فرهنگ امروز/ جواد طوسی
در یک برنامهریزی ازپیشاعلامشده قرار بر این بود که چند فیلم قبل و بعد از انقلاب مسعود کیمیایی در خانه هنرمندان به نمایش درآید که متعاقب آن فیلمهای «قیصر»، «خط قرمز» و «دندان مار» نمایش داده شد، ولی بهطور غیرمترقبه صلاح بر این دانستند که فیلمهای «گوزنها»، «اعتراض» و «جرم» به نمایش درنیایند. جا دارد همینجا از تلاش مدیریت خانه هنرمندان (آقای رجبیمعمار) که زمینهساز نمایش دو فیلم «قیصر» و «خط قرمز» شد، قدردانی شود. بههرحال در طول این دوران به جهات گوناگون امکان نمایش فیلمهای قبل از انقلاب کیمیایی (بهجز «سفر سنگ» و دو فیلم کانونی او به نامهای «پسر شرقی» و «اسب») فراهم نشده و یکی از دلایل اصلی آن محوریت بازیگرانی چون بهروز وثوقی و فردین در این فیلمها بوده است. حال این سؤال پیش میآید که آیا خدشهپذیری کارنامه هنری و حرفهای این بازیگران بهلحاظ بعضی از فیلمهایشان و مسائل مرتبط با زندگی خصوصی و شخصیشان میتواند کلیت یک اثر ارزشمند سینمایی را زیر سؤال ببرد؟ چنانچه بعضی از فیلمهای قبل از انقلاب کیمیایی مانند «قیصر»، «داشآکل» و بهویژه «خاک» و «گوزنها» را با حذف بعضی قسمتهای کوتاه میتوان بدون هیچ مشکلی نشان داد. یکی از این هنرپیشهها جدا از آن مشکل ارتباطیاش با یکی از افراد خانواده پهلوی دوم، بازیگر مستعد و بسیار انعطافپذیری در ایفای نقشهای مختلف بود که بیاغراق هنوز جایگزینی برای او در سینمای ایران نیامده است. کافی است تا فیلمهای «گوزنها»، «تنگسیر» و «سوتهدلان» او را در ذهنمان مرور کنیم. آیا با مبنا قراردادن کلام روشنبینانه رهبر فقید انقلاب (اصل، حالِ افراد است)، نمیتوان این اشتباه بازیگر مذکور را مورد اغماض قرار داد؟ بهویژه که او در این سالهای بعد از انقلاب هیچکجا حرف نامربوطی نزده و مخالفخوانی نکرده و زندگی بیحاشیهای در غربت داشته و همواره آرزویش این بوده که به وطنش بازگردد. در مورد ناصر ملکمطیعی و مرحوم فردین قضیه فرق میکند. آنها بعد از بازی در فیلم «برزخیها»، فعالیتشان ادامه نیافت، ولی جلای وطن نکردند و همواره سکوت اختیار کردند و هیچگاه اهل نیش و کنایه نبودند. با این وصف، نادیدهگرفتن کلام امامخمینی(ره) و شخمزدن گذشته آنها و بزرگنمایی بعضی آثارشان که بههرحال تابع قواعد بازی سینمای گیشهپسند آن سالها بوده، نوعی و بیمهری به بازیگرانی است که نمیتوان جایگاه مردمیشان را منکر شد. وانگهی با مرور کارنامه این دو بازیگر درمییابیم که هرگاه برای آنها بستر مناسب در جهت ارائه کار متفاوت فراهم بوده، قابلیتهای خود را نشان دادهاند. به این نکته نیز توجه داشته باشیم که در طول این دوران بازیگران زن و مردی بودهاند که نقاط تاریک کارنامه هنریشان در دوران قبل مورد توجه و حساسیت جدی قرار نگرفته و با ادامه فعالیتشان کنار آمدهاند. خب آیا در اینگونه موارد نباید عدالت را برای همه به یکسان رعایت کرد و برای بازیگرانی چون ناصر ملکمطیعی محدودیت بیش از این قائل نشد؟ از محمدعلی فردین که گذشت، لااقل بیاییم در این چند صباح باقیمانده از عمر ناصر ملکمطیعی، رأفت اسلامی را شامل حال او کنیم تا بتواند نقشهای ماندگار و قابلدفاعی را در دوران آخر حیات هنریاش ثبت کند.
روزنامه شرق