامهای جامع رفتاری اسفبار است. این بیاعتنایی به تدوینگران آن است یا بیاعتنایی به دانش، فنآوری و توسعه؟
هنوز دیر نیست. خوب است دوستان مانده در هیئت مدیرهی محترم خانهی تئاتر فریضهی خود بدانند از این دوستانِ ازخودگذشته دلجویی کنند. دلسردکردن کوشندهگان و دلسوختهگان تئاتر و راندنشان تاسفبار است و دیر یا زود با واکنش مجمع عمومی که بالاترین رکن خانهی تئاتر است روبهرو خواهند شد. اعضای مجمع عمومی خانهی تئاتر در انتخابات آیندهی نزدیک پیش از انتخاب کورکورانه خوب است مسئولانه به این پرسش با رای خود پاسخ دهند، پرسش این است: چرا؟ چرا؟ چرا هر از گاه برخی با توان و شور و اشتیاق برای برداشتن گامی در راه حرفهشان تئاتر به این خانه پاگذاشته و اندکی بعد رانده میشوند؟
و من در شگفتم از استدلال این جوانان خوشنام معترض در خصوص عضو نبودن خود در خانهی تئاتر. فریضهی آنان است که در این خانه عضو شوند و بکوشند برای دگرگونی این خانه، خانهی خودشان.»