فرهنگ امروز/ روزبه رهنما: ١٥ بهمن ١٣١٣، سنگ بنای دانشگاه تهران در زمینهای جلالیه گذاشته شد و بدین ترتیب، حوزه آموزش عالی در ایران وارد دوره نوینی شد.
یونیورسیته
اندیشه تاسیس دانشگاهی بزرگ برای کشور، در سالهای نخستین دهه ١٣٠٠ خورشیدی در میان برخی نخبگان عصر شکل گرفت. برخی کوشیدهاند این اندیشه را مشخصا به خود نسبت دهند. در اینباره اسناد تاریخی هم وجود دارد. برای نمونه، یکی از نمایندگان مجلس شورا در سال ۱۳۰۵ در نامهای به «سید محمد تدین» وزیر معارف درباره لزوم راهاندازی دانشگاه به سبک نوین نوشت: «راجع به اونیورسیته که آن را میتوانیم دارالعلوم بگوییم کمال علاقه را دارم و مشغول تهیه لوازم مقدمات آن هستم. نظر من این است که در یک فضای وسیعی که شاید ۸۰ تا ۱۰۰ هزار ذرع مربع وسعت داشته باشد، بنایی ساخته شود که شعب علوم و فنون در آنجا تاسیس گردد».
میگویم مجلس رای بدهد!
«مهدی خزعلی» در شرح خاطره دیدارش با دکتر حسابی، از وی چنین نقل میکند: جهت تاسیس دانشگاه تهران با وساطت یکی از دوستان وقت ملاقاتی از وزیر معارف وقت گرفتم، پس از توضیح طرح، وزیر معارف از من پرسید: «دانشگاه بسازید که چه بشود؟» من عرض کردم: «دکتر و مهندسها که برای تحصیل به فرنگ می روند را در مملکت خودمان تربیت کنیم.» و او پاسخ داد: «تربیت دکتر و مهندس برای ما صد سال زود است.» متاثر از کوته فکری وزیر معارف از دفتر وزیر خارج شدم، دوستی که آزردگی مرا دید، برای تسلی خاطر گفت من میتوانم از رضا شاه برایت وقت ملاقات بگیرم. وقت ملاقات با رضاشاه تعیین شد، برای او طرح تاسیس دانشگاه تهران را شرح دادم و شاه پرسید «که چه شود؟» عرض کردم، به جای آن که جوانان ما به فرنگ بروند در مملکت خودمان دکتر و مهندس آموزش دهیم و رضاشاه باز پرسید «که چه شود؟» و عرض کردم: «این جادهها و راهآهن را آلمانها میسازند مهندسین خودمان بسازند و...» شاه بسیار استقبال کرد و گفت بروید طرحتان را بنویسید به مجلس می گویم رای بدهد!
و اینک دانشگاه
«عبدالحسینخان تیمورتاش» وزیر دربار از سوی شاه، «عیسی صدیق» را مامور کرد که به آمریکا سفر کرده و پس از مطالعه در «تاسیسات علمی دنیای جدید»، طرحی برای تاسیس دانشگاه در کشور به دولت تقدیم کند. سرانجام کلیات طرح تاسیس دانشگاه، از سال ۱۳۰۷ توسط «محمود حسابی» به «علیاصغر حکمت» وزیر وقت فرهنگ پیشنهاد شد. طرح تفصیلی در سال ۱۳۱۰ تهیه و به وزیر فرهنگ ارایه شد. این طرح در سال ۱۳۱۲ به مجلس شورای ملی رفت و در سال ۱۳۱۳ از تصویب مجلس گذشت. «على اصغر حکمت» با همکاری «آندره گدار» معمار چيرهدست فرانسوى نخستین کارهای اجرایی را برای مکانیابی جایی مناسب آغاز کرد. پس از جستوجوى بسيار در ميان ابنيه، باغها و زمينهاى فراوان آنروز اطراف تهران، باغ جلاليه براى ساخت دانشگاه برگزيده شد.
باغ جلاليه در شمال تهران میان قريه اميرآباد و خندق شمالى تهران قرار داشت. اين باغ زيبا که پوشيده از درختان کهنسال مثمر و غيرمثمر بود، در آن روزگار در مالکيت تاجرى ترک به نام «حاج رحيم آقاى اتحاديه تبريزى» بود. باغ جلاليه از قرار مترى ٥ ريال و جمعا به مبلغ یکصد هزار تومان از اين تاجر خريدارى شد. آندره گدار به سرعت مامور تعيين حدود، نردهگذارى، طراحى و اجراى عمليات ساختمانى در آن شد. پانزدهم بهمن ماه ١٣١٣ لوح يادبود تاسيس دانشگاه با حضور مقامات دولتى در محلى که اکنون پلکان جنوبى دانشکده پزشکى است در دل خاک به امانت گذاشته شد. گدار مامور طراحى پرديس دانشگاه نیز شد. وى نخست طرح خيابانهاى پیرامون و داخل دانشگاه را ارایه کرد که پس از تاييد در پانزدهم بهمن ١٣١٣، عمليات اجرايى با کاشت نهالهاى درختان باشکوه چنار در کنار خيابانها آغاز شد.
معماران برجسته اروپایی همچون «رولاند دوبرول»، «ماکسیم سیرو»، «مارکوف»، «آلکساندر موزر»، «آندره گدار»، به همراه «محسن فروغی» در ساخت دانشگاه همکاری داشتند.
منبع: شهروند