فرهنگ امروز/ وحید معتمدنژاد-فعال فرهنگي؛
یادآوری در جامعه فرهنگی ما سنتی است برای احترام و ستایش از نام افراد و سالیان درازی است در فرهنگ ما ریشه دارد، اما یاد دکتر کاظم معتمدنژاد در روز دانشجو، فقط یادآوری این سنت نیست، یادآوری علمی است که آگاهی و روشنفکری را در جامعه کنونی ما ارتقا داده و شاخص پیشرفت توسعه کشور در الگوهای جهانی بوده است؛ الگوهایی که در کنار آزادی فعالیت مطبوعات و روزنامهنگاران در نشر حقایق و بدون کمترین محدودیت برای آنان، با خود توسعه همهجانبه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را به همراه دارد. ولی آیا این امر در جامعه کنونی ما مصداق دارد!؟ دیروز ١٦ آذر بدون یادآوری دومین سالگشت فقدان پدری که علوم ارتباطات ایران را در فضایی پر از تلاطم و ضدونقیض در شرایطی که وعدههای قانونگذاری داده میشد بنا نهاد و همواره از تلاش و مساعی خویش در تحقق آرزوهای دستنیافتنیاش در آن زمان دست نکشید، برگزار شد. ما امروز شاهد بهثمررسیدن بخشی از آرزوهای وی در توسعه این علم هستیم؛ علمی که بهجرئت میتوان گفت امروز در کنار دانشهای پیشرفته فنی، مهندسی و حتی پزشکی، درجه والایی دارد و بستر پیشرفت و معرفی اینگونه دانشها در پهنه جهان است. اما این علم در کشور ما، هنوز گامهای مؤثری در برابری و حتی سبقت از اینگونه دانشها برنداشته است، گرچه سعی ایجاد در تعادل نسبی آن با سایر علوم، در مراحل ابتدایی به وقوع پیوسته است.
امروز در چنین فضایی، او نیست، ولی مهمترین آرزویش، یعنی پیشزمینه بسط و گسترش علوم ارتباطات محقق شده و تابلوی دانشکده علوم ارتباطات ایران کاملا مستقل و بهتنهایی بر پیشانی آجری ساختمانی در دهکده المپیک با رنگی ارغوانی آویخته شده است که امید را در دل و دیدگان دانشجویان و دانشپژوهان این رشته به ارمغان میآورد. هرچند این دانشکده با طبقات و کلاس درسی مستقل از دانشکده علوم اجتماعی بازگشایی شد، اما آن سوی این استقلال، دروازههایی است که هنوز بر سایر استقلالهای قانونی گشوده نشده و بیشتر، سرفصل آموزشهای زودگذری است که تنها بار نمره و رتبه را در محافل دانشگاهی و آموزشی به همراه داشته است و کمتر نشانی از نقش کاربردی و قانونی آنها دارد. از استقلال حرفهای تا امنیت شغلی روزنامهنگاران گرفته (که تاکنون مقررات قانونی خاصی در حمایت از آنان وضع نشده است) تا نبود استقلال و امنیت و تیراژ پایین روزنامهها که جای خود را به شبکههای اجتماعی سپردهاند و هر روز رسانه کاغذی را کمرنگ و کمرنگتر میکند، همهوهمه دلالت بر محدودیت در ظرفیتهای روبهرشد این علم پایه دارد. ازاینمنظر، استقلال تا زمانی که با پذیرش گرایش سیاسی و فکری خاصی همراه باشد اساسا با کنه روزنامهنگاری مغایرت دارد و بیشتر بر پیروی از «دیکتهنویسی» استوار بوده و...
این خط بطلانی است بر خبررسانی شفاف. این نبود یا کمبود استقلال در جامعه کنونی ما، نشان از کمتوجهی دستگاههای قانونگذاری به وظایف و رسالت واقعی مطبوعات در ایران دارد که درست برخلاف سایر کشورهایی است که قانون مطبوعات در آن در جایگاه سرفصل آموزشی و قانونی ایفای نقش میکند. در چنین شرایطی است که استقلال این دانشکده را باید به فال نیک گرفت و آن را بستری دانست درخور شأن علوم ارتباطات با هدف تربیت دانشجو و متخصص آگاه و دانا به اصول حرفهای این رشته. نگارنده زمانی نهچنداندور را به خاطر میآورد که در ساختمان قبلی، رئوس درسی و اتاق استادان با بیمهری روبهرو بود؛ تاجاییکه به تخلیه اتاق بسیاری از استادان وحتی بازنشستگی زودهنگام آنها انجامید و شاید پس از گذشت زمان، باید کمی منصف باشیم و به همین حد از استقلال در قالب ساختمانی و فیزیکی بسنده کنیم تا از درون آن به استقلال فکر و اندیشه نائل شویم. دراینصورت است که مبانی روزنامهنگاری حرفهای با تلفیق این دو، راه را بر آگاهکردن جامعه خواهد گشود.
و سخن پایانی: این یادآوری و بحث درباره آن، گرچه در حیطه سواد و همخونی من با پیر ارتباطات نیست اما وفای به عهد در ادای احترام به مقام شامخ اوست.
روزنامه شرق