شناسهٔ خبر: 40837 - سرویس دیگر رسانه ها

«ویلیام مک‌ایلوانی» نویسنده‌ای که همتراز داستایوسکی و سلین بود

هفته گذشته «ویلیام مک‌ایلوانی»داستان‌نویس و شاعر شناخته‌شده اسکاتلندی دار فانی را وداع گفت. «کوین مک‌کنا» مطلبی در ستایش او و آثارش در روزنامه گاردین منتشر کرده است.

 

«ویلیام مک‌ایلوانی» نویسنده‌ای که همتراز داستایوسکی و سلین بود/ یادداشتی در فراغ نویسنده تازه درگذشته اسکاتلند

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ گاردین: نویسنده بزرگ اسکاتلندی گلاسکو را «شهر چشمان بیگانه» خواند؛ شهری که در آن ممکن است هرلحظه حریم شخصی‌تان مورد حمله قرار گیرد. «ویلیام»- که دوستان نزدیکش او را «ویلی» می‌خوانند- یکشنبه و پس از درگیری با بیماری از دنیا رفت. اسکاتلند یکی از نوابغ خود را از دست داد و شهر گلاسکو فقدان او را احساس خواهد کرد.

«ویلی» به عنوان معلم انگلیسی در آنجا مشغول به کار بود و در رده دوم راهنمایی تدریس می‌کرد اما شغل خود را ترک کرد و تصمیم گرفت تمام اوقاتش را صرف نگارش آثارش کند. کتاب اولش با نام «درمان هیچ است» به مذاق ثروتمندان خوش آمد. موضوع رمان‌های او-از جمله «داچرتی» و «مرد بزرگ»-مردان کارگر خسته‌ای هستند که خصوصیات خوبشان با وجود شرایط بد و اشتباهاتشان در زندگی پوشیده نمی‌شود.

وی سه رمان نوشت. در همه رمان‌ها یک شخصیت کارآگاه خصوصی به نام «چک لیدلو» حضور دارد و در هر سه داستان وضعیت طبقه کارگر را توصیف می‌کند.

وی دو مجموعه شعر نیز منتشر کرد و این اشعار همراه خوبی برای داستان‌هایش در کارنامه ادبی وی محسوب می‌شوند.

من هنگامی با ویلی آشنا شدم که در روزنامه یکشنبه‌های اسکاتلند در اواخر دهه ۹۰ کار می‌کرد. آن روزها روزنامه‌نگاران به این موضوع که خوردن و آشامیدن سالم را رعایت می‌کنند و هیچ بیماری ندارند افتخار می‌کردند اما ما با «ویلی» در یک گروه نبودیم. او توانسته بود بیشترین میزان حقوقی را که تا به حال به یک روزنامه‌نگار پرداخت شده بود  دریافت کند و به همان میزان خرج زندگی‌اش بالا بود.

شناخت «ویلی» دانستن هیجان و خِردی غیرقابل‌توصیف بود. او بسیار بر ویژگی‌های مردانه خود تکیه می‌کرد. همیشه با دوستان خود بیرون می‌رفت و حضور او سبب خوشحالی حاضران می‌شد.

«آلن تیلور» ویراستار روزنامه ادبی اسکاتلند درباره او چنین گفته است: «ویلیام مک‌ایلوانی» بزرگ‌ترین نویسنده نسل خود بود. علاوه بر این بهترین رمان‌نویس عصر خود در دنیا بود. او همان طور که سخن می‌گفت داستان می‌نوشت؛ یعنی به زبان ساده و شیرین و تشبیه‌وار مردم گلاسکو.»

اما اینکه «ویلیام» را نویسنده آثار جنایی بنامیم کافی نیست و توانایی‌های او با این القاب نادیده گرفته می‌شود. او را نباید هم‌پایه نویسندگان مدرسه‌ای آمریکا دانست. او همتراز نویسندگانی چون «گوگل» و «داستایوسکی»، و «سلین» است. وی همانند آنان درباره آدم‌های بزرگ و شخصیت‌های توانمند داستان می‌نوشت.

اینکه چرا به «ویلیام» در این کشور اهمیت داده نشد بسیار عجیب است. در هر کشور دیگری زندگی می‌کرد او را مورد قدردانی بسیار قرار می‌دادند. آخرین باری که او را دیدم در رستورانی در حال عکس گرفتن بود. پیشخدمت رستوران از من پرسید او کیست و من پاسخ دادم وی نویسنده است. پیشخدمت کنجکاوی خود را از دست داد و گفت: «من فکر کردم بازیگر است!»

نخست‌وزیر اسکاتلند نیز در پیامی مرگ او را تسلیت گفت. «نیکولا استرجن» نوشت: «بسیار از مرگ ویلیام مک‌ایلوانی ناراحت شدم. نوشته‌های او در دوره بلوغ تأثیر بسیار زیادی روی من گذاشت. به نظر من داستان «دوچرتی» یکی از آثار ارزشمند دوره ماست. «ویلیام» نیز مانند من اهل «آیشایر» بود و سال‎ها قبل از اینکه وارد مدرسه شوم در آنجا تدریس می‌کرد. بنابراین برای من قهرمان شهرم است. و همیشه لذت اولین دیدارم با او را به خاطر خواهم داشت.»

شور و هیجان «ویلی» به عدالت اجتماعی و کشور اسکاتلند در همه آثارش می‌درخشد. او  اسکاتلند را ملیتی بزرگ می‌دانست و تصویر خوبی از کشورمان ارائه کرد. «ویلی» شخصیت مهمی در ادبیات اسکاتلند بود و شایسته است او را یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان کشور خود بنامیم. مرگ او ضایعه‌ای بزرگ برای اسکاتلند است. این غم بزرگ را به خانواده‌اش تسلیت می‌گوییم.